گروه فرهنگ وهنر: فضای فرهنگی در سال 1400- بویژه فضایی که پیرامون سینما در این سال به وجود آمد - گزارههای قابل تأملی را برای اهالی سینما، نهادهای فرهنگی و سیاستگذاران این حوزه آشکار میکند. به گزارش «وطنامروز»، افزایش استقبال از برخی تولیدات سریالی و آنچه در گیشه برای فیلمهای اکران شده در سینما اتفاق افتاد، پیامهای روشنی برای سیاستگذاران دارد. آمارها نشان میدهد سینما نهتنها در 1401 که حتی در برنامهریزی میانمدت هم نمیتواند از جهت تعداد مخاطب به سالهای پیش از کرونا، بویژه سالهای اوج موفقیت گیشه بازگردد. تعداد مخاطبان پرفروشترین فیلم سال 1400 به 2 میلیون نفر نمیرسد. فیلم دوم جدول فروش هم چند صد هزار نفری کمتر مخاطب دارد. «قهرمان» فیلم سوم جدول 400 هزار مخاطب، فیلم پنجم کمتر از 200 هزار و فیلم دهم جدول کمتر از 100 هزار مخاطب داشتهاند (این آمار با احتساب بلیت 30 هزار تومانی است). بالا بردن قیمت بلیت تا 45 هزار تومان، خالی بودن سبد سینمای سال آینده از فیلمهایی که مؤلفههای فروش را داشته باشند، وضعیت معیشتی و اقتصادی، رشد شبکه نمایش خانگی و... دلایلی است که چشمانداز امیدوارکنندهای از سینما و گیشه سال آینده پیش روی ما نمیگذارد. پیشتر در گزارشی با عنوان «پیام گیشه 1400» به این موضوع پرداخته شد. در اینجا اشاره متفاوتتری به این ماجرا خواهیم داشت. گزارهای که حبیب ایلبیگی، معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی در حین برگزاری جشنواره فیلم فجر درباره بازگشت سرمایه در سینمای ایران گفت، ماجرای «صنعت» بودن سینما در ایران را به طور کامل زیر سوال میبرد. ایلبیگی در گفتوگویی درباره وضعیت بازگشت سرمایه در سینمای ایران گفته بود: «اگر از زاویه بازگشت سرمایه بخواهیم نگاه کنیم، ۹۰ تا ۹۵ درصد فیلمهای سینمای ایران نباید ساخته شوند، چرا که بازگشت سرمایه ندارند».
از سوی دیگر، با توجه به اینکه نهادهای سرمایهگذار در سینما، عموما دولتی و حاکمیتی هستند، میتوان پیشنهادهایی را برای اختصاص عمومیتر بودجههای سینمایی و به نفع مردم، ارائه کرد؛ پیشنهادهایی که تا بازگشت شرایط سینما به وضعیت عادیتر، میتواند به صرفهجویی در هزینههای سینمایی و نیز گستردهتر کردن طیف مخاطبان منجر شود. چند ماه پیش وزیر ارشاد با اشاره به برنامههایش برای سینما گفته بود در نظر داریم برای سال آینده 20 فیلم سینمایی بسازیم. تولید 20 فیلم سینمایی توسط ارشاد، بدون هدفگذاری مخاطب و گیشه و با توجه به وضعیت امروز سینما که در آن تنها 2 فیلم توانستند عدد تولید خود را به دست آورند و فیلمهای دیگر با شکست مطلق مواجه شدند، چه کمکی به جریان سینما و اکران در کشور خواهد کرد؟! حتی در صورت موفق بودن فیلمهای تولیدی، این فیلمها چرا باید مدت زمان زیادی را با مخاطب اندک در صف اکران یا اکران بگذرانند و با فاصله برای مخاطب شبکه نمایش خانگی یا بعد از مدتی دیگر برای مخاطب تلویزیون به نمایش درآیند؟ اگر بودجه تولید این فیلمها، دولتی و حاکمیتی است و پیشبینی نیز میشود که فروش این فیلمها، کسری از عدد تولید را نیز برآورده نمیکند، چرا این سرمایهگذاریها به شکلی که هم دامنه مخاطب گستردهتری را شامل شود و هم بازگشت سرمایه را به نحو مطلوبتری محقق کند، سامان داده نمیشود؟ اینها سوالاتی است که باید به آنها اندیشید. چندی پیش مدیران سازمان صداوسیما و مدیران سازمان سینمایی در نشستی از تفاهم برای همکاریهای مشترک سخن گفتند. یکی از این همکاریهای مشترک میتواند جذب بودجههای سینمایی ارشاد برای تولید فیلمها و سریالهایی برای تلویزیون باشد. اگر قواعد بیکارکردی که در برخی نهادها و مجموعهها، سالهاست بودجه حاکمیتی را صرف امور بیجا میکنند و تقسیم غنائم بیتالمال ارشاد در حوزه سینما برای راضی نگه داشتن همه، کنار گذاشته شود، حتما میتوان امیدوار بود که سازمان سینمایی وزارت ارشاد، بتواند تصمیمات راهبردیتر و کلانتری در حوزه سینما اتخاذ کند. همانطور که گفته شد، بودجه تولید باید به سمتی برود که مخاطبان بیشتری را برای مدت زمان بیشتری از اکرانهای سینمایی تحت نفوذ خود قرار دهد. نه اینکه این پیشنهاد، نسخهای برای وضعیت همیشگی سینما باشد اما وضعیت امروز، فرصت خوبی برای این است که سرمایههای سینمایی با هدایت صحیحتری هزینه شوند، از آن جمله مشارکت در تولید سریال برای تلویزیون است؛ سریالهایی که برای مدت زمانی طولانی میهمان خانههای مردم باشند. در کنار این ماجرا میتوان به اینکه یک فیلم سینمایی هم از دل این سریالها تولید شود اندیشید. ماجرای دیگر توسعه شهرکهای سینمایی است. در برخی کشورها، شهرکهای سینمایی از وضعیتی برخوردارند که مدیران تولید پروژههای سینمایی و سریالی، با توجه به مقطع تاریخیای که شهرک سینمایی برای آن طراحی شده است، قصه مینویسند. یعنی مقطع زمانی و فضای جغرافیایی شهرک است که به عوامل تولید قصه میدهد.
در کشور ما، وزارت ارشاد اما تاکنون هزینه قابل تاملی را برای ساخت شهرکهای سینمایی، به طور مستقل، صورت نداده است. برخلاف کشورهای همسایه که سرمایهگذاریهای جدی بخشهای دولتی و خصوصی را وارد ماجرای شهرکسازی کردهاند. صداوسیما به دلایل آشکار و پنهان تا پیدا کردن مسیر خود در سریالسازی، نیازمند حمایت مالی برای کلید زدن پروژههایی است که سالهاست آماده ورود به مرحله تولید هستند. در این مرحله بودجهها و ظرفیتهای حاکمیتی از طرق مختلف میتوانند به کمک صداوسیما بیایند و به عنوان بازوهایی برای تولیدات حرفهای باشند.
تصور کنید پروژه «سلمان فارسی» در دوره پیشین کلید نمیخورد؛ آیا با توجه به وضعیت تصمیمسازی و اراده تولید میشد امیدوار بود که به این زودیها وارد مرحله تولید شود. در کنار مجموعه «سلمان فارسی»، پروژههای دیگری نیز هستند که فقط عزم تولید میخواهند؛ پروژههایی که وزارت ارشاد، سازمان سینمایی و... میتوانند به عنوان کاتالیزور سرعت ورود به مرحله تولیدشان بیشتر شود.