سمیرا کریمشاهی: از مارس 2020 که ترکیه و روسیه توافق آتشبس نبرد ادلب را امضا کردند، تحولات میدانی در سوریه روند نسبتا آرامی را طی کرده است. طی این ۲ سال برخلاف سالهای پیش از آن، رخدادهایی همچون جنگ یمن، تنشزداییها در خلیجفارس، پرونده عادیسازی روابط دولتهای عربی و ترکیه با رژیمصهیونیستی و مذاکرات تهران- ریاض جایگاه اهمیت در تحولات منطقه را از سوریه ربودند. البته این به معنی حاشیه رفتن سوریه در تحولات منطقهای نیست و برخلاف حوزه میدانی، تحولات سیاسی سوریه بر وفق مراد دمشق پیش میرود. دولتهای منطقه یک به یک با پذیرش نهایی شکست در نبرد سوریه و ناامیدی کامل از امکان سقوط دولت بشار اسد به سمت عادیسازی روابط با دمشق حرکت میکنند اما ۳ رویداد در ماههای اخیر یعنی جنگ اوکراین، روند بهبود روابط مثلث ترکیه- امارات- اسرائیل و نشستهای منطقهای ضدایرانی با نقشآفرینی اسرائیل به منظور تلاش برای تشکیل ائتلاف ضدایرانی بار دیگر توجه به تحولات سوریه و اهمیت این کشور در معادلات منطقهای و بعضا بینالمللی را نشان داد که شاید بتوان گفت مهمترین خروجی آن تحرکات تازه در میدان بحران سوریه است.
* تأثیر جنگ اوکراین به شامات رسید
هر چند سوریه دوران اوج جنگ را پشت سر گذاشته اما علاوه بر مشکلات پساجنگ، این کشور با بحران عدم یکپارچگی سرزمینی دستوپنجه نرم میکند و حضور تروریستها و اشغالگران در گوشه و کنار خاک سوریه، شکنندگی امنیتی این کشور را نشان میدهد که هر لحظه امکان آغاز یک نبرد در مناطق مستعد درگیری وجود دارد.
چنین روندی باعث میشود همچنان دمشق به منظور مسائل امنیتی متکی به همپیمانان خود یعنی تهران و مسکو باشد. درگیر شدن روسیه در میدان جنگ اوکراین باعث شد مسکو مجبور شود تمرکز نظامی و لجستیکی خود در میدان سوریه را به منظور انتقال به جبهه اوکراین کاهش دهد. انتشار اخبار تخلیه چندین پایگاه متعلق به روسیه در سوریه و واگذاری آنها به نیروهای محور مقاومت و همزمان شدن با سفر ناگهانی بشار اسد به تهران، چنین تصوری را در فضای تحلیلی منطقه ایجاد کرد که برخلاف تلاش چندین ساله دشمنان مقاومت به منظور به حاشیه راندن ایران در سوریه، ایران قرار است فصل تازهای از کنشگری را در این کشور به دست بگیرد.
پیش از این اختلاف بر سر تحولات اوکراین باعث شکلگیری تنش لفظی میان مسکو و تلآویو شده بود. اسرائیل در تمام حملات گاهبیگاه خود به خاک سوریه روی چراغ سبز مسکو حساب باز کرده است. به طور مشخص سیر این رویدادها اسرائیل را بیشتر از دیگر بازیگران در تقابل با محور مقاومت آشفته میکند. استقرار پایگاههای ایران و حزبالله در نزدیکی مرزهای اشغالی جولان سوریه یک ضعف امنیتی و تهدید دائمی برای موجودیت این رژیم است. همکاری ایران و روسیه در جنگ سوریه و از طرف دیگر هماهنگیهای مسکو با رژیم اسرائیل نشاندهنده عملکرد روسیه به عنوان یک نیروی توازنساز است. افزایش احتمالی دامنه کنشگری ایران در سوریه، در کنار ترور یکی از نیروهای ایرانی فعال در سوریه توسط موساد و همچنین کیفیت متفاوت حمله اخیر اسرائیل به خاک سوریه، میتواند پیامدهای به هم خوردن موازنه روسیه باشد که احتمال ورود تقابل ایران و اسرائیل به فصل جدید را قوی میسازد، تا ایران مانع فرصتیابی صهیونیستها به منظور تنشزایی در سوریه و سپس کل منطقه شود.
