printlogo


کد خبر: 247375تاریخ: 1401/1/21 00:00
نگاهی به مستند «The social Dilemma» با موضوع شبکه‌های اجتماعی
گمراهی با ضد اطلاعات

محمد‌جواد بیژنی: در جامعه سنتی، اطلاعات به عنوان منبع قدرت استفاده می‌شد. به زبان دیگر اگر فردی اطلاعات بیشتری داشت، قدرتمندتر بود. در سطوح بالاتر، جوامعی که اطلاعات بیشتری در آنها رواج داشت، توسعه‌یافته‌تر تلقی می‌شدند. بنابراین در جامعه جهانی، هوشمندانه‌ترین کار برای آنکه دیگر جوامع را عقب‌تر نگه داشت این عملیات بود که از سرریز شدن اطلاعات به دیگر کشورها جلوگیری شود. اما در سال‌های اخیر و با توجه به وجود اینترنت و به صورت خاص پلتفرم‌های اجتماعی، جلوگیری از سرریز شدن اطلاعات در جهان بسیار سخت شده است. از سوی دیگر با وجود نظریه‌هایی همچون دهکده جهانی، این امر دیگر به کاری عبث تبدیل شد. در نتیجه برای سیاست کنترل و عقب نگه داشتن دیگر ملل‌ها باید یک تدبیر دیگر اندیشیده می‌شد! بهترین کار ممکن در شرایط جدید، سرریز شدن بیشتر اطلاعات در جامعه جهانی است که باعث می‌شود اطلاعات را به ضد اطلاعات تبدیل کند. یعنی یک کرختی جهانی از اطلاعات را به وجود بیاورد. این امر باعث می‌شود که سره و ناسره، بد و خوب، زشتی و زیبایی را در هم تنیده و غیرقابل تشخیص کنند. برای مثال در جنگ اوکراین، چنان بازنمایی‌های ضد و نقیض را درون شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهند که برای مثال حذف شدن دروس داستایوفسکی در یکی از دانشگاه‌های اروپا که با آرمان‌های آزادی‌خواهی غربی متناقض است دیگر دیده نمی‌شود. در این رابطه مستندThe social Dilemma با روایتی از جهان رسانه‌های اجتماعی که محصول سال 2020 و در ژانر داکیودرام است را می‌توان مثال زد. این مستند بر پدیده‌های اخلاقی و مسائل نوظهور شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های متفاوت توجه دارد و آسیب‌هایی که شبکه‌های اجتماعی بر جامعه وارد کرده را مورد تحلیل قرار داده است. همچنین تاثیرات محدود، چه جزئی و چه کلان که شرکت‌هایی از جمله، گوگل، فیسبوک، اینستاگرام و توئیتر بر مردم داشته‌اند، مورد تمرکز کارگردان (جف اورلوسکی) قرار گرفته است. این مستند که با ترجمه «معضل اجتماعی» در جشنواره فیلم ساندس اکران شد، نامزد دریافت جایزه انجمن منتقدان فیلم شیکاگو برای بهترین مستند شد. اگر چه ۲ مفهوم تعامل سازنده و تعامل غیرسازنده در رابطه با رسانه در این مستند بخوبی بازنمایی شده است اما سعی بر آن است که عوامل و بازیگران که خود آنها کارمندان و حتی مدیران ارشد شرکت‌های شبکه‌های اجتماعی جهانی هستند به نقد این شبکه‌ها و تاثیرگذاری آنها بر جامعه ضد اطلاعات بر خلاف شعار اصلی و ظاهری‌شان بپردازند. این مستند با 10 استدلال برای آنکه رسانه‌های اجتماعی و پلتفرم‌ها را پاک کنیم شروع می‌شود و در ادامه به 3 هدف در کمپانی‌های تکنولوژی می‌پردازد. یعنی هدف سرگرم کردن و درگیر کردن، هدف رشد (اینکه کاری کنی برگردی تا دوستانت رو هم بیاوری) و سوم تبلیغ کردن (تا بتوانند از افراد پول دربیاورند). در این مستند به نکته خاصی اشاره می‌شود و آن این است که رسانه‌های اجتماعی ابزاری نیستند که در یک گوشه ایستاده باشند تا به‌سوی آن حرکت کرده و از آنها استفاده کنیم بلکه خود آنها ویژگی‌هایی دارند که افراد و کاربران را به سمت خود می‌کشانند. اینجاست که می‌توان اعلام کرد رسانه‌های اجتماعی زنده هستند و زبان مخصوص به خود را دارند. همچنین می‌توان به شکاف آگاهی که در جامعه به وسیله رسانه‌های اجتماعی به وجود می‌آید، اشاره کرد. اینگونه که اینترنت الگوریتم‌هایی دارد که قطعیت در جامعه را به صورت کاذب افزایش می‌دهد و این امر باعث این می‌شود که مردم و کاربران آنلاین نگه داشته شوند. در ادامه به این موضوع اشاره دارد که خبرهای جعلی در رسانه‌های اجتماعی ۶ برابر بیشتر پخش می‌شوند، البته که هوش مصنوعی نمی‌تواند مساله اخبار جعلی را حل کند. در نهایت این مستند ۴ پیشنهاد به بینندگان خود در جهان می‌دهد: اول آنکه تمام اعلانات را در رسانه‌های اجتماعی خاموش کنید. دوم، سابقه جست‌وجو باید خاموش شود. سوم، ویدئوهایی که یوتیوب به افراد پیشنهاد می‌دهد را باز نکنند و چهارم آنکه آدم‌هایی که با آنها مخالف هستند، دنبال شوند تا ذهن آنها جهان‌بینی بیشتری یابد. در جمع‌بندی می‌توان گفت هر چند این مستند تاییدی بر مقدمه ذکر شده راجع به شبکه‌های اجتماعی است اما همان‌طور که عیان است برای مثال فضای موجود در رابطه با بازنمایی جنگ اوکراین یا بحران‌های بسیار ریز و کوچک در جهان، حتی در جامعه ضد اطلاعاتی نیز سوگیری ایجاد می‌کند! سوگیری‌ای که در این پلتفرم‌ها وجود دارد آن است که کاربران در ظاهر یک آزادی عمل در شبکه اجتماعی خود حس می‌کنند، فلذا این اندیشه که هر چه در قسمت سرچینگ بالا می‌آید و هر آنچه در آن فضا رخ می‌دهد، به انتخاب و میل طبیعی آنها است؛ به ارتباط گرفتن از شبکه‌های اجتماعی و تداوم استفاده از آنها می‌انجامد؛ هر چند که این امر تنها آگاهی کاذبی در جامعه ضد اطلاعاتی است.

