printlogo


کد خبر: 247388تاریخ: 1401/1/21 00:00
چرا بازیکنان و مربیان سرخابی می‌گویند دیگران نمی‌خواهند ما قهرمان شویم؟
تاکتیک اتهام‌زنی

«نمی‌خواهند ما قهرمان شویم» تکراری‌ترین ادعای این روزهای فوتبال ایران است. پس از تساوی‌های بدون گل سرخابی‌های پایتخت در مقابل رقیبان خود در هفته ۲۴ لیگ برتر، ادعاهایی با جمله‌ کلیدی «نمی‌خواهند ما قهرمان شویم» از سوی برخی مسؤولان ۲ باشگاه بیان شد؛ ادعاهایی که از فرط تکرار در سال‌های اخیر، دیگر خالی از ارزش تفسیر و توجه شده‌اند اما باز هم از سوی برخی به کار گرفته می‌شود. بیان این ادعا که برخی نمی‌خواهند تیمی قهرمان شود، در خود متضمن این ادعا نیز هست که این برخی با کارشکنی و توطئه قصد دارند جلوی امتیاز گرفتن تیمی را بگیرند و خواستن آنها فقط یک میل و آرزوی صرف نیست! ادعایی بزرگ که اگر به بار معنایی آن توجه شود بیشتر یک افترا به ارکان برگزاری مسابقات لیگ و مهم‌تر از همه به داوران محسوب می‌شود. اینکه پس از هر تصمیم بحث‌برانگیز داوری ادعای «نمی‌خواهند ما قهرمان شویم» مطرح می‌شود، آیا بدین معنا نیست که آن افراد مجهول جمله‌ تکراری، از ابزار داوری نیز برای رسیدن به قصد خود بهره می‌برند؟ و آیا این به معنای وارد کردن یک اتهام بزرگ به داوران و سهوی نبودن تصمیمات آنها نیست؟ جدا از اینکه برخورد نکردن با این ادعاهای بدون سند و مدرک، باعث شده هر تیمی و نه تنها سرخابی‌های پایتخت، ادعای عمدی بودن اتفاقاتی که داخل و خارج از زمین به ضرر آنها رخ داده را داشته باشند، از طرفی این معنا را نیز می‌دهد که آنجایی که اتفاقات به نفع آنها و به ضرر رقبا رخ داده نیز قصد و نیتی عامدانه در کار بوده است! و اینجاست که بیان این ادعاها حتی می‌تواند کارکردی ضد نیت اصلی خود داشته باشد. پرسپولیس 5 سال قهرمان لیگ بوده و دائم هم به خاص بودن و بهره بردن از امتیازات ویژه متهم شده است. حالا در سالی که این تیم امید کمتری نسبت به استقلال برای قهرمانی دارد، ادعای دادن امتیاز معیشتی به رقیب یا تعیین شدن قهرمان در بیرون از زمین، آیا یک گل به خودی ابلهانه محسوب نمی‌شود؟ آیا این ادعاها به معنای اثبات همان ادعاهایی نیست که در سال‌های اخیر علیه قرمزها استفاده می‌شد؟
فرهاد مجیدی در کنفرانس خبری بعد از بازی با پیکان از سنگ‌اندازی‌هایی که بر سر قهرمانی استقلال در این فصل شده گفت اما نگفت آنجایی که اتفاقاتی مثل کسب ۲ امتیاز انضباطی ناشی از تخلف باشگاه گل‌گهر در جذب بازیکن خارجی، به نفع این تیم بوده، چقدر با ادعای او همخوانی دارد؟ مجیدی محروم شدن ۲ بازیکن خود قبل از بازی با گل‌گهر را توطئه می‌داند اما نمی‌گوید این چه توطئه‌ای است که در نهایت منجر به کسب ۳ امتیاز آن بازی برای استقلال آن هم در بیرون از زمین می‌شود. آن اراده‌ای که می‌خواست استقلال را در سیرجان بازنده کند و اتفاقا مجیدی آن را در لفافه و با گفتن این جمله که انتظارش را داشته، چون می‌دانسته با چه کسی بازی دارد، به نفوذ امیر قلعه‌نویی ربط داد، چگونه حاضر شده از گل‌گهر و قلعه‌نویی بانفوذ امتیاز کم کند و به حساب استقلال بریزد؟!
اگر ادعا دارید تصمیمات داوری که به ضرر شما تمام شده توطئه است، پس آنجایی هم که این تصمیمات به اشتباه و به نفع شما تمام شده نیز ناشی از نفوذ شما بوده است. نمی‌شود در این فوتبال همه را متهم کرد و خود در طرف سالم و پاک ایستاد. اگر نتایج بیرون از زمین تعیین می‌شود، پس موفقیت‌ها و بردها نیز بیرون از زمین حاصل می‌شود. 
قاطبه‌ هواداران فوتبال در ایران دیگر گوش‌شان از این ادعاها پر شده و چندان محلی هم به آن نمی‌دهند. پرت شدن نخبگان فوتبالی از جمله مدیر و مربی و بازیکن به فضای اتهام‌زنی‌های بچگانه یک گل به خودی است. در نهایت آنچه می‌ماند زیرسوال بردن موفقیت‌های خودی است. کمتر کسی می‌پذیرد تمام موفقیت‌های شما ناشی از تلاش خودتان و شکست‌ها ناشی از توطئه دیگران است. این بازی با اراده‌های مجهول دیگر در این فوتبال خریداری ندارد. 
 