* تاریخ 6 ساله یک اشغالگری
اما داغ شدن اخبار سوریه صرفا به جنوب غرب این کشور محدود نمیشود. حدود ۲ هفته است بخش اعظم توجهها حول تحولات سوریه به شمال این کشور اختصاص یافته است؛ یعنی جایی که ترکیه مقدمات یک عملیات نظامی تازه را فراهم میکند. اما ماجرای تحرکات و قلمروسازیهای اردوغان در شمال سوریه چیست؟ از سال 2016 و هنگامی که تحولات سوریه به سمتی حرکت کرد که اردوغان روزبهروز از رویای سقوط دمشق دور شود، مناطق شمالی سوریه را قلمرو مناسبی برای تحرکات جدید خود یافت. از آن سال به بعد ترکیه نهتنها با حمایت گروههای تروریستی و معارضان سوریه بلکه با وارد کردن ارتش خود به طور مستقیم دست به عملیات نظامی در سوریه زد. ارتش ترکیه طی این ۶ سال، 4 عملیات نظامی (سپر فرات 2016، شاخه زیتون 2018، چشمه صلح 2019 و سپر بهار2020) انجام داده که حاصل آن اشغال مناطقی همچون الباب، عفرین، تلابیض، راسالعین در شرق و غرب رود فرات و استقرار نیروهای تحت حمایتش در کنار تروریستهای القاعده در ادلب بوده است.
دولت ترکیه برای مشروعیتبخشی به حضور نظامیانش در خاک سوریه هدف خود را تامین امنیت مرزهای جنوبیاش و پاکسازی شمال سوریه از نیروهای کرد پکک اعلام کرد که مدعیاند با گروههای کرد سوریه و به طور مشخص نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) در ارتباط و همکاریاند. به جز عملیات «سپر بهار» که رویارویی مستقیم با ارتش سوریه بود، ۳ عملیات دیگر در همین راستا انجام شد. نگرانیهای امنیتی ترکیه تا حدودی مورد تایید دیگر طرفهای میدان سوریه یعنی ایران و روسیه است اما خواسته ترکیه مبنی به ایجاد منطقه امن به عرض 30 کیلومتر در سراسر مرزهای مشترکش با سوریه، که تجاوز به تمامیت ارضی سوریه محسوب میشود، مسالهای است که مورد اختلاف طرفها قرار دارد.
اما صرف اشغال خاک مساله مورد انتقاد نیست؛ در مناطق تحت کنترل ترکیه، بعد از کوچ اجباری کردهای سوری، ترکیه با انتقال نیروهای عرب و ترکمان سوریهای تحت حمایتش عملا بافت جمعیتی و هویتی این سرزمینها را دچار دگرگونی میکند، علاوه بر این ترکیه به تاسیس حکومت و پلیس محلی در این مناطق دستزده که به طور مستقیم وابسته و تابع استانهای مرزی ترکیه و وزارت کشور و دفاع ترکیه هستند. مناطقی مانند عفرین و تلابیض همچنان با محرومیتهای ناشی از حملات نظامی ترکیه درگیرند و تخریب زیرساختها باعث شده حتی در امکانات اولیه همچون آب و برق به ترکیه وابسته باشند که آن هم بشدت تحت تاثیر تحولات داخلی ترکیه است. به عنوان مثال بحران گرانی قیمت برق در ترکیه باعث شد ۲ شرکت ترکی تامینکننده برق مناطق سوری تحت اشغال ارتش اردوغان با مشکل روبهرو شوند و همین امر باعث شورشهای مردم محلی در ابتدای هفته شد که طی آن پایگاه تامین برق در عفرین را به آتش کشیدند.
* اردوغان چه در سر دارد
ترکیه اعلام کرده است در پی آغاز یک عملیات جدید در شمال سوریه در راستای مبارزه با نیروهای تروریست و تکمیل منطقه حائل برای تامین امنیت محدوده مرز مشترک 2 کشور است. اما تصمیم برای پیگیری چنین هدفی با گذشت
۳-۲ سال از 2 توافق اخیر آتشبس، تابعی از تحولات داخلی ترکیه و فضای بینالمللی است که اردوغان را به طمع لشکرکشی انداخته است.
در بعد تحولات داخلی، بررسی 3 تهاجم دیگر در فضای پساکودتای 2016 و انتخابات 2018 و 2019 نشان میدهد اردوغان به منظور تامین نیاز به یک روحیه ملیگرایی و همراهی داخلی برای دولت خود از چنین عملیاتهای فرامرزی استفاده کرده است. در فضای کنونی ترکیه یعنی نارضایتیهای عمومی که در پس بحران اقتصادی روز به روز افزایش مییابد، شروع یک عملیات با عنوان تامین امنیت مرزهای ترکیه میتواند به اردوغان برای کاهش تمرکز افکار عمومی از سوژه اقتصاد به موضوعی با اشتراک نظر حداکثری کمک کند. مساله پناهجویان سوری در ترکیه هم به دستاویز مطلوبی برای تحرکات ترکیه در سوریه با عنوان فراهم کردن امکان بازگشت آنها تبدیل شده و هم به عنوان ابزار فشار ترکیه بر اروپاییها. هنگامی که کشورهای اتحادیه اروپایی لب به انتقاد تحرکات نظامی ترکیه در سوریه بگشایند، اردوغان روانه کردن پناهجویان به مرزهای غربی را با عنوان تهدید مطرح میکند، لذا غربیها ترجیح میدهند به موضعگیریهای منفعلانه بسنده کنند.
