مارک مهندعیاش*: رمضانی دیگر و باز هم حملهای دیگر به نمازگزاران فلسطینی در محوطه مسجدالاقصی در قدس شرقی اشغالی؛ ازآن زمان که نظامیان صهیونیست با هدف زمینهسازی برگزاری مراسم عید «پسح» یهودیان افراطی به مسجدالاقصی یورش بردند تا نمازگزاران فلسطینی را از این مکان مقدس بیرون کنند. این روزها، مسجدالاقصی صحنه ظلم و هتک حرمت صهیونیستهاست. در این مدت مطابق مقررات اعمال شده از سوی نظامیان صهیونیست، حضور فلسطینیهای زیر 50 سال در محوطه مسجدالاقصی ممنوع شده بود و در مجموع طی روزهای مختلف چندین هزار صهیونیست افراطی با حضور در مسجدالاقصی حرمت این مکان مقدس را زیر پا گذاشتند. نکته قابل تامل در توضیح جنایات اخیر صهیونیستها اینکه اکثر سیاستمداران، تحلیلگران رسانهای و مفسران اروپایی- آمریکایی در تحلیل خود بر تنشهای شدید که ناشی از تلاقی 3 رویداد مذهبی عید رمضان مسلمانان، عید پسح یهودیان و عید پاک مسیحیان است، تاکید میکنند و رفتار صهیونیستها را در این زمینه چارچوببندی میکنند. در نگاهی دیگر این رفتار صهیونیستها به عنوان اقدامی در پاسخ به «عملیات انتقامجویانه فلسطینیها» در 4 شهر در سرزمینهای اشغالی تحلیل شده است اما بررسی دقیق وضعیت فلسطین و عملکرد صهیونیستها نشان میدهد حقیقت عمل آنها ناظر به مساله دیگری است. فلسطینیها به شنیدن این نوع توضیحات عادت دارند که اساسا تصویری تحریف شده از یک درگیری مذهبی ارائه میدهد که ناشی از ایدئولوژیهای اسلامگرای سیاسی و عدم تحمل و نفرت آنها نسبت به یهودیان است. مردم فلسطین که اساسا از حق خود برای وجود و زندگی در سرزمینهایی که طی قرنها آن را خانه خواندهاند دفاع میکنند، توسط اسرائیل و متحدان اروپایی- آمریکاییاش به عنوان مردمی خشن، نفرتانگیز، احساسی، غیرمنطقی و عقبمانده برچسب زده میشوند که به طور مداوم چرخههای خشونت را ایجاد میکنند. اما در زیر این روبنای ایدئولوژیهای خیالی اسرائیلی و اروپایی- آمریکایی، سفسطههای سیاسی و روایتهای غیرتاریخی، واقعیت بیرحمانهای به نام فتح شهرکنشینان استعماری وجود دارد. به این معنا که دلیل حملات اخیر اسرائیل به فلسطینیها در مسجدالاقصی و غزه همان است که پیش از این هم حملات زیادی را به خاطر آن انجام داده است و حتما دلیل حملات بعدی آنها خواهد بود. این واقعیت انکارناپذیر است که اسرائیل بر اساس حاکمیت استعماری شهرکنشینان ساخته شده است. این ایده که اسرائیل به عنوان یک دولت- ملت با اکثریت یهودی باید کنترل حاکمیت خود را بر سرزمین تاریخی فلسطین تأمین و گسترش دهد، در بنیان رژیم اسرائیل، صرفنظر از اینکه کدام حزب یا ائتلاف در قدرت است، به طور مستمر در سیاستهای آن نهفته است. آنها در پی این هستند که تاریخ را به نفع خود مصادره کنند و ماهیت فلسطین را تغییر دهند، زیرا حاکمیت آنها بر کل سرزمین تاریخی فلسطین به طور قطعی تضمین نشده و مقاومت فلسطین همچنان بر سر راه آن ایستاده است. این علت و هدف خشونت اسرائیل است. خشونت اسرائیل از پروژه مدرنیته استعماری سرچشمه میگیرد و آن را در فلسطین تکرار میکند. این اعمال اقدامات خشونتآمیز مربوط به امنیت، قانون و نظم یا حفظ وضعیت موجود نیست، آنها افشاگر تلاش اسرائیل برای اعمال حاکمیت عالی اسرائیل بر فلسطین و فلسطینیان هستند. پیام این اعمال خشونتآمیز این است: اسرائیل آخرین قضاوت را درباره مرگ و زندگی فلسطینیها دارد و هیچ عواقب جدی برای اسرائیلیها و هیچ توسل ملموسی برای فلسطینیها پس از تصمیمگیری درباره آن قضاوتها وجود ندارد. وقتی این غیرانسانیسازی فلسطینیها در رسانههای جریان اصلی و گفتمان عمومی در فضاهای اسرائیلی و اروپایی- آمریکایی ظاهر میشود، به شیوهای عادیسازی چارچوببندی میشود. به عنوان مثال، سال گذشته در گزارشی از نیویورکتایمز، تمایل اکثریت اسرائیلیها برای ادامه حمله به غزه اینگونه بیان میشود که اسرائیلیها صرفا خواهان یک «نتیجه نهایی» برای «یک وضعیت بسیار ناخوشایند» و «پیروزی قاطع» علیه حماس هستند. این آرزو برای رسیدن به قدرت برتر در سراسر سیاست و جامعه اسرائیل رایج است و مدتهاست که علنی شده است. زمانی که اسرائیلیها خواستههای نسلکشی را علیه فلسطینیان در نوار غزه ابراز کردند، زمانی که یک اسرائیلی میگوید «اسرائیل باید غزه را یکبار برای همیشه از بین ببرد»، حتی در آن شرایط، نیویورکتایمز در روایتهای خود، نقل قولهای اسرائیلی را به عنوان «اسرائیلیهای سرخورده» معرفی کرد که فقط خواهان صلح و آرامش هستند. شبکه سیبیسی نیز نویسندگان بیانیه نسلکشی را «اسرائیلیهای ترسیدهای» توصیف کرد که خواهان امنیت هستند و به طور قابلتوجهی عصبانی هستند. هر ۲ روایت چیزی در راه آشکار کردن واقعیت خشونت ارائه نمیدهند، بلکه خودشان در پنهان کردن آن واقعیت مشارکت دارند. این روایتهای شرقشناسانه، نژادپرستانه و خشونتآمیز، بخشی از عملیات خشونت استعماری شهرکنشینان است و به این ترتیب، نمیتواند آن را آشکار کند. این همان جایی است که ما امروز هنوز در همان مکانی هستیم که برای چندین دهه بودهایم: رسانههای جریان اصلی و گفتمان مسلط بینالمللی بر عوامل حواسپرتی و تصاویر تحریف شده از آنچه برای فلسطینیها اتفاق میافتد تمرکز دارند، در حالی که اسرائیل همچنان به اعمال خشونتی که ناشی از هدف حاکمیت بر سرزمین است، ادامه میدهد.