قهرمانسازی کاریکاتوری غربگرایان داخلی از رئیسجمهور اوکراین به خاطر کدام مبانی سیاسی مشترک است؟
گروه سیاسی: درگیریهای روسیه و اوکراین در حالی وارد دومین هفته خود شده است که در ابتدا کمتر کسی پیشبینی این سطح از آتشافروزی و نزاع را داشت. حالا اوکراین تبدیل به سرخط خبرها در رسانههای جهان شده و بسیاری معتقدند خطکشیهای هندسه جدید جهانی را باید در زد و خوردهای این کشور جستوجو کرد. در این میان حوادث این روزهای اوکراین فضای سیاسی ایران را نیز تحت تاثیر قرار داده است؛ ترک برداشتن بسیاری از پیشفرضها همچون توانایی تضمین امنیت با رفتن زیر بلیت آمریکا، از جمله مهمترین مباحثی است که افکار عمومی را نسبت به عاقبت کییف کنجکاو کرده است. غربگرایانی که در دهههای گذشته همواره نوک پیکان حملاتشان را متوجه نیروهای نظامی و توان دفاعی کشورمان کرده بودند، در شوک مشاهده آنچه در اوکراین میگذرد، بهترین راه را در فرار به جلو و قهرمانسازی از رئیسجمهور این کشور پیدا کردهاند، تا جایی که پرتره «ولودیمیر زلنسکی» تبدیل به طرح ثابت رسانههای اصلاحطلب شده است. روایت این رسانهها -که همگی همسو با روایت اروپا و غرب است- بیش از هر چیز به دنبال حراست از پیشفرضهایی است که در دهههای اخیر مبلغ آن بودند. با این حال حرکت شتابزده دولتهای غربی در تحریم هر آنچه به روسیه منتسب بود و افزایش بودجههای نظامیشان، عملا خط بطلانی بر بسیاری از پیشفرضهای غربگرایان و اصلاحطلبان کشید. جامعه در کمتر از یک هفته این واقعیت را دید که تمام نهادهای بینالمللی (حتی فدراسیونهای ورزشی و جشنوارههای هنری) تابع منافع آمریکا هستند و دولتهای اروپایی در مسیر تهدیدزدایی از خود هیچ خط قرمزی ندارند. در این میان البته رفتار دولت آلمان که همواره به عنوان الگویی از سوی غربگرایان به ایران تحویز میشد بیش از همه سروصدا کرد.
یکشنبه هفته گذشته اولاف شولتز، صدراعظم آلمان در نشست اضطراری پارلمان آلمان گفت: ما باید برای امنیت کشور خود و همچنین حفاظت از آزادی و دموکراسی سرمایهگذاری کنیم. این بدان معناست که آلمان ۲ درصد از بازده اقتصادی خود را صرف امور دفاعی میکند. وی همچنین در این جلسه گفت: مشخص است که ما به سرمایهگذاری بیشتر در امنیت کشور نیاز داریم. شولتز ادامه داد: پوتین واقعیت جدیدی را ایجاد کرده است که نیاز به پاسخ روشن دارد و ما سلاح را به اوکراین تحویل خواهیم داد. اگر پوتین سیاست خود را تغییر ندهد، رهبری روسیه بهای سنگینی برای آن پرداخت خواهد کرد. وی افزود: ما در کنار اوکراین و هر کسی که شجاعانه با پوتین مقابله میکند، ایستادهایم. پوتین جنگ تهاجمی را علیه کییف به راه انداخت، زیرا آزادی اوکراینیها با رژیم سرکوبگر او مخالفت میکند. ما از هر مترمربع از خاک متحدان دفاع خواهیم کرد و در این باره جدی هستیم. صدراعظم آلمان ادامه داد: پوتین استفاده از نیروی نظامی را متوقف نخواهد کرد و اقداماتی که انجام دادهایم به متحد کردن مواضع ما کمک خواهد کرد. فروپاشی بازارهای روسیه مؤید موثر بودن تحریمهای ما است.
* به وقت دنیای موشکها
مواضع صدراعظم آلمان که از افزایش بودجه دفاعی این کشور و حمایت نظامی از اوکراین به عنوان بخشی از سیاست برلین خبر داد، در حالی است که فشار کشورهای پیروز در جنگ دوم جهانی در مهار قدرت نظامی آلمان در سالهای اخیر به عنوان یک نسخه برای پیشرفت ایران تجویز شده بود(!) و مسیر توسعه ایران را در برونسپاری امنیت و خلع سلاح کشور جستوجو میکردند.
