گروه فرهنگ و هنر: چند سال پیش در اختتامیه یکی از جشنوارههای فیلم فجر، هیات داوران در بیانیه پایانی، گزارههای قابل تاملی را درباره سینمای ایران مطرح کرد. به گزارش «وطنامروز»، در بخشی از بیانیه پایانی هیات داوران جشنواره سیوهفتم فیلم فجر، اینطور آمده بود: «فیلمنامه، همچنان چشم اسفندیار سینمای ما است. انسجام روایی، آغازبندی و پایانبخشی منطقی، ضرباهنگ روایت، توجه به عمق و باورپذیر بودن انگیزههای رفتاری و موقعیتی شخصیتها، و حل شدن ایده و درونمایه در تاروپود دراماتیک داستان، بایستههای کمتر دیدهشده این عرصه است». تنوع ژانر در آن جشنواره به نسبت چند جشنواره پس و پیش، اهالی سینما را سر ذوق آورده بود. این ماجرا هم در کنار دلایل متنوع، یک دلیل عمده داشت و آن هم ارجاع به واقعیت بود. این نکته البته از نظر هیات داوران دور نمانده بود، چنانکه به آن اینطور اشاره کرده بودند: «تاریخ، عرصه دشوار و ناپیدای سینمای ایران است. تلاش سینماگران در جشنواره جاری، برای نقب زدن به لایههای زیرین این فضای پرمخاطره و حساسیتبرانگیز، چه تاریخ جنگ تحمیلی 8 ساله که دربرگیرنده حماسه دفاع شهیدان و ایثارگران و آزادگان بیادعاست، و چه تاریخ معاصر 100 ساله که بحبوحهای از پیروزیها، شکستها، مقاومتها و رادمردیها و پهلوانیهاست، تحسینی درخور میطلبد».
ارجاع به تاریخ و واقعیتهای تاریخی و البته از منظری دیگر، «اقتباس از واقعیت» و حتی اقتباس از داستانپردازیهای تحسینشدهای که با پرفروش شدن کتابها رخ نشان میدهند، ظرفیت مغفول سینمای ایران بوده و هست. اگرچه میتوان دهه 90 را نقطه عطفی برای ورود جریانهای سینما به حوزه اقتباس تلقی کرد. خاطرات جمعآوری شده رزمندگان جنگ که در دل کتابهای دفاع مقدسی جا خوش کردهاند، همه منتظر سینمایی شدن هستند. خاطرات دیگری هم هستند که کتاب نشدهاند اما واقعیتهایی هستند که ظرفیت دراماتیزه شدن دارند؛ خاطراتی که در عین داشتن وجه اشتراکهای فراوان، نقاط دراماتیک منحصربهفردی دارند. برخلاف سینمای بلاموضوع دهه 80، سینمای دهه 90 نشان داد میتوان ظرفیتهای اقتباسی را به نفع سینما فعال کرد. چ، استرداد، ایستاده در غبار، ماجرای نیمروز، رد خون، شیار 143، درخت گردو، چهارراه استانبول، 23 نفر، تنگه ابوقریب، خروج، شبی که ماه کامل شد، تختی، روز صفر، لباس شخصی، منصور و موقعیت مهدی بخشی از جریان سینمایی کنشگر در دهه 90 هستند که متاثر از واقعیتهای تاریخی و با الهام از آنها ساخته شدهاند. اگر فرض بگیریم در شرایط ایدهآل سالی 100 فیلم در سینمای ایران تولید میشود، بین سالهای ۹۴ تا ۱۴۰۰، ۶۰۶ فیلم در سینمای ایران ساخته شده است؛ به طور متوسط سالی 100 فیلم. اگر میانگین این عدد را به یک دهه توسعه دهیم، یعنی فیلمهای ذکر شده که با ارجاع به واقعیت ساخته شدهاند، کمی بیش از یک درصد از همه سینمای ایران را تشکیل میدهند. با تسامح و اضافه کردن چند فیلم دیگر، میتوانیم بگوییم 2 درصد از تولیدات سینمای ایران با ارجاع مستقیم به واقعیتهای تاریخی تولید شدهاند. در بازتاب رسانهای اما با تاثیری بسیار بیش از این مواجهیم. 2 درصد فیلمهای سینمای ایران با تسامح توانستهاند سر و صدایی بیش از چندصد فیلم دیگر تولید شده در این سینما راه بیندازند، از آنها ماندگارتر و تماشاییتر شوند و خط و خطوط و راهبردهای سینمای استراتژیک را پیش روی مدیران بگذارند. به عبارت دیگر، بخشی از پیمودن مسیر سینمای استراتژیک در سخنرانیها و گاه در حرافیهای چهرههای مدعی، با رفتن زیر یک خم تولید، طی شده است. برخی سازمانها مانند سازمان اوج و برخی چهرهها مانند محمدحسین مهدویان، ابراهیم حاتمیکیا، سعید ملکان و نرگس آبیار را میتوان به