اما اکنون فقط پناهجویان مساله میان اروپا و آنکارا نیست. چند هفته است ماجرای عضویت فنلاند و سوئد در سازمان ناتو مطرح است که به مانع بزرگی یعنی نظر منفی ترکیه به عنوان عضو این پیمان برخورد کرده است. با توجه به حق وتوی اعضا، تغییر رای ترکیه برای طرفهای اروپایی و آمریکا الزامآور شده است. ممکن است اردوغان از لشکرکشی در شمال سوریه به عنوان باجخواهی از طرف اروپایی و آمریکا استفاده کند که هزینه موضعگیریها در مقابل این عملیات احتمالی را به حداقل برساند، البته دلیل نظر منفی ترکیه چندان بیربط به سوریه هم نیست. دولت ترکیه میگوید این ۲ کشور اروپایی از گروههای تروریستی حمایت میکنند و به پناهگاه گروهکهای کرد تبدیل شدهاند.
نکته دیگر میتواند به جنگ اوکراین و کمرنگ شدن نقش روسیه در سوریه بازگردد. ترکیه تمایل ندارد صرفا نظارهگر هر معادله جدید احتمالی در سوریه باشد. آنها به دنبال سهمخواهی از میزان کمرنگ شدن حضور روسیه در سوریه در مقابل دیگر طرفها خواهند بود، لذا موفقیت ترکیه در آغاز و پایان یک عملیات نظامی تا حدودی تحت تاثیر میزان واکنش روسیه و توافقاتی که بر سر سوریه با ترکها دارند، قرار میگیرد.
* گزینههای مناطق عملیاتی
3 منطقه به عنوان گزینه احتمالی عملیات نظامی ترکیه در مناطق شمالی سوریه در نظر گرفته میشود.
1- منطقه قامشلی در شمال شرق سوریه که استقرار نیروهای روسی در فرودگاه قامشلی احتمال این گزینه را کمرنگ میکند. اما با توجه به نزدیکی به مرز عراق که ترکیه به طور همزمان با عملیات موسوم به «پنجه- قفل» در شمال عراق فعال است، به دست آوردن مواضع در محدوده قامشلی به ترکها برای بستن راه نفوذ گروههای کرد و انتقال آنها از مرز عراق- سوریه کمک میکند.
2- عملیات در منطقه منبج و کوبانی که اشغال این بخش میتواند مناطق اشغالی توسط ترکیه در غرب فرات را به تلابیض در شرق فرات متصل کند و ترکیه کریدور مرزی تحت سلطه خود را گسترش دهد. با توجه به تراکم حضور کردها در این نقطه، ترکیه فشار بینالمللی و هزینه این حمله را باید محاسبه کند. کما اینکه به دلیل حمایت آمریکا از کردهای سوریه، مقامات این کشور تهدید به تحریم ترکیه کردهاند. هر چند تجارب حملات پیشین ترکیه نشان میدهد در حوزه میدانی آمریکا تمایلی به درگیری با ترکیه ندارد و همین امر کردها را به دراز کردن دست یاری به سوی دمشق سوق میدهد. در هفتههای اخیر هم مقامات قسد سوریه از همکاری با ارتش این کشور برای تقابل با ترکیه استقبال کردهاند.
3- اما مهمترین و پرریسکترین منطقهای که ترکیه میتواند دست روی آن بگذارد، تلرفعت در شمال حلب است. اگر ترکیه بتواند کردها را از این منطقه براند و دامنه اشغالش به کل این منطقه تعمیم یابد، باعث میشود به مواضع محور مقاومت و ارتش سوریه، بویژه 2 شهرک شیعهنشین نبل و الزهرا نزدیک شود که به طور قطع با واکنش مقاومت برای دور کردن تروریستهای تحت حمایت ترکیه روبهرو خواهد شد. اردوغان هفته گذشته به طور مشخص به منبج و تلرفعت به عنوان گزینههای عملیاتی ترکیه با هدف پاکسازی نیروهای پکک و یپگ اشاره کرد. اگر ترکیه به عملیات محدود در تلرفعت بسنده نکند شاید یکی از پرهزینهترین اقدامات نظامی خود در سوریه را رقم بزند که به طور مستقیم با نیروهای ارتش سوریه و حزبالله رو در رو خواهد شد. البته بعید به نظر میرسد با وجود بحرانهای داخلی، اردوغان به ایجاد چنین باتلاقی برای سیاست خارجی دولت خود دست بزند، لذا سطح واکنش سیاسی ایران، روسیه و آمریکا در تصمیم نهایی نظامی ترکیه تعیینکننده خواهد بود.
