گروه فرهنگ و هنر: The Walt Disney Company یا به اختصار دیزنی، یکی از استودیوهای هالیوود که یک شرکت رسانههای گروهی آمریکایی چندملیتی است، با 50 درصد، بیش از پیش با شخصیتهای همجنسگرا به بازنمایی تولیدات خود میپردازد. به گزارش «وطنامروز»، این امر در ساخته جدید «دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی» خود را بیشتر نمایان کرد و باعث ممنوعیت پخش آن در بعضی کشورهای عربی شد. این نوع الگوسازی دیزنی که در ابعاد جهانی و تفکرات کودکان تاثیرات مستقیمی دارد، در نقطه مقابل خانواده قرار میگیرد. اگر به جامعه انسانی به صورت تبارشناسی نگاه شود، خانواده از مهمترین ابزارها و مراکز جامعهپذیری کودکان بوده است. در خانواده، فرزندان با اسطورهسازی و فرهنگ، با الگویی از پدر و مادر و فرزندان ارشد بزرگ میشوند، ارزشها و هنجارهای خود را با تطبیقسازی با خانواده فرا میگیرند و به صورت کلی ذهنیت بچهها با الگوسازی انسانهای پیشین به تحقق میرسد. در جهانی که الگوسازی و جامعهپذیری اساس رقابت شده است، دیگر خانواده، رسانهها، آموزشوپرورش، دانشگاه و دیگر ابزارهای آموزشی و جامعهپذیر دنیا در یک رقابت به دنبال آموزش کودکان با توجه به محوریت تفکری خود هستند. در این بین سالهای سال است که خانواده از دیگر عوامل، تاثیرات بیشتری را بر تربیت افراد جامعه دارد، بنابراین رسانهها، بالاخص رسانههای هالیوود، به این منبع الگویابی و جامعهپذیری تعدی میکنند تا سلطه چند هزار ساله آن را از بین ببرند. به زبان دیگر خانواده تنها رقیب رسانه است و رسانه تمام تلاشش را برای از بین بردن رقیب خود میکند. در نتیجه شروع به الگوسازی از نوع سومی از روابط میشود که اساسا خانوادهای را نمیتواند سازماندهی کند. یعنی ترکیبی از زن، مرد و فرزندان که نهاد اصلی جامعهپذیری درون آن شکل میگیرد، از بین میرود و ترکیبهایی از قبیل ۲ زن یا ۲ مرد سازماندهی میشود که نه تنها به تشکیل خانواده نمیانجامد، بلکه هیچ نهاد جامعهپذیری هم شکل نمیدهد. در نتیجه در حرکتی طمعگرایانه، دیزنی و دیگر استودیوهای جهانی خود را در الگوسازی و جامعهپذیری بیرقیب مییابند. نظام مصرفگرایی جامعه آمریکایی که شاکله تفکری آن در رسانههای هالیوود جریان مییابد و الگوسازیهایی را در سطح جهانی ایجاد میکند، بر ۴ اصل مشترک بشری تمرکز دارد؛ خوراک، پوشاک، مسکن و سکس. تمام تلاش استودیوهای هالیوود برای مردم جهان آن است که آنها را در این ۴ محور تقسیمبندی و مدام مصرفگرایی را در آن تبلیغ کنند. به زبان سادهتر، از انواع غذاها، انواع لباسها، انواع روابط و ژانرهای سکسی و انواع اشکال مسکن به انضمام تفریحات، پول بیشتر درمیآورند. آگاهی داشتن بشر و فراتر فکر کردن از این ۴ محور را بر ضدمصرفگرایی خود میدانند و از این موارد «پول» بیشتر و بیشتر درمیآورند. جالب اینجاست این موضوع در شرایطی است که مخاطب هدف آنها در جهان طبقاتی هستند که پولی برای هزینه دارند؛ یعنی طبقههای متوسط، متوسط رو به پایین و متوسط رو به بالا مورد هدف و طعمه هستند. نکتهای که حائز اهمیت است اینکه طبقات متوسط که همیشه از هر زاویهای دچار آگاهی کاذب شدهاند و این بار در یک اتفاق نامیمون فرزندان آنها در طعمه الگوسازی همجنسبازی قرار گرفتهاند، سینه چاک و پیرو رسانهها و افکار مصرفگرایی هستند؛ افکاری که اتفاقا خود آنها معتقد به آن نیستند. برای مثال طبقات بالای جامعه آمریکا معتقد به خانواده هستند و اتفاقا نشخوار فکری و الگوسازی آنها نشأتگرفته از رسانههای خود نیست! بلکه هنوز نهاد جامعهپذیری را خانواده میدانند و آن را الگویی برای موفقیت خود ساختهاند ولیکن این امر را در کشورهای دنیا تقبیح میکنند چرا که منبع درآمد آنها از این آگاهی کاذب و جامعهپذیریهای مصرفی است. جامعه طبقه متوسط ایران نیز باید خود را در مقابل این امواج کاذب که تنها فرزندانی مصرفگرا، سطحی، بدون بینش و بدون درک تمییز دادن را که قدرت نه گفتن ندارند پرورش میدهد، واکسینه کنند. این واکسینه شدن به 4 صورت تحقق مییابد. اول آنکه سواد رسانهای خود را نسبت به رسانههای دنیا و جریانشناسی آنها بالاتر ببرند. دوم اینکه آگاهی اجتماعی- سیاسی آنها بالاتر رود و با بینش عمیقتری نسبت به پدیدههای فرهنگی جهان نگاه کنند. سوم نگاه واقعبینانهتری به نظام مناسبات جهانی داشته باشند. چهارم آنکه به اهمیت خانواده و حفظ آن توجه کنند و کما فیالسابق سلطه خانواده را به عنوان نهاد اصلی جامعهپذیری فرزندان تداوم بخشند. این ۴ راهکار در جامعه جهانی امروزی برای قشر متوسط میتواند کمی از سنگینی بار آگاهیهای کاذب و سیطره مصرفگرایی که روح، اندیشه، جسم، شناخت و رفتار انسانهای دنیا را تحت سیطره خویش قرار داده است کم کند.
تلاشهای دیزنی در تعارض با خانوادهمحوری است و با بسیاری از مولفههای اخلاقی که در کشورهای مختلف پذیرفته شده است، تضاد دارد. همین ماجرا با مخالفتهای جدی در جامعه جهانی هم مواجه شده است. چندی پیش نمایش «ابدیها» از کمپانی مارول به کارگردانی کلوئی ژائو نیز به همین دلیل و پس از اینکه دیزنی از حذف صحنههایی با ارجاع به همجنسگرایی از فیلم خودداری کرد، در شماری از کشورهای عربی ممنوع اعلام شده بود. این اعتراضها سال گذشته جلوه متفاوتتری پیدا کرد؛ وقتی اعتراضات در جامعه زنان آمریکا نسبت به برخی آثار هالیوود رسانهای شد. با همه اعتراضات اما امپراتوری رسانهای صهیونیستی با استفاده از ابزار هنر و سینما، حتی شخصیتهای شناخته شده را نیز با عموما افرادی با گرایشات همجنسبازانه به نمایش درمیآورد. اینطور که به نظر میرسد، مخالفت با بنیان خانواده و حذف آن هدف نهایی کمپانیهای فیلمسازی هالیوود است.