در بند اول سیاستهای کلی تامین اجتماعی بر استقرار یکپارچه و فراگیر نظام تامین اجتماعی تاکید شده است. بررسیها نشان از آن دارد که در حال حاضر بیش از 20 صندوق بازنشستگی در کشور وجود دارد که هر کدام به نسبت درآمدهای مفروض خود به مستمریبگیران خدمت ارائه میکنند. با وجود اینکه نزدیک به 22 میلیون نفر هماکنون ذیل صندوقهای زیرمجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی خدمت میگیرند و تنها 2 میلیون نفر از صندوقهای دیگر خدمت میگیرند اما باز هم در کیفیت و نوع این خدمات تفاوتهای بسیاری دیده میشود که بعضی اوقات حتی منتهی به بیعدالتی و تبعیض هم میشود. ایجاد یک نظام یکپارچه تامین اجتماعی ضمن جلوگیری از تصمیمهای سلیقهای با یکپارچهسازی منابع میتواند اسباب شکوفایی اقتصادی واحدهای زیرمجموعه تامین اجتماعی را فراهم کند.
هدفمندی یارانهها
در اغلب کشورهای دنیا دولتها به اشکال مختلف به دنبال حمایت از اقشار محروم جامعه هستند. با توجه به تورم بالا و همچنین بروز شوکهای تورمی در ایران، لزوم برقراری این حمایت پررنگتر هم شده است، زیرا با افزایش سطح عمومی قیمتها و پایین ماندن قدرت خرید مردم در کشور، گذران زندگی و تامین مایحتاج اولیه مشکل میشود. مقام معظم رهبری نیز در سیاستهای کلی و مصوب تأمین اجتماعی که اخیرا آن را ابلاغ کردند، به بسط و تأمین عدالت اجتماعی و کاهش فاصله طبقاتی با هدفمندسازی یارانهها در بند ششم تاکید فرمودند که به همین بهانه به عللی که تاکنون موجب نارسایی این قانون در کشور شده است میپردازیم.
یارانه نقدی در ایران هر چند با عنوان درآمد پایه همگانی خوانده نمیشود اما شباهتهای زیادی با طرح درآمد پایه همگانی دارد. با توجه به اینکه مبلغ یارانه کمتر از نیازهای پایه خانوار است، میتوان این طرح را به عنوان درآمد پایه همگانی جزئی نامگذاری کرد. مقدار درآمد پایه همگانی به میزانی است که به تنهایی برای رفع نیازهای اساسی خانوار کافی است اما درآمد پایه همگانی جزئی کمتر از این مقدار است و بخشی از هزینههای ضروری خانوار را پوشش میدهد.
* اجرای سیاست یارانه نقدی در کشور
طرح هدفمندی یارانهها 28 آذر 89 به صورت رسمی در سراسر کشور اجرا شد و پس از آن در یک بازه زمانی قیمت بخشی از خدماتی که دولت به آنها یارانه پرداخت میکرد به سمت تعدیل حرکت کرد. این اتفاق با کاهش یارانه تزریقی دولت برای تولید انرژی آغاز و مقرر شد این رقم کاهش یافته یا در اصل درآمد حاصل از هدفمندی یارانهها طبق یک الگو در اختیار شهروندان قرار گیرد. در این قانون مصارف اینگونه بیان شده است: 30 درصد به بخش تولید، 20 درصد به دولت بابت افزایش هزینهها و 50 درصد به صورت یارانه نقدی و غیرنقدی به شهروندان بویژه اقشار آسیبپذیر پرداخت شود که طبق گزارشهای ادواری مرکز پژوهشهای مجلس ترکیب مقرر در قانون هدفمند کردن یارانهها در هیچ یک از سالهای اجرای قانون رعایت نشده است. با وجود اینکه قانون هدفمندسازی یارانهها برنامهای مترقی و رو به جلو بود اما با روی کار آمدن دولت یازدهم به کلی این سیاست متوقف شد. در ادامه به بررسی ۳ دلیل نارسایی اجرای این سیاست در کشورمان میپردازیم:
۱- توقف اصلاح قیمت حاملهای انرژی
طبق ماده یک قانون هدفمندی یارانهها، دولت مکلف بود قیمت فروش داخلی بنزین، نفتگاز، نفتکوره، نفت سفید و گاز مایع را بتدریج تا پایان برنامه پنجم توسعه طوری تعیین کند که کمتر از 90 درصد قیمت تحویل روی کشتی در خلیجفارس نباشد. همچنین میانگین قیمت فروش داخلی گاز طبیعی به گونهای باید تعیین شود که بتدریج تا پایان سال 94 معادل 75 درصد متوسط قیمت گاز طبیعی صادراتی پس از کسر هزینههای انتقال، مالیات و عوارض شود اما شواهد گویای آن است که این ماده به هیچوجه اجرایی نشده است.
۲- عدم حذف یارانه پردرآمدها
در متن قانون هدفمندی یارانهها اصراری بر حذف پردرآمدها نشده، دلیل این اتفاق را هم میتوان چندمرحلهای بودن این قانون و عدم تکاملش در آن زمان خواند اما در قوانین ادواری بودجه در سالهای آتی مکررا بر این موضوع تاکید شده است.
۳- زیادهخواهی دولتها
بررسیها نشان میدهد سهم بخش مهمی از درآمدهای حاصل از هدفمندی یارانهها به حساب شرکتهای دولتی واریز شده است. باید توجه داشت درآمد نهایی حاصل از هدفمندی یارانهها پس از کسر مالیات بر ارزش افزوده و سهم شرکتهای دولتی (مابهالتفاوت قیمت واقعی و قیمت فعلی) به خزانه هدفمندی یارانهها واریز میشود. در برخی سالها به دلیل افزایش قیمتها توسط شرکتهای دولتی دیگر مبلغی به خزانه هدفمندی یارانهها واریز نمیشود. این اتفاق باعث شده سهم مردم از درآمدهای حاصل از هدفمندی یارانه کاهش محسوسی پیدا کند.