باربد بهراد: پنجشنبه هفته جاری، داربی در ورزشگاه آزادی برگزار میشود؛ دیداری که با توجه به وضعیت جدول قطعا یکی از حساسترین و سرنوشتسازترین بازیهای ۲ تیم در یک دهه اخیر به شمار میرود. اصل اساسی فوتبال میگوید هر تیمی آرامش ذهنی بیشتری داشته باشد، احتمال برتریاش بیشتر خواهد بود اما گویا مسؤولان رسانهای ۲ باشگاه، برای تحت تاثیر قرار دادن داور این بازی یک هفته زودتر جنجال را شروع کردهاند. آب را گلآلود میکنند به قصد گرفتن شاهماهی 3 امتیازی. هر یک میخواهند خود را مظلومتر نشان دهند و بگویند داوری حقشان را تضییع کرده است. بعد از ۲ سال (بهمن 98) این بازی احتمالا با حضور محدود هواداران برگزار خواهد شد. این یعنی اصطکاک حاصل شده علاوه بر درون زمین میتواند سکوها را هم مبدل به یک انبار باروت کند. نهتنها مسؤولان ۲ تیم هیچ علاقهای به آرام کردن جو ندارند، بلکه میخواهند کاملا وارونه، سکوها ملتهب باشد تا تیم داوری تحت تاثیر قرار بگیرد. گویا برتری را در جنجال و شلوغبازی یافتهاند؛ از درون زمین، بیرون آن و حتی روی سکوها. هیچکس آرام نیست و از همین حالا با ادامه این روند این وعده را به شما میدهیم که یکی از جنجالیترین بازیهای تاریخ را پیش رو خواهیم داشت. خب! حالا تکلیف ما به عنوان رسانه چیست؟
این نوشته، یک اعتراض عمومی از بخش غالب اما خاموش جامعه هواداری فوتبال ایران است. یک لحظه تصور کنیم فارغ از رنگ لباس تیم مورد علاقه خود، قصد داریم بیپرده با ستارههای تاثیرگذار و مهم احتمالا جدیترین دلخوشی بخش قابل توجهی از مردمان این جغرافیا صحبت کنیم؛ در این یادداشت، آنچه متاسفانه قطعا و بیتردید در داربی این هفته رخ میدهد را مرور خواهیم کرد. بیانیه پشت بیانیه، جیغهای بنفش و دعواهای فرسایشی و بینتیجه تنها با یک تم ثابت: من مظلومترم. در واقع اینگونه آغاز میکنیم که جز گلهای به ثمر رسیده و نتیجه نهایی، تمام اتفاقات صبح تا حداقل 24 ساعت بعد از داربی پیش رو از همین حالا روشن و مشخص است. استارت درگیریهای لفظی آغاز شده و بیانیه یک طرف با پاسخ طرف دیگر همراه است. پس احتمالا در روزهای آتی نیز این روند ادامه خواهد شد و داور هر که باشد ابتدا پیجهای هواداری به سرعت به دنبال یافتن اشتباهی از آن داور به ضرر تیم خود، حتی در 5 سال گذشته خواهند بود، از پشت پردهها گفته و خبر از شام خوردن آن داور با سرمربی تیم «الف» یا درکه رفتن همان شخص با عضو هیاتمدیره تیم «ب» میدهند و در نهایت این انتخاب را سرآغاز توطئهای علیه تیم خود میدانند. هر شخصی که اول خبر داد نیز به ریتوئیت و افزایش فالوئر میهمان میشود.
۲ باشگاه بزرگ و محبوب نیز بیتردید ساعتی بعد بیانیه داده و از انتخاب این داور ابراز نگرانی میکنند. در انتها نیز از نهاد تصمیمگیرنده درخواست تغییر داور را کرده و در بیانیه خود یکی، دو طعنه آبدار نیز نصیب رقیب خود میکنند.
به اواسط هفته که رسیدیم، کریخوانیهای جذاب و مهیج پیشکسوتان قدیمی آغاز میشود. یکی از پایان دوران کمکهای غیبی به تیم رقیب سخن گفته و دیگری خط و نشانی برای کاهش فاصله امتیازات در داربی میکشد. طبیعتا و بر اساس تجربه، هر چقدر سطح کریخوانی سخیفتر و سطح پایینتر، وایرالتر و مورد پسندتر. خط مشی انتخاب پیشکسوت برای مصاحبه هم که مشخص است؛ ببینیم چطور میشود یک کری درجه چند از زیر زبانش کشید که به فلان استودیو و دفتر رسانه دعوتش کنیم.
به روز قبل از داربی که برسیم جنگ سر همه چیز آغاز میشود. یکی تاکید میکند در فلان سالن برای کنفرانس حاضر نمیشود و دیگری در پاسخ مدعی میشود اتوبوس تیمش از فلان اتوبان راهی استادیوم نخواهد شد؛ در نهایت اجبار به حضور در نشست و صحبتهای کلیشهای و تکراری.
