پیگیری راهبرد استقرار نظم بینالمللی لیبرال طی ۳ دهه گذشته، سیاست خارجی آمریکا را به ابزاری برای تضعیف اقتصاد این کشور تبدیل کرد
گروه بینالمللی: ایالات متحده برای دهههای متمادی با پیگیری ایده برپایی «نظم نوین جهانی» در پی استقرار و فراگیر کردن «نظم بینالمللی لیبرال» بود. این رویای آمریکا با دنبال کردن اهدافی در سیاست خارجی همراه شد که کمترین تبعات آن شکست در جنگهای افغانستان و عراق بود که بیش از 2 تریلیون دلار هزینه روی دست آمریکا گذاشت و بر اساس گزارشهای رسمی و رسانهای، امکان افزایش بدهیهای این جنگها تا 5/6 تریلیون دلار نیز برآورد شده است. فشار ناشی از این هزینهها در نهایت اقتصاد آمریکا را اکنون دچار معضل کرده است. سال 2013 کتابی تحت عنوان «سیاست خارجی از خانه آغاز میشود» از سوی جمعی از اقتصاددانان و کارشناسان روابط بینالملل منتشر شد. در این کتاب آمده است: «ایالاتمتحده «توانایی خود برای اقدام موثر در جهان» را به دلیل مخارج داخلی سرسامآور، سرمایهگذاری ناکافی در سرمایه انسانی و فیزیکی، بحران مالی غیرقابل اجتناب، جنگ در عراق که از ابتدا دارای نقص بود، جنگ در افغانستان، کسریهای مالی مکرر و اختلافات عمیق سیاسی، از دست داد. برای اینکه ایالات متحده بتواند در خارج از کشور موفق عمل کند، باید پایههای داخلی قدرت خود را احیا کند. سیاست خارجی باید در داخل کشور، اکنون و برای آینده قابل پیشبینی شود. در بخش دیگری از این کتاب آمده است: «به نظر میرسد بسیاری از شرکتکنندگان در بحث سیاست خارجی در هر دو حزب، دستور رئیسجمهور سابق جان کوئینسی آدامز که میگفت آمریکا «در جستوجوی هیولاهایی برای نابودی به خارج از کشور نمیرود» را عمل نکردند. جنگ ویتنام یا حمله به افغانستان، عراق و بالکان، هیچکدام درس عبرت سیاستمداران آمریکایی نشد. حتی سال 2014 و پس از بحران کریمه در حالی که بسیاری از تحلیلگران نوواقعگرا نظیر جان مرشایمر تاکید داشتند حرکت دادن ناتو از سوی آمریکا به سمت شرق منجر به تحریک روسیه و جنگی فراگیر خواهد شد، باز هم چرخش جدی در سیاست خارجی آمریکا و پیگیری ایده «نظم بینالمللی لیبرال» دیده نشد. ماحصل این راهبرد نیز در آشفتگی داخلی آمریکا در ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مشهود شد. اگرچه مشکلات اقتصادی و تورم در آمریکا به خبر اول رسانهها در هفتههای گذشته تبدیل شده اما معضلات جامعه آمریکا فراتر از مسائل اقتصادی است که در رسانهها مطرح میشود. باور به گسترش ارزشهای لیبرالی در سراسر جهان سبب شد تا ناسیونالیسم و نژادپرستی در داخل آمریکا ظهور مجددی داشته باشد و به شکاف اجتماعی منجر شود که هزینهها و تلفات آن به مراتب بیشتر از مسائلی نظیر تورم است.
* تورم آمریکا به دلیل آتشافروزی در اوکراین
«جو بایدن» رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا میگوید افزایش بیسابقه قیمت بنزین و تورم در ایالات متحده آمریکا، محصول جانبی کمک به مقامهای کییف است.
بر اساس گزارش خبرگزاری روسی «اسپوتنیک»، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در مراسم استقبال از کمیته ملی دموکراتها، درباره افزایش تورم و قیمت بنزین گفت: «من در آن زمان تصمیم گرفتم به اوکراین کمک کنم نکتهای که به آن اشاره کردم این بود که این مداخله برای ما نیز هزینه خواهد داشت».
وی ادامه داد: «برای کشورهای غربی نیز هزینه خواهد داشت. برای ناتو نیز هزینه خواهد داشت. برای کشورهای اروپایی و ما نیز هزینه خواهد داشت، زیرا میدانید که چه اتفاقی قرار بود بیفتد: هزینه بنزین و نفت بالا میرود و هزینه غذا نیز بالا میرود. ما قصد داریم قیمت بنزین را پایین آوریم و از بالا رفتن سریع آن جلوگیری کنیم».
رئیسجمهور آمریکا درباره اقداماتی که در جهت جلوگیری از افزایش قیمت نفت انجام داده است، گفت: «من توانستم روزانه یک میلیون بشکه نفت از ذخایر استراتژیک نفت آزاد کنم و متحدانمان را متقاعد کنم که 240 میلیون بشکه دیگر تولید کنند به طوری که از افزایش بیشتر قیمت جلوگیری کرد».
بایدن در ادامه افزود: «با این وجود، ما برای مدتی با این تورم زندگی خواهیم کرد. این تورم بتدریج کاهش خواهد یافت اما برای مدتی با آن زندگی خواهیم کرد».
