سیدحسین آیت: اگر چه همگان با لفظ مهاجرت و فرار مغزها آشنایی دارند و این دو برای اغلب مردم مفهومی شناختهشده و مشهود است اما شاید کمتر کسی از آنچه این روزها در حال رقم خوردن است، آگاه باشد؛ معضلی به نام «مهاجرت غیرفیزیکی».
از قدیمالایام یکی از معضلاتی که گریبانگیر کشورمان بود، فرار مغزها و مهاجرت تحصیلی و شغلی افراد متخصص و ماهر به خارج از کشور بود. اگر چه در حیطههای شغلی و تخصصی مختلف شدت و کیفیت این امر متفاوت است اما شکی نیست کسبوکارهای فناورانه و دیجیتال- به واسطه ماهیت و ویژگیهای منحصربهفردشان- بیشترین ضربه را از این نظر متحمل شده است. کمبود نیروی ماهر در حوزههای دانشبنیان و فناورانه (مخصوصا در حوزه فناوری اطلاعات) از جمله در زمینههایی چون تولید سامانههای دولتی و طراحی ابزارهای فضای مجازی بومی است به گونهای که تمام شرکتها و مجموعههای مربوط شدیدا به دنبال جذب نیروی کار مسلط و حرفهای هستند. صدالبته سرمایه انسانی کارآ و کاربلد کمیاب است.
با نگاهی گذرا به وضعیت کنونی بازار کسبوکارهای دیجیتال و مشاغل مرتبط با فناوری اطلاعات، میتوان علل این معضل را در موارد ذیل جستوجو کرد:
- کاهش تمایل جوانان به مشاغل مولد و مستمر همزمان با وقوع دگرگونیهای فرهنگی در کشور
- افت کیفی دانشگاهها که به واسطه همهگیری کرونا و آموزش آنلاین تشدید شده است.
- جذابیت مشاغل و حرفههای غیرمولد و در دسترس دیگری که ارزش افزوده ملی مناسب نداشته یا تولیدی نیستند.
- افت تمایل به ورود به دانشگاه و کسب تحصیلات رسمی و یادگیری حرفه و تخصصهای مرتبط
- وجود بسترهای متعدد و عوامل محرک و مشوق گوناگون به مهاجرت به دلایل مختلف از جمله مشکلات اقتصادی و معیشتی.
در واقع در سالهای اخیر بویژه پس از همهگیری کرونا، نوع جدیدی از مهاجرت میان افراد متخصص و ماهر شکل گرفته است که میتوان از آن به عنوان «مهاجرت غیرفیزیکی» یاد کرد. در این نوع مهاجرت، برخلاف آنچه تصور میشود، افراد با آنکه در کشور خود زندگی میکنند اما به استخدام شرکتهای خارجی یا چندملیتی درآمده و به صورت دورکاری با آنان همکاری میکنند.
بدین ترتیب، سرمایه انسانی متخصص کشور بدون آنکه عملا کشور را ترک کرده باشد، وقت، زمان و انرژی خود را صرف شرکتها و مؤسسات خارجی میکند.
نکته قابل توجه این است که بسترهای ارتباطی جدید که بویژه در دوران کرونا گسترش و ثبات یافته، موجب شده است شرکتهای خارجی یا دارای مدیران دوملیتی با تبلیغ گسترده در شبکههای اجتماعی خارجی و سایتهای کاریابی معروف و رسمی داخلی، یا با ارسال هوشمند ایمیل و شناسایی سیستماتیک، بخش بااهمیتی از حداقل نیروهای موجود در کشور را از منزل خود و در شهر خود جذب دورکاری و کار مجازی برای خارجیها کنند.
این شرکتها با پرداخت مبالغی که از حد توان ریالی شرکتهای داخلی بسیار فراتر است و از حد پرداخت به یک نیروی معادل در کشور خودشان نیز کمتر است، با تکیه بر اختلاف ارزش دلار، یورو و رمز ارز با ریال، شبکه فزاینده جذابی ایجاد کردهاند که اندک نیروهای مناسب و آماده به کار نیز تمایل همکاری با مجموعههای ایرانی را نداشته باشند.
در پایان باید اشاره کرد خلأ قانونی بااهمیتی که هوشمندی و رصد امنیتی و اطلاعاتی را میطلبد و نیازمند برنامهریزی و تدوین راهکار است، آن است که این شرکتها معمولا حتی دفتر و ثبت رسمی نداشته، بیمه و مالیات پرداخت نمیکنند، مجوز کسب وکار و فعالیت ندارند، بعضا با قواعد و ارزشهای نظام در تقابل هستند و خلاصه! بدون داشتن هزینههای بالاسری و بهرغم تاکیدات مکرر و حتی اخیر رهبر حکیم انقلاب و سیاستهای کلی نظام، بستر آسانی از خروج و مهاجرت غیرفیزیکی سرمایههای انسانی ایجاد کردهاند.