حضور همزمان بهروز شعیبی در ۲ اثری که این روزها در حال اکران در سینماهای کشور است، شاید بهانه خوبی برای یادآوری ویژگیها و مؤلفههای خاص او در بازیگری و کارگردانی باشد. به گزارش «وطنامروز»، این روزها ۲ فیلم «هناس» و «بدون قرار قبلی» یکی با بازی بهروز شعیبی در نقش شهید رضایینژاد و دیگری با کارگردانی او در سینماهای کشور به نمایش درآمدهاند و او امروز از چهرههایی است که رسانهها توجه بیشتری نسبت به دیگران به او دارند؛ توجهی که البته باید کمی عمیقتر شود و به مولفههای مثبت شخصیتی او و ویژگیهایش در کارگردانی و بازیگری هم توجه شود. شاید یکی از نخستین تصاویری که از بهروز شعیبی در حافظهها باقیمانده به نقشآفرینی او در سریال «بازگشت پرستوها» بازمیگردد. او در این فیلم ایفاگر نقش نوجوانی بود که در اسارت، مقاومت عجیب و غریبی دارد. بازی بعدی او در «آژانس شیشهای» و مواجهه پدر و پسریاش با حاجکاظم نیز از تصاویر خاطرهانگیز سینمای ایران و مهم در کارنامه بازیگری شعیبی است. شعیبی در بازیگری تا پیش از «طلا و مس» تجربه تاثیرگذاری نداشته است اما در طلا و مس یکی از مهمترین نقشهایش را ایفا کرده است. در «سیانور» که خود او آن را کارگردانی کرده نیز نقش مهمی دارد که البته از منظر قوت بازیگری پایینتر از «طلا و مس» قرار میگیرد. در دنیای کارگردانی و فیلمسازی نیز، «دهلیز» به عنوان نخستین فیلم جدی او نمره قابل قبولی کسب میکند. این فیلم توانست در سیویکمین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بهترین فیلم اول را از آن خود کند. دهلیز در عین حال در 11 رشته نامزد شده بود و هانیه توسلی هم به خاطر بازی در این فیلم سیمرغ فجر را از آن خود کرد. پس از دهلیز، بهروز شعیبی فیلم دیگری را به تهیهکنندگی سیدمحمود رضوی کارگردانی کرد. «سیانور» موضوعی ملتهب داشت که بهروز شعیبی بخوبی از پس کارگردانی آن برآمده بود. «دارکوب»، «روز بلوا» و «بدون قرار قبلی» ۳ فیلم بعدی بهروز شعیبی در قامت کارگردان بودند که با توفیقهایی نیز همراه شدند. «دارکوب» در 11 رشته از جشنواره سیوششم فجر نامزد سیمرغ شد و ۲ سیمرغ نیز دریافت کرد. «روز بلوا» اگرچه در جشنواره سیوهشتم با بیمهری مواجه شد اما پس از سریالی شدن با ورود به شبکه نمایش خانگی توجهها را به خود جلب کرد. «بدون قرار قبلی» آخرین فیلم بهروز شعیبی از منظر کارگردان است که بیتردید بلوغی بر کارگردانی است. شعیبی در این فیلم که در جشنواره چهلم فیلم فجر توانست در 6 رشته نامزد دریافت سیمرغ شود و البته جایزه بهترین فیلم از نگاه ملی را نیز دریافت کند، بخوبی توانسته شخصیتپردازی کند و با طراحی خوب موقعیتهای سینمایی، فضای بصری قابل توجهی ایفا کند. طبیعی است که «بدون قرار قبلی» فیلم خاصی است و مخاطبان خاصی از منظر سینمایی دارد ولی از جنبه موضوعی، همه ایرانیان میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. اگرچه وضعیت بد سینمای ایران از منظر گیشه باعث شده این فیلم و البته فیلمهای دیگر روی پرده فروش مناسبی نداشته باشند، در عین حال «بدون قرار قبلی» به نسبت آنچه از جنس سینمایش انتظار میرفت، کم دیده نشده است، اگرچه میتواند وضعیت بهتری را در روزهای آتی داشته باشد. بهروز شعیبی حالا در نقطهای ایستاده که میتوان داوری خوبی درباره جایگاه او در سینمای ایران داشت.
شعیبی انسان تعامل و تأمل در سینماست. معمولا در فضای سینمایی فعلی فیلمسازانی که گرایشات خویش را دنبال میکنند در دایره محدودی از عوامل و چهرهها قرار دارند و انتخابهایشان محدود است. شعیبی اما با همین اقتضائات فعلی و در همین فضا در عین حرفهای بودن، اصولمند و دارای چارچوب عمل کرده است. شعیبی هنوز به عنوان کارگردان جوان شناخته میشود، البته جوان هم هست و تازه سن از 40 گذرانده است ولی با همه جوانی، این سلوک برای برخی اهل هنر که تلاش میکنند به رنگ و ریا درآیند تا دیده شوند، درسآموز نیز هست. اینکه او توانسته بهرغم همه گرایشاتی که دارد - میدانیم چقدر این گرایشات در سینما مهجور است- یک شخصیت حرفهای و کاملا سینمایی داشته باشد، از مهارتهایی است که کارگردانهای جوانتر باید بیاموزند.
یکی از علاقهمندیها و مؤلفههای سینمای شعیبی که مورد توجه و البته تحسین است، شناخت و شخصیتپردازی درست «زن» در قصه است. توان او در سینمایی کردن قصههای زنانه از ۲ منظر دارای اهمیت است؛ اول اینکه برخلاف عمده فیلمهای سینمای ایران، زن نقش محوری در فیلمهای شعیبی دارد که همین موضوع به خاطر غفلتهای فراوانی که مجموعه سینمای ایران درباره کاراکتر زن داشته، شایسته تقدیر است. دوم اینکه او توانسته «زن» را بخوبی بشناسد و او را از انفعال همیشگی که شخصیت زن در سینمای ایران به آن مبتلاست، نجات دهد. زن کنشگر و زن فعال، نقش محوری را در آثار شعیبی ایفا میکند. در فیلمهای سینماییاش این ماجرا برجسته است. زن معتاد و زندگی از دست داده در «دارکوب» هم کنشگر است، شخصیت زن در «سیانور» هم دارای همین ویژگی است و اتفاقا در آخرین اثر او یعنی بدون قرار قبلی هم این موضوع برجسته است. خود او در این باره میگوید : «قصههایی که محوریتش خانمها باشند، من خیلی این نوع قصهها را دوست دارم و فکر میکنم خیلی از قصههایی که اینطور هستند و خانمها نقش اصلی آن هستند هنوز مغفول واقع شدهاند. به همین دلیل این قصه هم همانطور است. در میان آثار قبلی من شاید فقط «روز بلوا» از این قاعده مستثنا بود».
درباره ویژگیهای شخصیتی و مؤلفههای سینمای شعیبی البته بیش از این میتوان سخن گفت اما غرض از این نوشته توجه به عنصری مهم در سینمای ایران است که بیش از اینها میتواند جریانساز و تاثیرگذار باشد.