عنوان چهرههایی موثر در شکل گرفتن سینمای اقتباسی دهه 90 ایران معرفی کرد؛ دههای که از فرصت ورود نسل جدید سینماگران مولف استفاده کرد و توانست در زمان مناسب ظرفیتهای لازم برای پیشرفت سینمای اقتباسی (اقتباس از واقعیت) را فعال کند. ورود به سینمای اقتباسی حالا فعالتر از پیش، مسیر خود را یافته است. این مسیر امتحان خود را در سینمای دنیا پس داده است؛ کارگردانان مطرح تاریخ سینما با بهرهگیری از واقعیت و بعضا سوژههای خاص سیاسی در مقاطع خاص، آثار ماندگاری در ژانر سینمای سیاسی خلق کردهاند. از رکود اقتصادی دهههای 20 و 30 آمریکا تا ترور جاناف کندی، رسوایی واترگیت، جنگ ویتنام و خیلی اتفاقات دیگر منبع الهام فیلمهای مهمی در سینما شدهاند. در ایران، حداقل در 50 سال گذشته و با نگاهی وسیعتر در نزدیک به یکصد سال اخیر، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران مشحون از تحولات فراوان و حوادث عجیب و غریب و محیرالعقول بوده است که بشدت قابلیت دراماتیزه و سینمایی شدن دارند. استقبال از جریان اقتباس به نحوی است که تعدادی از سینماگران مولف نسلهای قبل نیز اگرچه دیگر توان تولیدی سابق را ندارند و نمیتوانند بسان گذشته کنشگری کنند ولی به این مهم رسیدهاند که ارجاع به واقعیتهای تاریخی و دست یافتن به روایتهای منحصربهفرد میتواند به آنها برای فرار از داستانپردازیهای از مد افتاده کمک کند.
***
۳ سریال اقتباسی در راه است
مدیر مرکز تولیدات سریال سازمان سینمایی سوره از اقتباس ۳ کتاب انتشارات سوره مهر برای تولید سریال خبر داد و عنوان کرد این آثار در مراحل پایانی نگارش قرار دارند. به گزارش «وطنامروز»، وحید پناهلو از اقتباس ۳ کتاب «عصرهای کریسکان»، «قرارگاه سری نصرت؛ خاطرات عباس هواشمی» و «ماتیخان» برای ساخت سریال خبر داد. وی با اعلام این خبر گفت: بر اساس تفاهمنامهای که سال ۱۴۰۰ میان سازمان سینمایی سوره و انتشارات سوره مهر مبنی بر اعطای نمایندگی حق هرگونه اقتباس یا برداشت از آثار انتشارات سوره مهر منعقد شده است، در نخستین گام ۳ کتاب «عصرهای کریسکان» به قلم کیانوش گلزار راغب، «قرارگاه سری نصرت؛ خاطرات عباس هواشمی» نوشته عباس هواشمی و «ماتیخان» به نویسندگی عبدالرحمن اونق که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است، انتخاب شدند. مدیر مرکز تولیدات سریال سازمان سینمایی سوره ادامه داد: مقدمات اقتباس از این ۳ کتاب از پاییز سال ۱۴۰۰ آغاز شد، با جدیت ادامه پیدا کرد و هماکنون در مراحل پایانی نگارش فیلمنامه برای تولید سریال قرار دارد. پناهلو با اشاره به اسامی سرپرست نویسندگان این ۳ اثر درباره عوامل اصلی این پروژه عنوان کرد: احمدعلی سجادیصدر، مهدی سجادهچی و نازنین اسماعیلپور به ترتیب سرپرست نویسندگان آثار «عصرهای کریسکان»، «قرارگاه سری نصرت؛ خاطرات عباس هواشمی» و «ماتیخان» برای نگارش فیلمنامه هستند و هماکنون در حال مذاکره با دیگر عوامل هستیم. همچنین با توجه به اینکه شرایط پروژهها به چه صورت پیش میرود، وارد مرحله پیشتولید و سپس تولید یکی از این آثار میشویم. مدیر مرکز تولیدات سریال سازمان سینمایی سوره در پایان درباره مضمون این ۳ کتاب بیان کرد: این آثار 3 فضای مختلف را در ۳ مقطع تاریخی متفاوت روایت میکنند. «عصرهای کریسکان» خاطرات یک آزاده کُرد است که اخیرا به شهادت رسیده است. «ماتیخان» که داستان آن مربوط به حکومت پهلوی اول است، به موضوع اسکان قبایل ترکمن در منطقه مرزی حاشیه رود اترک اشاره دارد. همچنین «قرارگاه سری نصرت؛ خاطرات عباس هواشمی» نیز با بررسی روند شکلگیری قرارگاه سری نصرت در زمان دفاعمقدس به نقش سردار شهید علی هاشمی در این قرارگاه میپردازد.