گروه فرهنگ و هنر: یکی از ارجاعات مهم در یکی از مهمترین فیلمهای سینمایی که درباره فلسطین ساخته شده است، «آیهالکرسی» است؛ آیهای که در عرف و طبق آموزههای دینی برای محافظت از هرگونه بلا و موفقیت در موقعیتهای مختلف به زبان مسلمان جاری میشود. این آیه در «بازمانده» جایگاه ویژهای هم دارد و در پایانبندی میآید؛ مهمترین بخش از یک فیلم سینمایی خوب که متاسفانه در سینمای ایران بیش از سبکهای سینمایی دیگر مورد غفلت واقع میشود. سکانس فینال و قرائت آیهالکرسی و سپس پریدن او از قطار از شاهکارترین پایانبندیهای سینمای ایران است که علاوه بر بخشیدن مضمونی دینی به فیلم، باعث میشود مخاطب این خاطره قدیمی حفظ شدن تحت توجه آیهالکرسی را که از توصیههای مادرانه است، به یاد آورد. پایانبندی با آیهالکرسی یکی از ابتکاریترین اتفاقهایی بود که تیم بازمانده میتوانست رقم بزند چرا که در عین حال که از گزارهای آشنا برای جمعیت زیادی از مخاطبان استفاده کردهاند، به معانی و مفاهیمی که در بطن این نشانهگذاری وجود دارد نیز واقف بودهاند؛ مفاهیم و معانیای که در جان مخاطب مینشیند. «سلمی المصری» بازیگر نقش «(خاله) صفیه» در فیلم سینمایی «بازمانده» است. وی چند سال پیش که برای شرکت در جشنواره فیلم مقاومت به تهران سفر کرده بود درباره این پایانبندی گفته بود: «ما آیهالکرسی را برای حفظ خودمان و بچههایمان میخوانیم، بنابراین من این پیشنهاد را به «سیفالله داد» دادم و گفتم میشود من در این سکانس (پایانی) برای بچه آیهالکرسی بخوانم؟ و او هم موافقت کرد و اینطور شد که آیهالکرسی را برای او خواندم و بعد قطار را منفجر کردم. در این هنگام وقتی صدای بچه شنیده میشود یعنی مقاومت ادامه دارد و پایان نیافته است».
استفاده از آیهای که برای همه جهان عرب و همه مسلمانان یک معنا و مفهوم از آن مستفاد میشود، یکی از مواردی است که باید درباره آن بیشتر صحبت کرد. در طرح مسائل تقریبی میان مذاهب مسلمان تاکید بر گزارههای اشتراکی میان امت اسلام برجسته و معنادار است. وقتی هم قرار است یک فیلم برای مخاطبانی از همه طیفها، مذاهب و جریانهای اسلامی تولید شود، این دقت لازم است که اثری باشد که برای همه جهان اسلام قابل استفاده باشد.
مساله دیگری که توجه به آن ضروری است و باز از مسائل مورد غفلت قرار گرفته در سینمای ایران است، «زن به مثابه قهرمان» است. زن با همه ویژگیهایش، کنشهایی که میتواند داشته باشد، فعالیتهایی که با روحیات و توانمندیهایش سازگار است و بهرهمندی از آنها میتواند از او یک «شخصیت» بسازد. به تعبیر پال وودراف، نظریهپرداز حوزه سینما و تئاتر، تبدیل شدن یک انسان در موقعیت زمانی و مکانی مشخص به یک «شخصیت» زمانی محقق شده است که او «تماشایی» شود. در این تعبیر البته بر «کنش تماشایی» تکیه دارد. در سینمای ایران، زنها عموما منفعل، خنثی و ضعیف هستند. درگیر شدن ایشان با چالشهای جامعه مردانه، نهایت ایدهپردازی فیلمسازان برای خلق درام است. شمایل درست زن در سینمای ایران حتی به تعداد انگشتان دست هم وجود ندارد. عمده فیلمهایی که «زن» نقش اول یا محوری آن است، در ژانرهایی تولید میشوند که همان محدودیت ژانر نیز موجب نمایش ضعف بیشتر و انفعال بیشتر زن میشوند. به همین جهت است که بیشتر فیلمهایی که با مضامین اجتماعی پیرامون «زن» در سینمای ایران تولید شدهاند، در مقام و ادعای دفاع از زنان و علیه تبعیض جنسیتی تبلیغ شدهاند اما در نهایت آنچه از آنها به خاطر میآوریم نمایش یک تصویر غیرواقعی از «زن» بوده است، چه رسد به اینکه بخواهیم انتظار تصویری قهرمان از زن داشته باشیم. «بازمانده» مرحوم سیفالله داد از این جهت یک استثنای کمنظیر است. دقت این فیلم در شخصیتپردازی و شمایلسازی از یک «زن قهرمان» در سینما کمتر مورد توجه و تحلیل قرار گرفته است. در عین حال بازیگر نقش صفیه نیز این نقش را بسیار عالی ایفا کرده است. در حالی که زمان ایفای نقش، به جهت سنی فاصله زیادی با «صفیه» داشته است.
درباره بازی سلمی المصری ۲ نکته برجسته است. اول اینکه این نقش در شخصیتپردازی در فیلمنامه درست نوشته و در عین حال خوب اجرا شده است. از منظر فیلمنامه، صفیه باید برای نجات نوهاش، ابتدا دایه او شود، به خانواده اسرائیلی او نزدیک شود و با جلب اعتماد آنها، هم نوهاش را نجات دهد و هم خود در عملیاتی انتحاری و عملی قهرمانانه قطار غاصبان فلسطین را به قعر جهنم بفرستد. از منظر قصهای، این شخصیت در اوج است. از منظر اجرا نیز بازی خانم سلمی المصری دارای مشخصههای مهمی است. او توانسته خشم و نفرت همه زنان عرب و مسلمان از رژیم اشغالگر قدس را در تکتک رفتارها و جزئیات بازی خود دخیل کند. سلمی مصری چند سال پیش در گفتوگویی با ایسنا درباره نقشی که ایفا کرد، اینطور توضیح داده است: من این شخصیت را دوست داشتم اما از نظر سنی از من بزرگتر بود با این حال آقای «داد» پذیرفت من این نقش را بازی کنم به شرطی که حتی در خارج از فیلم هم با همان شخصیت صفیه با او صحبت کنم و قالب شخصیت را در خودم حفظ کنم و این یکی از ویژگیهای جالب کار کردن با سیفالله داد بود. وقتی آقای داد آمدند و سناریو را به من دادند، من نقش صفیه را انتخاب کردم اما این کاراکتر سنش بزرگتر از من بود ولی برای مناسب بودن این نقش، باید از نظر بدنی و چهره بزرگتر میبودم، بنابراین او به من گفت باید حتی در خارج از صحنههای فیلمبرداری هم آرایش و گریم خودم را داشته باشم و به همان شکل رفتار کنم. خوشبختانه وقتی سکانسهای فیلمبرداری انجام میشد به من میگفتند «خیلی خوب بود» اما وقتی بیرون از نقش مرا میدیدند، باور نمیکردند من بازیگر این فیلم بودم زیرا نقشی که بازی کردم از سنم بسیار بزرگتر بود.