مرداد سال 95 بود که مرحوم رفسنجانی در اجلاس مدیران و روسای آموزشوپرورش درباره لزوم تعدیل نیروی نظامی، سخنانی را مطرح کرده و گفته بود: اگر میبینید آلمان و ژاپن این روزها محکمترین اقتصاد دنیا را دارند، اینها بعد از جنگ دوم جهانی از اینکه نیروی نظامی داشته باشند، محروم شدند. وی تصریح کرده بود: نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را میبردند و از این رو با این اقدام پولهایشان آزاد شد و به دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانشبنیان برای خود درست کردند، لذا دیگر آسیبپذیر هم نیستند، این راه در ایران باز شده است و مدیران و دلسوزان باید وارد این فضا شوند؛ مطمئنم دوره دوم دولت روحانی میتواند ما را به آنجا برساند. این سخنان رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام در کنار مواضعی همچون «دنیای فردا دنیای گفتمانهاست نه موشکها» از سوی وی و ادعاهای مقامات دولت وقت که در دفاع از مذاکره با آمریکا رو به تحقیر قدرت نظامی کشور آوردند، بخوبی نشاندهنده نوع نگاه جریان غربگرا به تحولات جهان و امنیت کشور بود. حسن روحانی حتی در مناظرات انتخابات ریاستجمهوری سال 96 و پیش از خروج ترامپ از برجام، عدم موفقیت این توافق را به آزمایشهای موشکی سپاه پاسداران منتسب کرد و به شکل ضمنی از دوگانه «رفاه» و «قدرت نظامی» سخن گفت. محمدجواد ظریف هم در فایل صوتی جنجالی که اوایل سال جاری از وی منتشر شد، در موضعی ضدملی با طرح دوگانه «میدان» و «دیپلماسی» مجددا بر نگاه دولت سابق درباره ضرورت از اولویت خارج کردن قدرت دفاعی کشور تاکید ورزید.
با این اوصاف درگیریهای اوکراین را فارغ از هر سرانجامی میتوان ضربه آخر به نگاه غربگرایان نسبت به معادلات جهانی خواند. واکنش کشورهای غربی به خدشهدار شدن حریم امن اروپا بخوبی همگان را به این جمعبندی رساند که کماکان امنیت، محور و ضامن اصلی هرگونه پیشرفتی برای کشورهاست و در مسیر حفظ این محور هیچ ابایی از سرکوب آزادی رسانهها و وادار کردن نهادها به تبعیت از دستورالعملی واحد وجود ندارد.
* برونسپاری امنیت؛ ایدهای خیانتبار
بحران اوکراین و قرار گرفتن این کشور در موقعیتی که برای فرار از سقوط و فروپاشی هر روز دست به دامان یکی از قدرتهای جهان میشود و در نهایت با جواب منفی آنها مواجه میشود، پایانی بر ایده «برونسپاری امنیت» در سطح جهانی خواهد بود. عبرت زلنسکی در عین اثبات تعیینکنندگی قدرت نظامی در تثبیت امنیت به عنوان اهرم اصلی حیات و دوام هر جامعه، عمق خیانت «برونسپاری امنیت» را بر همگان روشن کرد.
تصور خام جریان غربگرا که هضم شدن در معادلات و هندسه نظام سلطه را متضمن امنیت میدانست، در شرایطی با فقدان اعتبار مواجه شده است که رسانههای این جریان تمام اهتمام خود را بر ترمیم چهره رئیسجمهور صهیونیست اوکراین معطوف کردهاند تا بلکه با قهرمانسازی از زلنسکی، از پاسخگویی درباره گذشته خود و ایدههای مرگبارشان نجات پیدا کنند. تجربه خصومت آمریکا با کشورمان در دهههای اخیر بخوبی این امر را ثابت کرد که هر گاه تحت لوای «تنشزدایی» گفتار و رفتار دولتمردان در برابر آمریکا تعدیل شده است، واشنگتن تهدیدهای بیشتری را علیه ایران به کار گرفته است. حال و با چنین تجربهای، تشویق ایران به خلع سلاح با نیت خوشخیالانه تضمین امنیت، تنها میتوانست نقطه آغازی بر شروع آتشافروزیهای نظامی در خاک کشورمان باشد.
آنچه این روزها اوکراین زلنسکی را در باتلاق فروپاشی قرار داده، آیینه تمامنمایی از نسخه توسعه مرحوم رفسنجانی و مجموعه جریانات غربگراست که در چند دهه گذشته بارها با عنوان راه علاج مشکلات کشور تجویز شده است. هر چند عقلانیت نظام در تن ندادن به این دومینوی فروپاشی مانع از تحقق این ایده شد اما تجربه زلنسکی بار دیگر زنگ خطر را درباره نسخههای ویرانکننده اصلاحطلبان برای افکار عمومی و تمام ایراندوستان به صدا درآورد.