نگاهی به مسیر طیشده سیاست ایران در سال 1400 و اولویتهایی که دولت باید در سال جدید به آنها توجه کند
گروه سیاسی: دفتر سال 1400 نیز با تمام فراز و فرودهایش بالاخره به آخرین برگهای خود رسید؛ سالی که همانند سال 99 با عارضه بیرونی کرونا درگیر بود. با این حال برخلاف نوروز سالهای 99 و 1400، مردم ایران در نوروز جدید با آرامش و آسودگی بیشتر و محدودیتهای کمتری -که مرهون واکسیناسیون گسترده است- خود را برای آغاز سال، فصل و البته قرن جدید آماده میکنند. بیشک نقطه عطف سال 1400 را باید در برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری پیدا کرد. پایان 8 سال دولت حسن روحانی و تجربه سختترین روزهایی که مردم ایران در چند دهه اخیر شاهد آن بودند کافی است تا به حق سال 1400 را «نوروز سیاست ایران» بخوانیم؛ نوروزی که از پس زمستانی سرد و خاموش فرا رسید و خبر از پایان ایامی داشت که مردم کمترین جایگاهی در سیاستگذاری و اقدامات مدیریتی دولتمردان نداشتند. «نوروز سیاست ایران» و تشکیل سیزدهمین دولت جمهوری اسلامی ایران، آن هم در شرایطی که جامعه بیش از هر زمان دیگری با انباشت سرخوردگیها و نارضایتیها مواجه بود، میتواند مژدهای برای تغییر ایام و برانداختن طرحی جدید برای اعتلای جایگاه ایران در جهان و ساخته شدن روزگاری آرامتر برای مردمانی باشد که در سالهای گذشته با 2 جبهه توطئههای خارجی و ناکارآمدیهای داخلی مبارزه کرده بودند.
انتخاب حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به ریاست جمهوری اسلامی ایران خواهناخواه روایت معاصر ایران را از مرحله «انتخاب» به مرحله «اقدام» رساند تا زین پس بیش از هر چیز انظار عمومی مترصد تغییرات و حرکت به سمت شرایط مطلوب و سازنده باشد. از همین رو تکالیف هفتگانه رهبر حکیم انقلاب برای دولت سیزدهم را که عبارت از «عدالتورزی»، «مردمی بودن»، «مقابله دقیق و جدی با فساد»، «جوانسازی دولت»، «حل موضوع تعارض منافع شخصی و عمومی»، «احیای اعتماد و امید مردم» و «انسجام و اقتدار دولت» بود، میتوان منشوری کامل برای ارزیابی، تایید یا انتقاد و در نهایت مطالبهگری دولت تازهنفسی دانست که مسؤولیت اداره کشور را در آغاز قرن جدید بر عهده دارد. بدونشک مسیر رئیسی در سال آینده بهمراتب سنگینتر از 7 ماه گذشته خواهد بود. او حالا بتدریج باید دستاوردهای دولت خود را به مردمی نشان دهد که او را گزینه مناسب برای عبور از سختسالی موجود دانستهاند. او در «نوروز سیاست ایران» این فرصت کمنظیر را دارد تا بار دیگر اثبات کند از گذر روزگار تلخ و ایام سخت میتوان فردایی جدید ساخت. او که منتخب این نوروز بوده است، حالا باید زمینهساز بهاری جدید برای سیاست ایران باشد. هرچند حجم انکارناپذیر ویرانیهایی که میراث او و دولتش شد صبر را شرط انصاف برای مشاهده تغییرات میکند اما نمیتوان چشم بر فقدان زمان نیز بست. با این حال و بهرغم تعدد موضوعاتی که در «نوروز سیاست ایران» باید مورد توجه قرار گیرند، میتوان چند مورد را بنا به ضرورت و اهمیت واجد اولویت خواند.
* بازگشت اعتماد و امید اجتماعی
احتمالا اگر در سیاههای بنا بر نوشتن میراث خسرانآور روحانی در دوره 8 ساله 92 تا 1400 باشد، باید بیش از هر ضربه اقتصادی و سیاسی، به مشت محکمی که آن دولت بر شقیقه اعتماد و امید مردم کوفت اشاره کنیم. مدیریت ضدمردمی دولت سابق در کنار بیعملی خاص روحانی پس از خروج آمریکا از برجام، جامعه ایران را عصبانی و بیاعتماد کرد تا در سایه این بیاعتمادی جامعه جوان ایران شاهد سقوط امیدش نسبت به امکان تغییر شرایط باشد. کاهش محسوس مشارکت مردم در 2 انتخابات اسفند 98 و خرداد 1400 بخوبی نشاندهنده سقوط آزاد اعتماد و امید در یک جامعه بود. در این میان رای قابل قبول رئیسی بهرغم افت مشارکت انتخاباتی نشاندهنده این بود که منتخب مردم در خرداد 1400 پایگاه اجتماعی قابل قبولی در میان مردم دارد و حتی نگاه بخشی از جامعه که در انتخابات شرکت نکرده نیز درباره وی نسبتا مثبت است. در همین زمینه نتایج نظرسنجی مراکز معتبر افکارسنجی نیز بخوبی موید این واقعیت است که امید به تغییر در سال1400 جوانه زده است. مهرماه سال جاری و مدت کوتاهی پس از تشکیل دولت سیزدهم بود که موسسه گالوپ با انتشار نتایج آخرین نظرسنجیاش خبر از رضایت 72 درصدی مردم ایران از عملکرد رئیسی داد و نوشت روحانی هرگز در دوران ریاستجمهوریاش موفق به کسب رضایت اکثریت در نظرسنجیهای این مرکز نشد. همچنین بر اساس یافتههای نظرسنجی دانشگاه مریلند درباره میزان محبوبیت چهرههای سیاسی در ایران، سیدابراهیم رئیسی با ۴۵ درصد «زیاد» و ۳۳ درصد «تا حدودی» محبوبترین سیاستمدار ایران است. البته پس از انتشار این آمار، «وطنامروز» در سلسله یادداشتهایی با اشاره به اینکه گذر زمان و شناختهشدن دولت جدید به عنوان مسؤول وضعیت موجود میتواند همه چیز را به ضرر رئیسی کند، نوشت با این حال بهرهگیری از پایگاه اجتماعی قابل قبول رئیسی و حرکت برای احیای اعتماد و امید اجتماعی مهمترین پیششرط «نوروز سیاست ایران» است که باید در سال جدید پی گرفته شود. عیار کارآمدی در عرصه مدیریت و سیاستگذاری معطوف به عدالت در عرصه تصمیمگیری مهمترین ابزارهایی است که میتواند زمینهساز بازگشت و افزایش اعتماد و امید اجتماعی در ایران باشد.