* روسیه به زمین بازی بازمیگردد
با تمام این تفاصیل، روسیه به بهانه بحران اوکراین خود را در حاشیه تحولات جدید سوریه قرار نخواهد داد. سیاستخارجی روسیه و ترکیه در چندین پرونده به یکدیگر گره خورده است. در جنگ اوکراین، ترکیه از یک سو به اوکراین تسلیحات میفروشد، از طرف دیگر اروپا را در تحریمهای ضد روسی همراهی نمیکند و در این پرونده از مسکو حمایت کرده است. در پرونده عضویت سوئد و فنلاند در ناتو، روسیه از اقدام ترکیه استقبال میکند اما از طرف دیگر با کردهای سوری مورد تقابل ترکیه در ارتباط است.
هنوز جزئیات کامل سفر سرگئیلاوروف، وزیر خارجه روسیه به آنکارا منتشر نشده ولی بیشک مساله سوریه، بویژه عملیات ترکیه از مباحث مهم گفتوگوی دوجانبه در آنکار بوده است. پرونده سوریه میتواند به ظرف امتیازگیری طرفین بر سر تحولات اوکراین و ناتو تبدیل شود. باید دید پس از سفر لاوروف به ترکیه و همچنین سفر وزیر امور خارجه کشورمان به آنکارا در روزهای آتی آیا در کیفیت عملیات نظامی مورد نظر ترکیه و حتی آغاز آن تغییری ایجاد خواهد شد یا خیر.
***
کنفرانس خبری وزرای خارجه ترکیه و روسیه با محوریت گندم و سوریه
وزرای خارجه ترکیه و روسیه درباره سوریه و ایجاد کریدور گندم با یکدیگر گفتوگو کردند. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه روز گذشته به ترکیه رفت و با «مولود چاووش اوغلو» همتای ترکیهای خود دیدار و گفتوگو کرد. چاووش اوغلو پس از این دیدار در نشست خبری که در آنکارا برگزار شد، با اشاره به بحث و رایزنی پیرامون راهاندازی سازوکار کریدور گندم بین سازمان ملل، روسیه، اوکراین و ترکیه، گفت این طرح را قابل اجرا میبیند. وی افزود: اگر اوکراین و روسیه محصولاتی برای صادرات داشته باشند، باید همه برای تحقق این امر تلاش کنیم. نخستین موضوع، برداشتن موانع صادرات این محصولات است. دنیا هم به محصولات روسیه و هم اوکراین نیاز دارد و موانع آن را باید با هم برداریم. چاووش اوغلو فضای مذاکرات بین روسیه و اوکراین را نسبت به گذشته مثبتتر دانست. وزیر خارجه ترکیه همچنین اضافه کرد: درباره سوریه و لیبی نیز گفتوگوهایی داشتیم. به رغم وجود تفاوتها، روسیه کشوری است که با هم همکاری داشتهایم. وی ادامه داد: یکبار دیگر بر احترام به تمامیت ارضی سوریه تاکید کردیم و اینکه نباید به گروههای ترویستی اجازه اقدام داد. در ادامه این نشست، «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه گفت: حجم تجارت ۲ کشور 14 میلیارد دلار است. پتانسیل تجارت ۲ کشور بسیار بالاست و با استفاده از ارز ملی خود در تجارت، میتوانیم این تجارت را بالاتر هم ببریم. لاوروف در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به بحران غذایی به وجود آمده گفت: سهم ما از بازار غذایی دنیا یک درصد است و بحران کنونی غذایی ناشی از جنگ ما نیست. ما در مقابل تردد کشتیها مانعی ایجاد نکردهایم. وی با بیان اینکه ما آماده گفتوگو هستیم؛ اگر اوکراین آماده باشد، افزود: برای صادرات غلات، روسیه گامهایی را که باید، برداشته است. هر روز این کریدورها را باز میکنیم. آماده کار با ترکیه در این باره هستیم. وزیر خارجه روسیه با بیان اینکه درباره سوریه نیز گفتوگوهایی داشتیم، اظهار داشت: ماه جولای نشست آستانه را داریم. هفته گذشته نیز در ژنو نشستی داشتیم و با کمیته تدوین قانون اساسی سوریه گفتوگوهایی داشتیم. درباره سوریه بارها گفتوگو کردهایم. نگرانیهای دوستان ترکمان را مورد توجه قرار میدهیم. درباره مساله سوریه همکاری خواهیم داشت.