دکتر مهدی جمشیدی: امام با بررسی عمیق شرایط تاریخی و اجتماعی ایران، به این باور رسیدند مسیر تاریخی ایران و جهان اسلام و به عبارتی ریلی که ایران و کشورهای مسلمان در آن حرکت میکنند، اساسا غلط است و ره به ناکجاآباد میبرد. به همین دلیل تصمیم گرفتند اساسا مسیر تاریخی کشور را عوض کنند، نه اینکه تنها به یکسری از اصلاحات دل خوش کنند. اگر به حرکتهای تحولخواهانه قبل از امام نگاه کنیم، متوجه میشویم این نهضتها عموما دامنه محدودی داشتند. سقف اهداف آنها، اصلاح برخی عناصر نامطلوب بود. مثلا نهضت مشروطیت در راستای تقلیل مرارتهای استبداد شکل گرفت، در واقع نقطه کانونی نهضت تحولخواهانه مشروطیت، رفع استبداد بود. جنبش دیگری که پیش از نهضت امام شکل گرفت، نهضت ملی کردن صنعت نفت بود. این نهضت هم مستقیما هدفش حاکمیت ملی و حفظ استقلال کشور بود، به عبارتی یک نهضت ضداستعماری بود.
نهضت امام با نهضتهای قبلی به کلی متفاوت بود؛ آنها خودشان را در یک دایره تنگ تعریف کرده بودند اما امام همه قالبها را شکست و قله را هدف گرفت، یعنی برانداختن نظام شاهنشاهی و برقراری یک حکومت مردمسالار دینی که هم ضداستبداد باشد و هم ضداستعمار و هم مجری عدالت و آزادی و هم الگوی خود را به کشورهای مسلمان صادر کند و در برابر ازخودباختگی ملل مسلمان مقابل تمدن غرب، یک جبهه جدید تمدنی بگشاید. این، تفاوت چشمگیر نهضت تحولخواهانه امام با سایر نهضتهای تحولخواهانه تاریخ ایران بود. امام تصمیم گرفت مسیر تاریخی کشور را عوض کند. قبلیها در چارچوب همان ساختار شاهنشاهی میخواستند استبداد را محدود کنند یا استعمار را پس برانند اما امام به کلی ساختار را برهم زد.
نگاه امام به تحولخواهی، صرفا سیاسی و برهم زدن یک ساختار سیاسی و بنیانگذاری یک نظام سیاسی جدید نبود؛ امام عمیقا اجتماعی و فرهنگی میاندیشید. امام میخواست ایران، ذیل تاریخ تجدد تعریف نشود و مسیر حرکت تاریخی ایران بر ریل مدرنیته امتداد پیدا نکند، بلکه ایران وارد یک زیستجهانی جدیدی شود. شما اگر خوب در تاریخ معاصر جهان نگاه کنید میبینید همه انقلابهای معاصر، انقلابهایی تحت سیطره گفتمان مدرنیته هستند، فرزندان جهان مدرن هستند، دنبالهروهای تاریخی جریان تجدد و مدرنیته هستند اما امام به کلی قطار ایران را از ریل تاریخی مدرنیته کَند و در یک زیست جهان دیگر قرار داد. امام تنها نظامسازی نکرد، تنها آدمسازی نکرد، بلکه عالمسازی کرد. یعنی یک جهان دیگری، نگاه دیگری، زیست دیگری خلاف جهان و نگاه و زیست معاصر جهان در دنیای مدرن خلق کرد. این حرکت، فوق تشکیل حکومت اسلامی بود.
تمام اتفاقاتی که امروز از تحقق آن دم میزنیم، در زمانه امام در حد یک رویاپردازی و تخیل شاعرانه بود. شاید بسیاری از اندیشمندان و فرهیختگان و مبارزان معاصر امام، حتی تصور سقوط رژیم شاهنشاهی را نداشتند، چه رسد به برهم زدن نظم گفتمانی جهان و پی ریختن یک جهان جدید با یک گفتمان فکری و زیست اجتماعی جدید! اینجاست که انسان عمق همت امام، نگاه امام، ریشهدار بودن تحولخواهی امام، آن هم یک تحولخواهی عمیق و وسیع را میفهمد و سر تا پا احترام و تعظیم میشود نسبت به این عظمت انسانی.
امام صرفا دنبال جابهجایی چند حاکم یا تغییر یک نظام سیاسی نبود، بلکه به دنبال ایجاد یک تاریخ جدید بود. واقعا انقلاب اسلامی را باید یک نقطه عطف، یک پیچ تاریخی، یک گسل و یک نقطه از جا کندگی تلقی کرد. هر روایتی از انقلاب اسلامی غیر از این، قطعا روایتی ناقص و تقلیلگرایانه است.
مبدأ تحولخواهی در اندیشه امام منبعث از انگیزه دینی و الهی بود، بر خلاف برخی نهضتهای معاصر ایشان که مبنای حرکتشان «ایسم»های گوناگون بود. این آیه شریفه را چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب از امام زیاد شنیدهایم: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَه أَنْ تَقُومُوا لِـلهِ مَثْنَى وَفُرَادَى؛ بگو (کلمه قل، به معنای بگو، معنیاش فراتر از گفتن کلامی است، یعنی سیرهات این باشد، شعارت این باشد که) برای خدا چه دو نفر دو نفر و چه به تنهایی، قیام کنید، بهپاخیزید»؛ شرایط را تغییر دهید. این آیه کاملا برانگیزاننده و داعی به حرکت و تحول و جنبش و جوشش برای تغییر شرایط است. اینها مبانی فکری و مبادی عملی امام برای شروع حرکت تحولخواهانه بوده است. نباید ارزش و اهمیت این مساله را دستکم گرفت. رهبر انقلاب در سخنرانی ۲ سال قبلشان فرمودند اگر حرکت تحولخواهانه مبتنی بر مبانی فکری درست و صحیح نباشد، به جای تحول، به استحاله میانجامد. بسیاری از گروههای انقلابی قبل از پیروزی انقلاب، در مسیر که جلوتر آمدند، کمکم زاویههایشان با حقیقت آشکار شد و در نهایت سازمانی مثل سازمان مجاهدین خلق به دام پستترین کارها و قتلها و ترورها افتاد، چون مبانی و مبادی مستحکم نبود، صحیح نبود اما امام و جریان مکتبی که حول محور امام شکل گرفت، از ابتدا تاکنون، دچار انحرافات عقیدتی نشد، چرا که پی و بنیان این نهضت تحولخواهانه بر برداشت صحیح و قویم از معارف الهی قرار داشت.
امروز هم ما گریزی نداریم جز اینکه برنامهای تحولی آن هم مبتنی بر یک تحول جهشی و مبتکرانه داشته باشیم. بسیاری از انقلابها به طور طبیعی پس از چند دهه به این نوع پالایشها و تجدیدنظرها نیاز دارند و انقلاب ما هم از این قاعده مستثنا نیست. ما باید در این مسیر قرار بگیریم و این مطالبهای است که رهبر معظم انقلاب در سخنرانیهای اخیرشان از آحاد جامعه داشتهاند.