بایدن جمعه هفته گذشته تصریح کرده بود که تأثیرات عملیات نظامی ویژه روسیه در اوکراین عامل افزایش قیمت مواد غذایی و گاز در ایالات متحده و سایر نقاط جهان است.
افزایش سرسامآور قیمت بنزین تا حد زیادی بر محبوبیت بایدن در بحث اقتصادی تأثیر منفی گذاشته و بایدن در تمام این مدت تلاش کرده است تا روسیه را مقصر افزایش قیمت بنزین جلوه دهد.
وبگاه «هیل» وابسته به کنگره آمریکا در گزارشی با اشاره به افزایش قیمت بنزین در ایالات متحده آمریکا گزارش کرد که قیمتهای سرسامآور بنزین به یک مشکل فاحش برای کاخ سفید تبدیل شده است که هیچ راهحل شفاف و فوری برای آن وجود ندارد.
«داگ هی» استراتژیست جمهوریخواه، استدلال میکند دولت بایدن واکنش ضعیفی به تورم داشته است که همین امر به کاهش میزان محبوبیت وی در بخش اقتصاد کمک کرده است.
وی تصریح کرد: «به نظر میرسد درباره برخی از این موضوعات، فقط شانه بالا انداختن وجود دارد و به همین دلیل است که میبینید، به طور قاطع، مدیریت اقتصاد بایدن بسیار نامحبوب است».
داگ هی ادامه داد: «بدیهی است که آنچه در اوکراین اتفاق افتاده، باعث افزایش ناگهانی (قیمت بنزین) شده است و هیچ اشکالی وجود ندارد که درباره آن صحبت کنیم اما به نظر میرسد هر ماهی که تورم در دوران ریاستجمهوری بایدن افزایش یافته است، کل دلیل این افزایش را به گردن مساله اوکراین میاندازند».
***
کیسینجر: زلنسکی رئیسجمهور تصادفی بود
هنری کیسینجر، وزیر اسبق خارجه و سیاستمدار کهنهکار آمریکایی در مصاحبه با روزنامه «تایمز» انگلیس ضمن صحبت درباره روسیه و اوکراین، درباره احتمال سلطه چین بر جهان هشدار داد. کیسینجر در بخشی از این مصاحبه ابتدا به سوالات این رسانه انگلیسی درباره جنگ اوکراین و روسیه پاسخ داد و نظرش را درباره ولودیمیر زلنسکی و ولادیمیر پوتین، رؤسایجمهور این 2 کشور بیان کرد. وزیر اسبق خارجه آمریکا که خودش هم یهودی است، به یهودی بودن رئیسجمهور اوکراین اشاره کرد و گفت: «هیچ تردیدی نیست که زلنسکی یک ماموریت تاریخی انجام داده است. او از پیشینهای میآید که هرگز در هیچ دورهای از تاریخ در رهبری اوکراین ظاهر نشد». هنری کیسینجر ادامه داد: «او (زلنسکی) به دلیل ناامیدی از سیاست داخلی (در اوکراین)، یک رئیسجمهور تصادفی بود و سپس با تلاش روسیه برای بازگرداندن اوکراین با موقعیت کاملا وابسته و تابع روبهرو شد. البته او کشور و افکار جهانی خود را به شیوهای تاریخی پشت سر خودش جمع کرده و این دستاورد بزرگ او است... اما آیا او در برقراری صلح، بویژه صلحی که متضمن فداکاری محدود است هم میتواند [اتحاد کشورش و افکار جهانی را پشت سرش] حفظ کند؟» خبرنگار تایمز با اشاره به درخواست فنلاند و سوئد برای عضویت در ناتو از کیسینجر سوال کرد: «آیا این گسترش ناتو، بیش از اندازه بزرگ است؟» کیسینجر جواب داد: «ناتو اتحاد مناسبی برای رویارویی با روسیه متجاوز بود، زمانی که این کشور تهدید اصلی برای صلح جهانی بود، بنابراین حفظ آن مهم است اما مهم است که بدانیم مسائل بزرگ در روابط خاورمیانه و آسیا با اروپا و آمریکا رخ خواهد داد و ناتو در رابطه با آن مسائل بزرگ، نهادی است که اعضای آن لزوما دیدگاههای سازگاری ندارند. آنها درباره اوکراین دور هم جمع شدند (متحد شدند) زیرا یادآور تهدیدات (قدیمی شوروی) بود». وی افزود: «اکنون مساله این خواهد بود که چگونه به آن جنگ پایان دهیم. در نهایت، باید جایگاهی برای اوکراین و جایگاهی برای روسیه پیدا کرد اگر که نمیخواهیم روسیه به پایگاه چین در اروپا تبدیل شود». هنری کیسینجر گفت: «ایالات متحده و چین ۲ کشور با ظرفیت تسلط بر جهان، به عنوان رقبای نهایی در مقابل یکدیگر قرار دارند. آنها توسط نظامهای داخلی ناسازگار (با یکدیگر) اداره میشوند و این زمانی اتفاق میافتد که فناوری به این معنی است که بروز یک جنگ تمدن را به عقب میاندازد، اگر آن تمدن را نابود نکند».