گروه سیاسی: بامداد روز گذشته رابرت مک فارلین، دستیار ارشد ریگان در 84 سالگی مرد.
مک فارلین، افسر بازنشسته تفنگداران دریایی آمریکا بود که از سال 1362 تا آذرماه 1364 به عنوان مشاور امنیت ملی رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت ایالاتمتحده در کاخ سفید حضور داشت و در همین ایام بود که نام او با یک رسوایی آمریکایی پیوند خورد. شاید روزی که دستیار ارشد ریگان به همراه کیک و انجیل به تهران آمد، فکرش را هم نمیکرد که شرایط آنطور که انتظار دارد پیش نرفته و سفرش به ایران به استعفا و حتی یک خودکشی ناکام برای وی منتهی شود.
به گزارش «وطنامروز»، مرور تاریخ بویژه اتفاقاتی مثل ماجرای مک فارلین که از درجه اهمیت بالایی برخوردار است، هیچ زمانی خالی از فایده نبوده و امروز نیز به بهانه مرگ رابرت مک فارلین، بیهوده نخواهد بود اگر نگاهی گذرا به «ایران گیت» که در ایران به «رسوایی کاخ سفید» معروف است داشته باشیم.
ماجرای مک فارلین که از تابستان سال 64 شروع شد تا اسفندماه سال 65 در سالهای ریاستجمهوری رونالد ریگان طول کشید. موضوع از جایی شروع شد که آمریکا تصمیم گرفت در برابر آزادی گروگانهایی که در اختیار نیروهای مقاومت لبنان بودند، بخشی از سلاحهایی را که ایران در جنگ تحمیلی نیاز داشت به ایران بفروشد.
ریگان تجربه تلخ کارتر در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی را پیش روی خود داشت و میدانست وقتی تسخیر لانه جاسوسی در ایران میتواند به پایان زودهنگام کارتر ختم شود، گروگان بودن مأموران سیا در اختیار مقاومت لبنان نیز میتواند نقطه پایانی بر عمر سیاسی خودش باشد. از همین رو بود که ریگان پس از ناامید شدن از دولت سوریه، برای آزادی گروگانها دست به دامان ایران شد و این تصمیم را داشت که در ازای آزادی گروگانها -که قرار بود با وساطت جمهوری اسلامی ایران انجام شود- آمریکا نیز سلاح به ایران بفروشد.
البته همه این تصمیمها صرفا در کاخ سفید مطرح و گرفته شده بود و کنگره آمریکا از این موضوع اطلاعی نداشت.
نهایتاً رابرت مک فارلین به عنوان مشاور امنیت ملی رئیسجمهور ایالاتمتحده با پاسپورت ایرلندی به تهران آمد. مرحوم هاشمیرفسنجانی در خاطرات خود در رابطه با سفر مک فارلین نوشته است: «یکچهارم قطعات موشک هاگ درخواستی و برای سران ایران کلت و کیک هدیه آوردند». به نوشته هاشمی: «قرار شد هدیه را نپذیریم و ملاقات ندهیم و مذاکره را در سطح دکتر هادی و دکتر روحانی و مهدینژاد [وردینژاد] مخفی نگه داریم و [مذاکرات] محدود به مسأله گروگانهای آمریکایی در لبنان و دادن قطعات هاگ و چند قلم دیگر اسلحه [باشد]. آنها بیشتر خواهان مذاکره در مسائل کلی و سیاسیاند».
مک فارلین به مدت 3 تا 5 روز، با این امید که با مقامات عالیرتبه ایران دیدار و گفتوگو کند در ایران ماند اما این امر حاصل نشد و وی بدون هیچ دستاوردی تهران را ترک کرد.
