ثمانه اکوان: با وجود گذشت ۲ماه از آغاز حمله نظامی روسیه به اوکراین، به نظر میرسد کشورهای غرب بویژه آمریکا و کشورهای اروپایی هنوز نتوانستهاند شرایط پیروزی در این جنگ را برای اوکراین تعریف کنند. در روزهای ابتدایی درگیریها در اوکراین، اعمال حجم زیادی از تحریمها علیه مسکو و یاران نزدیک پوتین، این گمانه را به وجود آورده بود که متوقف شدن جنگ در اوکراین و عقبنشینی نیروهای روس میتواند به منزله پیروزی جبهه غرب در این جنگ باشد. برخی تحلیلگران بر این عقیده بودند تلاش برای وادار کردن کشورهای اروپایی و آمریکا به عضویت اوکراین در ناتو و اتحادیه اروپایی میتواند معنای پیروزی کییف در این جنگ را با خود به همراه داشته باشد. پس از گذشت یک ماه از آغاز جنگ، رسانههای غربی بر این عقیده بودند اینکه اوکراین در عرض چند روز به دست نیروهای روس نیفتاد خودش یک پیروزی بزرگ است. رسانههای غربی با استناد به صحبتهای برخی فرماندهان ارتش روسیه (که البته سند درستی برایش نداشتند) ادعا میکردند روسیه گفته است در عرض ۴ روز میتواند کل اوکراین را به تصرف خود درآورد و اگر این اتفاق نیفتاد، مرهون تلاشهای کشورهای غربی و ارسال سلاح به اوکراین است که باعث شده سربازان اوکراینی در دفاع از کشورشان با تجهیزات لازم در جنگ با روسیه حضور یابند.
اهداف روسیه از حمله به اوکراین اما بر خلاف جبهه غربی، از همان ابتدا کاملا مشخص بود. پوتین بارها اعلام کرد به دنبال خلع سلاح اوکراین است؛ به این معنی که اوکراین نباید هیچ سلاحی که بتواند مسکو را با آن مورد تهدید قرار دهد در اختیار داشته باشد. از بین بردن زیرساختهای نظامی و تسلیحاتی اوکراین بویژه از بین بردن آزمایشگاههای شیمیایی و تحقیقات مرتبط با سلاحهای شیمیایی آمریکا در اوکراین یکی از اهداف اولیه ارتش روسیه در این کشور بود که در همان روزهای ابتدایی جنگ کمابیش تحقق یافت. روسها با این حال هنوز نتوانستهاند به تمام اهداف تعیین شده خود در جنگ با اوکراین دست پیدا کنند. مسکو بر این عقیده بود کییف را باید به مرحلهای برساند که بهصورت داوطلبانه بپذیرد منطقه دونباس باید از این کشور جدا شده و به روسیه بپیوندد. کرملین همچنین مطرح کرده بود یکی از شرایط پذیرفتن آتشبس و صلح در اوکراین این است که دولت زلنسکی پیوستن کریمه به روسیه را نیز به رسمیت بشناسد. اوکراین در عین حال باید تعهد میداد هیچگاه به پیوستن به ناتو و اتحادیه اروپایی فکر نمیکند؛ هیچ کدام از این شروط تاکنون تامین نشده است.
با این حال اهداف آمریکا برای تبدیل کردن اوکراین به زمین جنگ نیابتی بین جبهه شرق و غرب نیز تا حد زیادی تحقق پیدا کرده است؛ بر همین اساس است که اگر مسکو نتواند به این زودیها پایان کار عملیات نظامی خود در اوکراین را اعلام کند، ممکن است برای سالهای طولانی درگیر جنگی پرهزینه در این کشور شود. با وجود اینکه اهداف ولادیمیر پوتین از حمله به اوکراین کاملا مشخص بوده و در برخی از آنها با موفقیت روبهرو شده و به بسیاری از اهداف ازپیش تعیینشده نیز نرسیده است، نکته جالبتوجه این است که جبهه غربی همچنان در مساله اوکراین سردرگم به نظر میرسد. ارسال میلیاردها دلار تجهیزات نظامی به اوکراین و تلاش برای بهم زدن توازن نظامی به نفع کییف با وجود اینکه هزینههای زیادی را به غرب تحمیل کرده اما مشخص نیست با نتیجه مورد نظر آنها همراه شود. بر همین اساس است که ریچارد هاس از تحلیلگران مطرح حوزه بینالملل در نشریه فارن افرز تاکید کرده است: «جبهه غرب بیشتر از اینکه به دنبال مشخص و روشن کردن اهداف خود در این جنگ باشد بر روی ابزارها تکیه کرده است». آمریکا و کشورهای اروپایی میدانند چطور میخواهند از ابزار تحریم علیه روسیه استفاده کنند. آنها مشخص کردهاند که از ابزار منطقه پرواز ممنوع علیه مسکو استفاده نخواهند کرد. آنها در عین حال قاطعانه گفتهاند از ابزار پیوستن سریع اوکراین به ناتو و اتحادیه اروپایی نیز استقبال نمیکنند. روسیه نیز بر همین اساس به نمایشی از ابزارهای خود در جنگ با اوکراین پرداخته و حتی تهدید به حمله هستهای نیز کرده است. زمانی که نمایش استفاده از ابزارها در یک جنگ به مساله اصلی در تعیین پیروزی یا شکست طرفین تبدیل میشود، میتوان گفت ۲ طرف بدون هیچ دلیلی یک کشور ضعیف را به محلی برای جنگ نیابتی خود تبدیل کردهاند و هیچ چشماندازی درباره چگونگی پایان این جنگ وجود نخواهد داشت. اگر بخواهیم اهداف اصلی را کنار گذاشته، ابزارهای جنگی را نیز به عنوان شاخصی برای پیروزی یا شکست یک جبهه در جنگ در نظر نگیریم، در نهایت باید به نتایج توجه کنیم؛ اینجاست که باید نتایج اصلی مشخص شود تا روشن شود کدامیک از طرفین پیروز جنگ بودند.