* ایران قوی، نقشه راه دیپلماسی فعال
تبدیل دیپلماسی از «وسیله» به «هدف» و بهرهبرداری سیاسی و انتخاباتی از این ابزار یکی دیگر از بدعتهایی بود که روحانی با مدیریت 8 ساله خود برای ایران به ارث گذاشت؛ میراثی که رد آن را میتوان در تجربه عبرتآموز دولت یازدهم و دوازدهم مشاهده کرد. روحانی که روزی خود را مصداق اتم و اکمل دیپلماسی میخواند با وعده رفع تحریمها وارد پاستور شد و در زمان خروج آنچنان که خود اذعان کرد کشور را از مرحله تحریم اقتصادی به مرحله جنگ اقتصادی رسانده بود. او که دیپلماسی را «هدف» کرده بود و باقی اهرمهای قدرت ایران همچون توانمندیهای نظامی را مزاحم میدید و تکیه بر ظرفیتهای داخلی را به سخره میگرفت در نهایت کشور را در شرایط آشفته سیاست خارجی به دولت بعدی تحویل داد. حال در چنین وضعیتی یکی از ماموریتهای رئیسی و تیم دیپلماسی او را باید حرکت به سمت دیپلماسی فعالی دید که بیش از نگاه «کدخدا / رعیتی» به دنبال فرصت و ابتکارهای جدید برای افزایش بازدارندگی ایران و تقویت اقتصاد کشور باشد. عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای، ابتکار گازی در انتقال گاز ترکمنستان به آذربایجان، بازگرداندن موضع اقتدار به ایران در مذاکرات وین و گسترش همکاریها و تعاملات با کشورهای همسایه، شاهد مثالهایی هستند که نشان از عزم دولت جدید برای تغییر ریل سیاست خارجی کشور در «نوروز سیاست ایران» دارد. با این حال نمیتوان با این موارد قانع بود و باید گذار از دیپلماسی روحانی به دیپلماسی فعال را در چشماندازهای بلندمدت مشاهده کرد. در این مسیر ایران بیش از آنکه به عنوان بازیگری ضعیف با امید پذیرفته شدن در نظم جهانی، تحت لوای تنشزدایی به دنبال خلع دومینووار اهرمهای قدرت خود باشد، باید به سمت افزایش اهرمهای قدرت و بهرهگیری از این اهرمها در سیاست خارجی باشد. دیپلماسی هدف نیست اما باید به عنوان ابزاری برای تقویت اهرمهای قدرت ایران به کار گرفته شود. دیپلماسی رقیب میدان نیست اما میتواند از میدان برای به کرسی نشاندن حرف خود سود ببرد. دیپلماسی زبانی آرام دارد اما میتواند به جای بلهقربانگویی به نظم موجود، قواعد را بر هم بزند. با چنین نگاهی چشمانداز دیپلماسی در «نوروز سیاست ایران» باید حرکت به سمت «ایران قوی» برای کاستن از تهدیدها و تقویت فرصتها باشد؛ امری که در 8 سال گذشته کمتر نمودی از آن را میشد پیدا کرد.
* انقلاب مدیریتی و توانمندسازی ساختار اجرایی
کارآمدی سیستم بیش و پیش از نیروی انسانی خود وابسته به الگوی مدیریتی کشور است. تجربه مدیریت کند، غیرمردمی و بیبهره جریان غربگرا در 8 سال گذشته باعث شد در بسیاری از موارد شاهد تحریم داخلی کشور باشیم. آغاز دولت سیزدهم در «نوروز سیاست ایران» نیازمند یک انقلاب مدیریتی و عبور از شیوه پرهزینه و الکنی است که صرفا به تقویت فشارهای خارجی به اقتصاد کشور منتهی میشود. رئیسی و دولتمردانش در ماههای گذشته نشان دادهاند برخلاف دولت روحانی نهتنها مردمگریز نیستند که حضور در میان مردم را رسالت خود میدانند، با این حال حضور میدانی و ارتباط مردمی دولتمردان تا زمانی که رویه مدیریتی کشور اصلاح نشود و به سمت توانمندسازی ساختار اجرایی حرکتی صورت نگیرد نمیتواند چندان منشأ اثر باشد. به همین خاطر سومین موردی که باید در سال جدید به عنوان یکی از اولویتها مورد توجه دولت قرار گیرد اصلاحات اداری و تغییر رویه مدیریتی کشور است. تاکید رهبر انقلاب بر «مدیریت جهادی» به عنوان یکی از بایستههای مقابله با فشارهای خارجی به نیکی یادآور این اولویت در «نوروز سیاست ایران» است.