حسین کیامنش: دوشنبه هفتهای که گذشت، نرخ جدید ماکارونی اعلام شد که حاکی از افزایش قیمت این فرآورده غذایی بود. قیمت ماکارونی پس از آن افزایش یافت که طرح حذف یارانه آرد به اجرا درآمد.
اینکه حذف یارانه آرد و در ادامه افزایش نرخ ماکارونی چه تأثیری بر اقتصاد کشور خواهد گذاشت، موضوع این یادداشت نیست و آنچنان که تحلیلگران اقتصادی در ماههای گذشته در این باره به طرح بحث پرداختهاند اصلاح نظام پرداختی ارز ترجیحی را باید امری لازم و ضروری برای اقتصاد کشور دانست. با این حال، آنچه در میان پیگیری این طرح بیش از همه به چشم آمد نوع مدیریت ناصواب دولت در شیوه حذف و اقناع عمومی درباره یارانه جایگزین برای این طرح بود. گفتوگو با مردم و کاهش شکاف میان دولت و ملت رسالتی است که از زمان آغاز به کار دولت سیزدهم از سوی نخبگان و تحلیلگران سیاسی بارها مورد اشاره قرار گرفته است. از همین رو مهمترین نقطه ضعف دولت در جریان طرح مذکور را باید عدم ارتباطگیری با جامعه، ارائه گزارش کار و مشخص کردن چشمانداز این طرح در آینده دانست.
تجربه خسارتبار حسن روحانی در به رسمیت نشناختن افکار عمومی و عدم ارتباطگیری با جامعه پیش از این برگهای جبرانناپذیری را بر جریده مدیریتیاش ثبت کرده است. آبانماه سال 98 بود که مردم در روز جمعه به یکباره با افزایش قیمت بنزین روبهرو شدند. ماجرا از این قرار بود که حسن روحانی تصمیم گرفت بدون اینکه با مردم سخنی بگوید و جامعه را در جریان تصمیم خود قرار دهد، طرح سهمیهبندی بنزین (کارت سوخت) را - که در دولت خودش کنار گذاشته شده بود- بازگردانده و قیمت بنزین را از هزار تومان به ۲ نرخ 1500 تومان سهمیهای و 3 هزار تومان نرخ آزاد افزایش دهد. همین تصمیم دولت مبنی بر اجرای ناگهانی طرح بنزین و عدم توضیح و شفافسازی رئیسجمهور موجب بروز نارضایتی در افکار عمومی شد. روحانی نهتنها حاضر نشد دلایل تصمیم جدید دولت را برای مردم شرح دهد که بدتر، اعلام کرد خود او نیز روز جمعه از وجود چنین طرحی باخبر شده است. همین مورد مزید بر علت شد تا مردمی که احساس میکردند صدایشان به جایی نمیرسد و مهمتر اینکه دولت ارزشی برایشان قائل نیست، نارضایتی خود را در قالب اعتراض به خیابان بیاورند؛ اعتراضاتی که اگرچه بحق بود اما با موجسواری گروهکهای ضدانقلاب تبدیل به اغتشاش شد و خسارات قابل توجهی به کشور وارد کرد.
بیاعتمادی مردم به دولت و کاهش مرجعیت نهادهای رسمی در جهتبخشی به افکار عمومی یکی از دهها میراثی است که از زمین سوخته دولت روحانی به دولت جدید رسیده است. در چنین فضایی انتظارات جامعه نیز از شخص رئیسجمهور بالا رفته است. مردمی که پیش از این مدیریت ضدمردمی روحانی را به چشم دیده بودند حالا انتظار دارند با رویه مدیریتی متفاوتی از سوی حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی مواجه شوند. در طول ۸ سالی که حسن روحانی عهدهدار ریاستجمهوری بود، فاصله دولت و مردم روز به روز بیشتر شد. اساساً یکی از دلایلی که مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 رئیسی را به چهرههایی که نمایندگان دولت وقت حساب میشدند، ترجیح دادند، بیگانگی روحانی از جامعه و همراه بودن سیدابراهیم رئیسی با مردم بود. در همین زمینه حجتالاسلام رئیسی پیش از این و در دوران ریاستش بر دستگاه قضا نشان داده بود خود را ملزم به ارتباطگیری با مردم میداند و از همین رو توانست امید جامعه به قوهقضائیه را دوباره زنده کند. در این تقریباً یک سالی هم که از شروع به کار دولت سیزدهم میگذرد، رئیسی با سفرهای متعدد استانی و گفتوگو با اقشار مختلف جامعه نشان داده است بر خلاف دولت قبل، پایبند به تعامل با مردم است.
با این حال، آنچه جامعه در روزهای اخیر شاهد آن بود نشانههایی از پابرجا ماندن رویههای مدیریتی دولت سابق را با خود به همراه داشت. ارتباطگیری با مردم و کاهش شکاف میان دولت و ملت کارویژهای اساسی است که در بلندمدت به افزایش سرمایه اجتماعی دولت نیز منتهی میشود. بیخبری مردم نسبت به تصمیماتی که به شکل مستقیم بر معیشت و مصرف روزانهشان تاثیر میگذارد نهتنها به تحقق سرمایه اجتماعی دولت منتهی نمیشود که حتی در میانمدت فضا را برای تاثیرگذاری دولت و مرجعیت رسمیاش در مواجهه با پرسشهای افکار عمومی تضعیف میکند.
گذار از موقعیت نامطلوب موجود به عنوان میراث دولت روحانی و حرکت به سمت شرایط مطلوبی که در وعدههای انتخاباتی دولت سیزدهم طرح شده است نیازمند همراه کردن مردم است. مردمی که پیش از این تجربه مدیریت پرهزینه دولت سابق را کاملا لمس کردهاند انتظار تکرار چنین رویهای را از ریاست محترم جمهوری ندارند.
شهریور سال گذشته و پس از تشکیل کابینه سیزدهم، رهبر حکیم انقلاب در دیداری که رئیسجمهور و هیات وزیران با معظمله داشتند 8 ماموریت مهم را برای دولت جدید طرح کردند که «مردمی بودن» و «احیای اعتماد و امید مردم» 2 مورد از موارد طرح شده بود. رویه شخص رئیسجمهور و عمده وزیران و مدیران دولتی در ماههای سپری شده از عمر دولت نشاندهنده این امر است که اهتمام جدی برای تحقق این 2 مورد وجود دارد. با این حال باید پذیرفت آنچه در ماجرای مورد بحث از سوی دولت و به طور ویژه تیم اقتصادیاش سر زد نهتنها تناسبی با این 2 مورد نداشت که حتی سابقه مثبت دولت را نیز در این مورد تحتالشعاع قرار داد.
در پایان دولت در مسیر این جراحی اقتصادی و اصلاح سیاست فسادآفرین ارز ترجیحی باید ارتباط صحیحی با رسانهها و گروههای مرجع برقرار کرده و فراتر از آن ابایی از مواجهه مستقیم با مردم و برطرف کردن پرسشهایشان نداشته باشد.
رئیسی در ادامه مسیر دولت و برای تغییر رویه مدیریتی کشور و اصلاح بسیاری از میراثهای نامطلوب باقیمانده از دولت سابق باید تصمیمهای قاطعی بگیرد که هیچکدام از این تصمیمها بدون تثبیت و تقویت ارتباطگیری با مردم «ممکن نیست». چنانکه تجربه دولتها در دهههای اخیر بخوبی نشان داده است ارتباطگیری با مردم و به رسمیت شناختن پرسشهایشان بیش از همه به کمک دولتها آمده است.