* احترام کجای فوتبال ایران است؟
مثلی رایج بین فوتبالی‌ها در مستطیل سبز وجود دارد که می‌گویند «وقتی عضلات بازیکن از کار می‌افتد، زبانش شروع به کار کردن می‌کند». آنقدر درگیر نقد و تقبیح اعتراضات گروهی و پرخاشگرانه بازیکنان به تصمیمات داوری بودیم که حواس‌مان از نیمکت‌ها پرت شد. اگر فکر می‌کنید اعتراضات کنار زمین مختص 4-3 تیم پرطرفدار است و بقیه تیم‌ها از این کارها نمی‌کنند، سخت در اشتباهید. کاش یک «جی‌پی‌اس» به داوران وصل بود تا مشخص شود داور چهارم به اندازه کمک‌داور‌ها تحرک و فعالیت دارد. از بس که این فاصله‌ 40-30 متری بین نیمکت‌ها را طی می‌کند تا بگوید:«آقا بفرمایید بنشینید روی نیمکت!»
باور کنید به این اعتراضات روی نیمکت‌ها هم عادت کرده‌ایم؛ اینکه میانگین ۳ دقیقه از وقت بازی صرف این شود که داور وسط بازی به سمت داور چهارم برود، حرفی در گوشی بشنود و برود به سمت یکی از نیمکت‌ها یا هر دوی آنها و کارت‌های زرد و قرمزش را از جیب در بیاورد. حالا دیگر برای ما عادی شده با سوت نزدن داور، مربی آنقدری درون زمین برود که ناخودآگاه مدافع در صدد یارگیری با او بر آید و بعد از سوت زدن داور، آن یکی مربی کمدی سال را بازی کند و از داور بخواهد همان‌جا در گوشی همکارش صحنه را مورد بازبینی قرار دهد!
راستش از این به بعد اینکه یک مربی قصور کادر اجرایی تیمش را گردن داور بیندازد و 8-7 دقیقه از وقت مهم‌ترین بازی فوتبال مملکت را بگیرد تا شخصا داور و عوامل برگزاری مسابقه را مورد تادیب فیزیکی قرار دهد هم برای‌مان تازگی نخواهد داشت!
این معرکه‌گیری‌های کنار زمین را هم به لطف نزدیک بودن به مستطیل سبز، از سر اجبار و ایمان داشتن به نرفتن میخ آهنین در سنگ، به تلخی زهرِ مار نوش جان می‌کنیم اما اجازه دهید این بیانیه‌نویسی‌ها را دیگر برنتابیم. باور کنید ما هنوز آنقدر بدبخت و بی‌عار نشده‌ایم که افکارمان را صرف این کنیم که کدام باشگاه زودتر به باشگاه رقیب لقب هوچی‌گر داد و کدام باشگاه در مقام پاسخ برآمده که شما هر روز صبح که از خواب پا می‌شوید در جهت تنویر اذهان و روشن‌شدن افکار عمومی، بیانیه‌های زشت و زیبا‌ی‌تان را روی خروجی سایت‌های‌تان قرار می‌دهید!
از این سرگرمی‌سازی‌های منفی چه سودی می‌برید؟ آیا یک نفر هوادار بامنطق فوتبال به شما گفته عجب بیانیه‌ای دادید، از ثانیه‌به‌ثانیه‌ای که برای خواندن آن وقت گذاشتم، کیف کردم، دست‌مریزاد؟!
این بیهوده‌پردازی‌ها تا به حال برای‌تان منفعتی داشته است؟ از یغمای جندقی فقط این را یاد گرفته‌اید که «آنچه البته به جایی نرسد فریاد است» و هر روز بیانیه پشت بیانیه و فریاد پشت فریاد سر می‌دهید؟ کدام سوت داور را می‌توانید به بیانیه‌ای که دادید ربط بدهید؟ کدام امتیازی که گرفتید را به لطف بیانیه‌ای که دادید می‌دانید یا کدام امتیاز از دست رفته را پای بیانیه حریف می‌گذارید که از قدم زدن در این دور باطل دست برنمی‌دارید؟
نه! اجازه بدهید این بار دیگر به ساز شما نرقصیم و آتش‌بیار معرکه شما نباشیم که اگر کوتاه بیاییم، خیلی زود باید در فصل نقل و انتقالات، به جای خرید بازیکن، منتظر عقد قرارداد با نویسندگان باشیم!

Page Generated in 0/0133 sec