حنیف غفاری*: آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد طی روزهای اخیر به بازیگری بیشفعال در عرصه روابط بینالملل تبدیل شده است! او در همان نخستین روز نبرد در اوکراین، از شخص ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه خواست به نام «انسانیت» این جنگ را متوقف سازد. فراتر از آن، گوترش بلافاصله نشست فوری شورای امنیت سازمان ملل متحد را با هدف بررسی تحولات اوکراین و حتی صدور قطعنامهای ضدروسی در این شورا برگزار کرد که به دلیل وتوی روسها، به نتیجه نرسید.
ماجرا به این نقطه ختم نمیشود. براساس آنچه رسانههای غربی نیز به آن اذعان کردهاند، دبیرکل سازمان ملل متحد و دیگر مقامات این مجموعه، جهت پایان دادن به آنچه تجاوز یکطرفه روسیه به اوکراین میخوانند، شب و روز ندارند! حتی بسیاری از تحریمهایی که در حوزه سوئیفت، ممنوعیت استفاده از آسمان کشورهای اروپایی و سایر تحریمهای اعتباری و تجاری علیه مسکو صورت میگیرد، به تایید آشکار گوترش و همراهانش رسیده است. دبیرکل سازمان ملل متحد معتقد است باید مؤلفههای فشار همهجانبه را علیه مسکو تقویت کرد تا جنگ اوکراین در اسرع وقت به پایان برسد.
درباره مواضع دبیرکل سازمان ملل متحد، 2 نکته اساسی وجود دارد. نخست اینکه گوترش و همراهانش به وضوح در جریان بحرانسازی هفتهها و ماههای قبل از وقوع نبرد در اوکراین از سوی واشنگتن، لندن و دیگر اعضای پیمان آتلانتیک شمالی بودند. از سوی دیگر، بر همگان از جمله مقامات ارشد سازمان ملل متحد مسجل بود اصرار بر گسترش ناتو به شرق، به معنای محاصره راهبردی روسیه از سوی آتلانتیکیها خواهد بود و روسها به هیچ عنوان زیر بار چنین موضوعی نمیروند! براستی در آن زمان، چرا کمترین موضع و سخنی در رد اقدامات مداخلهجویانه ناتو در مرز اوکراین و روسیه و اصرار این مجموعه بر گسترش به شرق از سوی گوترش بیان نشد؟! آیا واقعا دبیرکل سازمان ملل مانور و شکلگیری مؤلفههای بحرانساز ژئوپلیتیک، امنیتی و هویتی در اوکراین را قبل از وقوع جنگ درک نکرده بود؟
واقعیت این است که بازی نامتوازن سازمان ملل متحد در قبال بحرانهای بینالمللی از جمله بحران اوکراین، به وضوح نشان میدهد این مجموعه و دبیرکل آن، خود در شبکه تولیدکنندگان بحران و ناامنی در نظام بینالملل حضور دارند. بدیهی است در چنین شرایطی سازمان ملل حکم متهم ماجرا را دارد، نه یک قاضی یا وکیل مدافع!
دومین نکته، به نوع نگاه سازمان ملل متحد در قبال بحرانهای جهانی بازمیگردد. در پی انتخابات رسمی مجمع عمومی سازمان ملل متحد، آنتونیو گوترش اول ژانویه ۲۰۱۷، از سوی نمایندگان این مجمع به عنوان دبیرکل سازمان ملل متحد برگزیده شد. در آن زمان، جنگ یمن به نقطه اوج خود رسیده بود و هر روز، کودکان و زنان یمنی بر اثر بمباران مستقیم سعودیها و اماراتیها جان خود را در سایه سکوت رسانههای غربی و مدعیان حقوق بشر از دست میدادند. از آن زمان تاکنون، گوترش کمترین کلامی از انسانیت نگفته است تا مبادا خاطر واشنگتن، لندن و پاریس به عنوان ۳ حامی حضور وی در مسند دبیرکلی سازمان ملل مکدر شود!
او نیز مانند «بان کی مون» دبیرکل سابق سازمان ملل ترجیح داد به جای انتقاد از کشتار بیوقفه کودکان یمنی و به خاک و خون کشیدن آنها، صرفا از مقاومت یمن بخواهد به احترام خونآشامهای سعودی و اماراتی سلاحهای خود را زمین گذاشته و کشورشان را بسیار آسان تسلیم آنها سازند. گوترش و کسانی که تحت عنوان نمایندگان سازمان ملل متحد در امور یمن برگزیده میشدند، به جای کمک به رفع محاصره یمن در دوران شیوع کرونا و قحطی ناشی از جنگ، به حامیان این محاصره تبدیل شدند تا بلکه بتوانند معادلات نبرد را به سود سعودی و امارات تغییر دهند.
سال 2018 میلادی، ائتلاف متجاوز سعودی به اتوبوسی که در ضحیان - واقع در استان صعده یمن- در حرکت بود، حمله کرد که 51 نفر از جمله 40 کودک دانشآموز به شهادت رسیدند. این کودکان در حالی که کیفهای مدرسه اهدایی یونیسف را داشتند، در سنین 10 تا 13 سال قرار داشتند. بمبی که منجر به شهادت این کودکان شد، از نوع امکی 82 ساخت کارخانجات «لاکهید مارتین» آمریکا بود. در حالی که افکار عمومی جهان تحت تاثیر این وقاحت و قساوت سعودیها قرار گرفته و نسبت به این توحش آشکار معترض بودند، آقای گوترش ترجیح داد حتی یک قطعنامه ساده نیز علیه ریاض و ابوظبی صادر نکند تا مبادا این موضوع بر تمرکز عربستان و امارات در بمباران منازل و مردم بیدفاع یمن تاثیر سلبی بگذارد! در چنین شرایطی بهتر است گوترش سخنی از انسانیت به میان نیاورد! او خود مصداق توحش و وقاحتی است که بشریت در آرزوی پایان واقعی و همیشگی آن است.
* دکترای روابط بینالملل