تا اینجای کار، تا هماینک که ۲ ماه از آغاز جنگ میگذرد، روسیه نتوانسته به تصرف سریع و کمهزینه اوکراین دست بزند و این یک نتیجه بد برای مسکو است. از طرف دیگر، اوکراین نیز بیشتر زیرساختهای نظامی خود را از دست داده و این نیز یک نتیجه بسیار بد برای این کشور است. به این هزینهها باید هزینه موج خروج مردم جنگزده از اوکراین را نیز اضافه کرد که میتواند در درازمدت موجب ایجاد بحرانهای اقتصادی شدید در این کشور شود و از این منظر نیز نتیجه به نفع کییف نیست. البته از نظر اقتصادی نتیجه به نفع روسیه نیز نبوده است. بیرحمانهترین و گستردهترین تحریمهای بینالمللی هماینک علیه روسیه و افراد حاکم بر این کشور و حتی الیگارشهای نزدیک به پوتین اعمال میشود اما این تحریمها تنها باعث ایجاد بحران اقتصادی در داخل روسیه نشده و سایر نقاط جهان را نیز دربر گرفته است. پیشبینیها درباره وقوع رکود تورمی بزرگ در کشورهای غربی به دلیل افزایش قیمت انرژی و کمبود کالاها و مواد غذایی لازم، نتیجهای است که پیشبینی میکند این جنگ با پیروزی هیچ کدام از طرفین همراه نخواهد بود. در نتیجه تنها مسالهای که میتواند تعیینکننده برد یا باخت در این جنگ باشد، نتایج مذاکرات بین کییف و مسکو است. اگر زلنسکی بپذیرد کشورش عضو ناتو و اتحادیه اروپایی نشود، جدایی کریمه و مناطق جنوب شرق از اوکراین را بپذیرد و در نهایت یک سیستم سیاسی بسیار ضعیف در کییف را مدیریت کند، میتوان گفت جنگ با پیروزی روسیه پایان یافته و در عین حال هزینههای زیادی نیز بر مسکو وارد کرده است.
اگر نتایج مذاکرات به این معنی باشد که روسیه از تمام مناطق مورد نظر خارج شود و اوکراین نیز عضو ناتو و اتحادیه اروپایی نشود، باز هم نتیجه به ضرر اوکراین خواهد بود زیرا نشان میدهد این جنگ از ابتدا بیهوده رخ داده و کافی بود کییف از همان ابتدا مسائل را به صورت واقعی در نظر میگرفت و تضمینهای امنیتی لازم را به مسکو میداد تا از این کشتار و ویرانی عظیم جلوگیری شود اما اگر مذاکرات صلح به این نتیجه برسد که روسیه بر اثر فشارهای اقتصادی جنگ را نیمهکاره تمام کرده و به داخل مرزهای خود بازگردد و اوکراین را نیز برای پیوستن یا نپیوستن به ناتو و اتحادیه اروپایی به حال خود بگذارد، در نتیجه کل این مسائل به نفع اوکراین تمام میشود اما این گزینه بشدت به دور از واقعیات موجود بوده و دستیافتنی نیست.
بررسی تمام سناریوهای موجود نشان میدهد با ادامه جنگ در اوکراین هیچ کدام از طرفین درگیر در این بحران نمیتوانند پیروز میدان باشند و مشخص نشدن پیروز، شاید به نفع جبهه غربی باشد اما در نهایت در درازمدت با ایجاد بحرانهای اقتصادی شدید و هدر رفتن منابع و امکانات نظامی به ضرر این جبهه تمام خواهد شد و اقتصاد و سیاست دنیا را دچار تغییر و دگرگونیهای شدید خواهد کرد. بر همین اساس است که تحلیلگران غربی بر این عقیدهاند جنگ اوکراین با وجود نظریهپردازهای کاخسفید برای ادامه ارسال سلاح به این کشور و تبدیل کردن آن به جنگی یک یا چند دههای نباید چندان ادامه پیدا کند و باید سریعتر به پایان برسد زیرا هر قدر این جنگ ادامه پیدا کند، تعیین نتیجه آن و همچنین تعیین پیروز میدان کار بسیار سختی خواهد بود و بلاتکلیفی در بین کشورهای اروپایی یا نوع نگاه آنها به روسیه و بازار انرژیاش میتواند تعیین نتیجه نهایی جنگ را به وقفه بیندازد. این مساله نه به نفع مسکو است و نه کییف و متحدان غربیاش. تاریخ جنگهای آمریکا در منطقه مانند جنگ عراق و افغانستان و تبدیل شدن این کشورها به باتلاق برای نیروهای نظامی ایالات متحده نشان میدهد از این تجربهها باید درسهای بزرگی گرفته شود. تبدیل شدن اوکراین به ویتنام نیروهای روس و درگیر شدن روسیه در جنگ بلندمدت نه به نفع این کشور است و نه به نفع کشورهای اروپایی و آمریکا. دولت بایدن با اشتباهات محاسباتی خود در این باره سعی دارد جنگ را به سمت طولانی شدن پیش ببرد. هشدارهای کارشناسان در این باره ظاهرا با گوش شنوایی در کاخسفید مواجه نمیشود و همین مساله نشان میدهد جنگ در اوکراین در نهایت قربانیانی به وسعت جمعیت تمام کشورهای اروپایی و آمریکا خواهد داشت.