گروه فرهنگ و هنر: در شرایطی که سریالسازی برای تلویزیون و در تلویزیون به چالشی عجیب و غریب تبدیل شده است، برخی سریالها توانستهاند سرمایه اجتماعی تلویزیون را حفظ کنند؛ حفظ سرمایه اجتماعی، آن هم در شرایطی که رسانههای متعدد علاوه بر تلاش برای کسب اعتبار خود، برای زدودن اعتبار از رسانه ملی نیز فعالیتهای گستردهای انجام میدهند، سرمایه ارزشمندی است که باید قدر آن دانسته شود. بیتردید بعد از اهمیت در مساله مرجعیت خبری، آنچه تلویزیون را برای مخاطبان دارای جایگاهی ویژه میکند، به نحوی که روی تلویزیون توقف و تمرکز کنند، مساله سرگرمی است. یکی از ارکان سرگرمی در تلویزیون سریالسازی و امور نمایشی است. تا پیش از گسترش شبکه نمایش خانگی و افزایش تولیدات نمایشی در این فضا، تنها تلویزیون بود که میتوانست با تکیه بر مخاطبی که از پیش آن را انتخاب کرده است، در این حوزه فعالیت جدی داشته باشد. در سالهای اخیر اما نه تنها شبکه نمایش خانگی توانسته در سریالسازی تولیدات با کیفیت و قابل توجهی خلق کند، بلکه حالا از منظر رقابتی در کنار صداوسیما قرار گرفته است. از این رو از کلمه «چالش» برای سریالسازی استفاده میکنیم.
در چنین فضای چالش برانگیزی، قصههای ارزشمند، عوامل حرفهای، بازیگران مناسب و قدرتمند و بستر مناسب پخش، داراییهایی هستند که نباید نسبت به آنها با بیتوجهی برخورد کرد. در سالهای قبل سریالهای «پایتخت»، «نون خ» و «گاندو» توانسته بودند این سرمایه اجتماعی بالقوه را برای صداوسیما تبدیل به سرمایه اجتماعی بالفعل کنند، اگر چه در سالهای قبل هم مساله شبکه نمایش خانگی پررنگ بود و ظهور و بروز این شبکه با برخی آثاری که تولید شده بود، مشخص بود. به عبارت دیگر تولید حرفهای جای هیچ رقابتی را برای دیگرانی که در فضای رقابتی با تلویزیون عمل میکنند باقی نمیگذارد. از این رو است که به مجموعه عوامل فنی و محتوایی تولید یک سریال باید به چشم دارایی نگریست. صداوسیما اگر چه با افت قابل توجهی نسبت به تعداد مخاطب در سالهای گذشته، نوروز را پشت سر گذاشت و وارد ماه مبارک رمضان شد اما باز هم تولیداتی داشت که میشد به آنها به چشم یک دارایی برای تلویزیون نگریست. از آن جمله فصل سوم زیرخاکی که مخاطبان قابل توجهی داشت و سریال نجلا که با گذر از ایام نوروز و پخش در ماه مبارک رمضان، توانسته مخاطبان زیادی جلب کند. ظرفیت چندین ساله سریال پس از افطار شبکه 3 نیز البته ظرفیت خوبی برای تماشا شدن دارد. فصل دوم سریال نجلا به دلایل عمده نسبت به سریسازیهای دیگری که در تلویزیون شاهد آن بودیم، موفقتر است و باید به مولفههایی که توانسته آن را پرمخاطب کند، توجه شود تا در تولیدات نمایشی دیگر به عنوان دستیاری برای انتخاب معیار مورد استفاده قرار گیرد. توجه به نقدها به فصل دوم هم میتواند برای طرح داستانهای عاشقانه مشابه کمککننده باشد. پیرنگ و توجه به کهنالگوها، در طرح قصههایی مشابه نجلا، جدیترین سرمایه این سریالهاست که اگر از آنها غفلت شود، موجب افت کیفیت سریال میشود. فصل اول نجلا توانسته بود بخوبی از ظرفیتهای کهن الگویی استفاده کند و داستان عاشقانهای را که مخاطب امکان همزادپنداری با آن را دارد، طرح کند؛ داستانی که به ویژگیهای فطری انسانی از محبت تا نفرت توجه ویژه داشت. در فصل دوم به دلیل تعدد ژانری که خواسته یا ناخواسته بر قصه تحمیل شده است، سرراست بودن قصه کمی مخدوش شده است. از سوی دیگر به دلیل اینکه فصل اول سریال نجلا، هم در نام و هم در کنشگری شخصیت اصلی بشدت متاثر از بازی سارا رسولزاده بود، حضور او در فصل دوم اهمیت پیدا میکرد؛ به نحوی که عدم حضور او محسوس است چرا که ما با یک تیپ مواجه نبودیم که با تغییر بازیگر امکان حفظ آن وجود داشته باشد، بلکه با یک «شخصیت» مواجه بودیم که بر فراز و فرودها و نقاط عطف داستان میافزود؛ نقدی که از سوی محمدتقی فهیم، منتقد سینما و تلویزیون نیز مورد توجه قرار گرفته است. او در گفتوگویی با ایسنا درباره مولفه بازیگر میگوید: «بازی و گریم تا لهجه سارا رسولزاده، بویژه اکتهای شرمگینانه و با حیای او در نگاه به خواستگاران (دوربین)، چهره زمخت اما جذاب با ابروها و کلا سر و ریخت غیرآشنایش، از جمله فاکتورهای مهم در ایجاد اتمسفر نمایش بود. در واقع موتور محرکه درام هم بود به طوری که عبد (حسام منظور) و رقیبش (هدایت هاشمی) مجبور بودند در عین اینکه خود را بالا بکشند، حد و حدود خود را در برخورد با نجلا نیز حفظ کنند. این ویژگیها صحنههایی غیرآشنا و بکر را به وجود میآورد اما در نجلای جدید از آن دختر سرکش و محکم خبری نیست و جایش را دختری با سر و ریخت آشنا در بقیه سریالها گرفته است».
با همه اینها اما نجلا 2 یک سر و گردن از دیگر سریسازیها در تلویزیون و نیز از عمده سریالهای کمکیفیتی که در سالهای اخیر تولید شده و ماندگار نشدهاند، کیفیت قابل قبولتری دارد. ورود قصه نجلا به ماجراهای پرکشش و جذاب روزهای آغازین جنگ، نقطه عطفی برای داستان نجلا 2 است. داستان پرکشش، کارگردانی حرفهای و بازیهای قابل قبول که وجه تمایز نجلا با عمده سریالهای تلویزیونی بودند، موجب شد این داستان در فصل دوم نیز ادامه پیدا کند.