دکتر میثم مهرپور*: یکی از موضوعاتی که طی سالهای اخیر باعث توجه کشورهای مختلف دنیا به نقش فعالیتهای دانشبنیان در اقتصاد شده، افزایش تولید و ایجاد رشد اقتصادی بدون افزایش مصرف نهادههای تولید است. به نحوی که میتوان یکی از نتایج قطعی توجه به تولید دانشبنیان را افزایش نرخ بهرهوری تولید دانست. برای مثال، ممکن است سیاستهای اقتصادی یک کشور ایجاب کند میزان تولید گندم آن کشور از ۱۰ میلیون تن در سال به ۱۲ میلیون تن افزایش یابد.
در چنین وضعیتی فرض اول این است که برای افزایش 20 درصدی تولید گندم متناسب با افزایش میزان تولید، میزان استفاده یا مصرف نهادههای تولید مانند زمین (سطح زیرکشت)، آب، سرمایه، نیروی انسانی، کود، سم و... نیز افزایش یابد. در شرایط عادی، افزایش مصرف نهادههای تولید (در صورت وجود) منجر به افزایش میزان تولید خواهد شد؛ مسالهای طبیعی که البته به دلیل وجود محدودیت در منابع طبیعی، مالی، انرژی و... یا مقدور نبوده یا حتی در صورت تحقق، اقدام چندان ارزشمندی به شمار نمیرود.
وجود این محدودیتها باعث شده بسیاری از اقتصادها نتوانند میزان تولیدات خود را از حد مشخصی افزایش دهند. توجه به تولیدات دانشبنیان یکی از راهکارهایی است که میتوان با تکیه بر آن از طریق دانشی کردن تولید و از طریق تجاریسازی نوآوریها، میزان تولید و به تبع آن رشد اقتصادی را بدون افزایش مصرف نهادههای تولید افزایش داد. به نحوی که از همان سطح زیرکشت، با همان مقدار مصرفی آب یا سایر نهادههای تولید به جای 10 میلیون تن گندم، 12 میلیون تن یا حتی بیشتر برداشت شود.
مطرح شدن تولید با قید دانشبنیان و اشتغالآفرین برای شعار سال 1401 از سوی حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب را میتوان در این فضا تحلیل کرد که مقوله «تولید» همچنان اولویت اصلی اقتصاد کشور بوده و این موضوع به هیچ وجه مسالهای مقطعی، مربوط به دورانی خاص مانند شرایط تحریمی و... نیست، بلکه توجه به تولید برنامه اقتصادی جمهوری اسلامی در بلندمدت است که در سال جدید با قیود دانشبنیان و اشتغالآفرین مطرح شده است.
دانش را باید کالایی عمومی دانست که میتوان آن را بدون کاهش یا ایجاد استهلاک و... با دیگران به مشارکت گذاشت. این ویژگی، مشخصه منحصربهفرد این کالا (دانش) است، چراکه برخلاف کالاهای فیزیکی یا نهادههای تولید مانند منابع مالی، نیروی انسانی، زمین، آب، انرژی و... نهتنها دارای محدودیت نبوده، بلکه استفاده از آن نیز از مقدار آن نمیکاهد. در واقع به همان اندازه که منابع طبیعی با محدودیت مواجهند و همین محدودیت مانعی بر سر راه افزایش تولید است، «دانش» کالایی نامحدود است. از این رو با استفاده از دانش، میتوان با امکاناتی ثابت به بازدهی بیشتری دست یافت. برای مثال آمار تولید محصولات کشاورزی در ابتدای انقلاب چیزی حدود 27 میلیون تن بود اما این عدد در حال حاضر به بیش از 120 میلیون تن رسیده است. این افزایش در حالی است که سطح زیر کشت ما نیز طی این سالها تغییر چندانی نداشته است. اما روند رو به رشد علم با ورود تکنولوژیها و نوآوریهای جدید، منجر به افزایش تولید محصولات کشاورزی بدون نیاز به افزایش سطح زیر کشت یا آب مصرفی و... شده است. در واقع شاید مهمترین نتیجه توجه به تولیدات دانشبنیان را بتوان افزایش نرخ بهرهوری و به تبع آن افزایش تولید بدون افزایش هزینه و مصرف منابع طبیعی و مواد اولیه مورد نیاز دانست.
* کارشناس و پژوهشگر اقتصاد