دکتر مصطفی نیکاقبال: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِالله إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ؛ موسی را با معجزههایمان فرستادیم و به او گفتیم: قومت را از ظلمات به طرف نور خارج کن و روزهای سرنوشتساز را که دست قدرت خدا در آنها پیداست، به آنها گوشزد کن. در آن روزها، برای هر که در سختیها صبور باشد و در راحتیها شکرگزار، عبرتهای فراوانی هست». (سوره ابراهیم/ آیه ۵)
نکته مهم این آیه اصطلاح «ایامالله» است. این اصطلاح در سوره جاثیه نیز آمده: قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لَا یَرْجُونَ أَیَّامَالله لِیَجْزِیَ قَوْمًا بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ؛ به مومنان سفارش کن مهربان باشند نسبت به آنها که امید خود را به ایام خدا از دست دادهاند، خدا خودش به حساب آنها خواهد رسید. (سوره الجاثیه/ آیه 14)
«ایامالله» که ترجمه تحت اللفظیاش میشود روزهای خدا، اوقاتی است که خداوند در زمین جلوهنمایی میکند و قدرت خود را عیان نشان میدهد. مثلا روز شکافته شدن نیل برای بنیاسرائیل از «ایامالله» است؛ روز پیروزی مسلمین در بدر از «ایامالله» است؛ توفان نوح از «ایامالله» است؛ روز عذاب استیصال امم طاغیِ گذشته یومالله است؛ روز فتح مکه یومالله است؛ روز ظهور حضرت حجت(عج) یومالله است. پس روز خدا، روز قدرتنمایی خداست. مؤمن همیشه منتظر «ایامالله» است و به آمدنش یقین دارد. چنانکه پیامبر اعظم(ص) هم فرمودهاند: افضل اعمال، انتظار فرج است. پس مؤمن همیشه باید منتظر جلوات و نفحات و ایام الهی در زندگی اجتماعی و فردیاش باشد و خود این «رجاء» گمانی نیک و عین عبادت است و البته موجب خوشحالی او است، چون نصر و ظفر الهی در آن اَحیان و اوقات، حاکم میشود و دین خدا در جامعه یا زندگی شخصی و سلوکی او غالب میشود. پس توجه بفرمایید که «ایامالله» فقط منحصر به این ایام مشخص و بارع در «تاریخ» بشر نیست و در «زندگی» هر یک از ما نیز «ایامالله» هست. یوماللههای زندگی هر کس، روزی است که خدا در آن روز خودش را نشان داده و سکان را به دست گرفته و قدرتنمایی کرده و کارسازی کرده است. روزی که ماییم و خدا و همه چیز دست خداست مثل روز تولد، روز مرگ، روز تغییر تقدیر، روز گرفتن برات... مؤمن همیشه چشمبراه این ایام و جلوهگری خدا در آنهاست: لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ (سوره غافر/ آیه ۱۶).
اما کسی که ایمانش ضعیف و نسبت به حقانیت دین، مشکوک است، منتظر این ایام (چه نوع تاریخی و چه نوع شخصیاش) نیست و امیدی به آمدنشان ندارد.
مستدرک، روایت زیبایی نقل میکند که امام سجاد(ع) خواست غلامش را تنبیه کند اما آیه «قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّهِ» را خواند و منصرف شد و شلاق از دستش به زمین افتاد. آن غلام که این صحنه را دید، به گریه افتاد. امام(ع) فرمود: گریهات دیگر برای چیست؟ گفت: شما مرا مشمول کسانی دانستید که لایرجون ایاماللهاند! امام(ع) فرمود: آیا تو به ایامالله امید داری؟! غلام گفت: بله! امام فرمود: چنین کسی غلام نخواهد ماند؛ تو آزادی! برخیز و به سوی مرقد پیامبر(ص) برو و در آنجا برای من دعا کن و بگو خدایا! علیبنالحسین مرا آزاد کرد؛ در قیامت او را مشمول غفران و عفو خویش قرار بده!
این روایت صریح است که ریشه بدبختی انسان نداشتن رجاء به کارسازی مدام خداست و اگر کسی به رحمت و برکت و کارسازی و سرپرستی خدا امیدوار باشد، به مرور از تمام رقیتهای دنیوی آزاد میشود. پس ایامالله، کلید آزادی انسان است، آن را دستکم نگیریم.
در این آیه از سوره ابراهیم نیز خداوند موسی(ع) را مأمور میکند مردم را از ظلمات به نور خارج کند و حیات طیبه بخشد و برای این کار آنها را متذکر کند به ایامالله تا یادشان نرود که خداوند در گذشته چه کارسازیهایی در زندگی فردی و اجتماعیشان کرده. پس، منبعد هم امید به کارسازی خدا داشته باشند و بس.
حالا چرا ایامالله را مفید به حال کسانی دانسته که دارای ۲ صفت صبر و شکرند؟ چون این ۲ صفت وقتی باهم در کسی مستقر شدند، مؤمن کامل و ممتحَن (امتحان پسداده) است. چون یا ایام به کام انسان نیست و او باید صبر کند، یا ایام به کام است و او باید شکر کند. کسی که هر دو را داشت، هیچ حالی متوقفش نمیکند و دائم در سیر الیالله است و در حال تکامل. قدر ایامالله را مؤمنان راهرفته خوب میدانند. صبور و منتظرند تا ایامالله برسد و وقتی رسید از آن خوب استفاده میکنند و در آینده آن را بزرگ میدارند و عید میگیرند تا شکرش را به جا آورند. در خود ایامالله نیز شمشیرشان آخته و زبانشان به ذکر کارکشته است.
تفسیر برهان از امام باقر(ع) روایت میکند ایامالله چند روز است: روزی که قائم(عج) قیام میکند، روز رجعت و روز قیامت. در روایتی روز مرگ نیز یومالله دانسته شده است.