مدیران رسانهای همان ابتدای کار کری تند و تیزی روانه رقیب کرده و در ادامه از اتفاقات احتمالی علیه تیم خود ابراز نگرانی میکنند (راستی اگر نام مدیر رسانهای بارسلونا، رئالمادرید و بایرن مونیخ را جایی شنیدید به ما هم اطلاع دهید). احتمالا سرمربیان ۲ تیم محترمانهتر صحبت کرده و شرایط مسابقه را دشوار توصیف میکنند و تمام. اگر در این چند روز چند بیانیه هم خطاب به یکدیگر صادر کردند که بهتر و داربی بامسماتر.
ثانیه یک داربی؛ نخستین خطا و صدای اعتراضات نیمکت و سلبریتیهای پوشالی که انحنای فک و صورت خود را با زاویه دوربین ست کرده و با آن لبخند جذاب، به داور چهارم اعتراض میکنند. این روند از ثانیه اول تا رسیدن آخرین بازیکن زمین به خانه در پایان شب در زمین و بین نیمه و پایان مسابقه و میکسدزون و در ادامه سوشال مدیا ادامه دارد و اینکه دیگر جزء تفکیکناپذیر ماجراست.
تلاش بیش از حد بازیکنان و شاید خارج از عرف جوانمردانه فوتبال برای زمین افتادن در محوطه و پنالتی گرفتن، سر و صدا و درگیری لفظی شدید در طول 90 دقیقه، ژستهای روی اعصاب و مثلا جذاب و دلبری برای لشکر مجازی، تمسخر نام رقیب و افتخارات تیم مقابل و نسبت دادن موفقیتهای گذشته و حال به امداد غیبی و... چه در صورت شکست و چه پیروزی نیز که بخش لاینفک مظلومنمایی است و اینکه چشم دیدن موفقیت ما را ندارند و مواردی از این دست نیز پای ثابت واکنشهای حتی نامهای بزرگ داربی خواهد بود.
تیمهای حقوقی ۲ تیم از همین حالا دست به کار شده و شکایات خود برای بازیکنان غیرمجاز رقیب را پیشنویس کردهاند. هر تیمی برنده شود قطعا تیم مقابل آن را به حمایت خارج از زمین و غیرفنی ربط میدهد و یکی، دو بیانیه بعد از بازی هم چاشنی پایانی.
بدبین نباشیم؛ شاید داربی پرگلی در راه باشد و تیم «الف» 3-4 تیم «ب» را مغلوب کند. اما متاسفانه موارد ذکر شده با احتمال بالای 90 درصد و کمی پس و پیش در داربی پنجشنبه آینده رخ خواهد داد. تیکهها و مزهپرانیهای اغراقآمیز تا هفتهها بعد ادامه خواهد داشت و پایان داربی.
******
این بخش از یادداشت سخن بخش قابل توجه و خاموش جامعه هواداری در فوتبال ایران است؛ شاید اصوات فضای مجازی برای شما به قدری بلندتر از حد معمول شده که تمام هواداران را یکدست میبینید. عجیب نیست که آنقدر مبهوت فضای مجازی و یک بخش خشن و تند آن شدهاید که فراموش کردهاید این نمایش نفرتانگیز تنها به یک مسیر ختم میشود.
معمولا در رسانهها به نویسندگان توصیه میشود منفیبافی نکرده و نیمه پر لیوان را ببینند اما حقیقتا این لیوان در حال سرریز شدن است و ندیدن این همه خشم و نفرت تنها با بستن چشمان میسر میشود.
ستارههای محبوب قرمز و آبی و ارکان ۲ باشگاه محبوب! لطفا اگر این روایت را خواندید، درصدی در رفتارهای اغراقآمیز و تند خود تجدیدنظر کنید. این چند کا فالوئر گرفتن و اندکی محبوبتر شدن در فضای مجازی ممکن است آینده سیاه و تاریکی در پیش داشته باشد.
اگر اتفاقات وحشتناک و تلخ چند روز پیش فوتبال مکزیک را ندیدید لطفا نبینید یا حداقل روی سرعت x2 بگذارید تا خیلی مثل من دچار آشفتگی شدید ذهنی نشوید. اما فراموش نکنید این مسیر پایانی جز یک تراژدی تلخ به همراه نخواهد داشت. این پمپاژ نفرت در نهایت روزی استادیومی پر از خون به راه خواهد انداخت. باور کنید بخش قابل توجهی از جامعه هواداری به مرز انزجاز از این روند رسیده و بسیاری تنها از سر عادت شما را دنبال میکنند. شاید به نظرتان اغراقآمیز برسد اما فاصله زیادی تا آن فاجعه عجیب و ترسناک که در مکزیک رخ داد باقی نمانده؛ شریک جرم رقم خوردن روز سیاه و تراژدی تلخی نشوید که هزار سال آرزو کنیم اصلا نبودید و فوتبالی وجود نداشت.