همزمان با این اتفاقات، در داخل کشور نیز جمهوری اسلامی درگیر اتهامات و اقدامات ضد انقلابی مهدی هاشمی، برادر داماد منتظری بود که به پشتوانه این ارتباطی که با قائممقام رهبری داشت، دست به جنایتها و فعالیتهای ضدانقلابی متعددی زده بود. سفر مخفیانه مک فارلین به تهران باعث شد جریان مهدی هاشمی برای دور کردن اذهان از بیت منتظری، این سفر را دستاویز قرار داده و با افشای سفر مک فارلین به ایران در یک نشریه لبنانی به اسم «الشراع»، اصطلاحا ورق را به نفع خود برگردانند. آبانماه سال 65 بود که این هفتهنامه لبنانی ضمن افشای این موضوع، نوشت: «رابرت مک فارلین یکی از فرستادگان آمریکایی به طور محرمانه از تهران دیدار کرد و گفتوگوهای بسیار مهمی با دکتر محمد لواسانی به نمایندگی از وزارت امور خارجه و محمدعلی هادی، نایبرئیس کمیته روابط خارجی مجلس شورای اسلامی و یکی از افسران عالیرتبه ارتش انجام داد. ایران از واشنگتن خواست کمکهای نظامی، مادی و سیاسی خود را به عراق متوقف کند و به ایران لوازم یدکی سلاحهای آمریکایی بفروشد، ضمنا آمریکا از تهران خواست پشتیبانی و کمکهای خود را به سازمانهای آزادیبخش در جهان به بهانه اینکه این سازمانها تروریست هستند متوقف نماید و امنیت خلیج فارس را برای آمریکا حفظ کند». درحالی که جریان مهدی هاشمی به زعم خود، با اتهامی که به جمهوری اسلامی زده بود، نظام را در موضع ضعف قرار داده بود، یک روز پس از این به اصطلاح افشاگری هفتهنامه لبنانی، مرحوم رفسنجانی بنا به دستور امام خمینی(ره) به مناسبت مراسم 13 آبان در جمع تجمعکنندگان حاضر شد و به تشریح جزئیات سفر مک فارلین و هیات همراهش به ایران پرداخت: «یکی از هواپیماهایی که برای ما اسلحه میآورد از یکی از کشورهای اروپایی، اجازه عبور گرفت که وارد شود و اسلحهاش را در فرودگاه مهرآباد پیاده کند که البته اسلحه آن قطعات بعضی نیازهای پیچیده ما بود و کسانی که به عنوان خدمه هواپیما اجازه ورود گرفته بودند ۵ نفر بودند همراه هواپیما، خلبان و کمکخلبان و همینهایی که معمولا در هواپیما هستند. اسامی ایرلندی هم به ما داده بودند. وقتی که هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شد به ما اطلاع دادند که این آقایانی که از هواپیما پیاده شدند میگویند ما آمریکایی هستیم و برای مسؤولان کشور شما از آقای ریگان و مسؤولان آمریکا پیام آوردهایم».
هاشمی در ادامه تصریح میکند: «ما فوری جلسه تشکیل دادیم و گفتیم این آقایان را در فرودگاه توقیف کنید تا ببینیم مساله اینها چیست. هواپیماهایشان را به پایگاه شکاری منتقل کردیم و آنها را هم نگه داشتیم. ۳ ساعت و نیم در فرودگاه معطل شدند تا ما توانستیم تصمیم بگیریم و خدمت امام این مساله را عرض کردیم، امام فرمودند با اینها صحبت نشود، پیامشان را هم نگیرید و ببینید که اینها چه میگویند و برای چه کاری به ایران آمدهاند. آنها را به هتل منتقل کردیم و در هتل گفتند که پیام آوردهاند برای مقامات ایران و هدیهای را آقای ریگان برای مسؤولان کشور شما فرستادهاند».
هاشمی ادامه میدهد: «هدیه برای هر یک از ما یک قبضه اسلحه کمری آورده بودند و گفتند پیاممان را هم در ملاقات حضوری به شما میگوییم و یک عدد کیک صلیبیشکل آوردند که این کلید فتح روابط است. ما گفتیم اصلا کسی را قبول نمیکنیم و حرفی هم با کسی نداریم. پیام کسی را هم قبول نمیکنیم. شما باید جواب بدهید که چطور قاچاقی وارد ایران شدید».
این سخنان مرحوم هاشمی مانند یک بمب خبری در دنیا پیچید و یک رسوایی تمامعیار برای آمریکاییها به بار آورد و در نهایت منجر به این شد که مک فارلین سال 1988 میلادی به جرم پنهان نگه داشتن اطلاعات از کنگره ایالاتمتحده، به ۲ سال ممنوعیت کار دولتی محکوم شد.
البته مک فارلین پیشتر در سال ۱۹۸۵ استعفا کرد و کارش به جایی رسید که سال 1987(فروردینماه 66) تصمیم به خودکشی گرفت که البته ناموفق بود و دست تقدیر بر این بود 35 سال بعد در میشیگان بمیرد.