***

سروده جدید محمدمهدی سیار در واکنش 
به حادثه شهادت ۲ طلبه جهادگر در حرم امام رضا(ع)
قلم در خدمت مقاومت
نقاره می‌زنند... چه شوری به پا شده‌ست؟
نقاره می‌زنند... که حاجت‌روا شده‌ست؟
نقاره می‌زنند... نوای جنون کیست؟
بر سنگ‌فرش صحن حرم خط خون کیست؟
آهنگ دیگری‌ست که نقاره می‌زند
خون کبوتری‌ست که فواره می‌زند
هنگامه تقرب حبل‌الورید شد
آن کس که داشت نذر شهادت شهید شد
آمد حرم، رضای رضا را گرفت و رفت
در دم برات کرب‌و‌بلا را گرفت و رفت
ای تشنه‌لب شهید! زیارت قبول، مرد!
دیدی تو را چگونه شهادت قبول کرد؟
عشاق دوست غسل زیارت به خون کنند
سرمست عطر یار، هوای جنون کنند
چاقوی کفر در کف تکفیر برق زد
جادوی غرب، شعله به دامان شرق زد
گر ابن ملجمی به مرادی رسد چه باک؟
حاشا که اوفتد علم «یا علی» به خاک
حاشا که دست تفرقه مسحورمان کند
از گرد آفتاب حرم دورمان کند
هم‌سنگریم و همدم و همراه و هم‌قسم
آری به خون فاطمیون حرم قسم
 

Page Generated in 0/0068 sec