حجتالاسلام نیما ارزانی: این جمله که «مرحوم تنکابنی هم این نظر را دارد» یا «تنکابنی معتقد است» را خیلی از طلاب دروس خارج اصول از اساتیدشان شنیدهاند؛ بسیاری از طلاب نام مرحوم «تنکابنی» را در همین حد میدانند که وی، یک عالم اصولی بوده است. در این یادداشت- که در آستانه هشتاد و دومین سالروز رحلت این فقیه اصولی عالیقدر به رشته تحریر درآمده ـ تلاش شده است به شرح کوتاهی از زندگانی این شاگرد مکتب سیاسی مرحوم آشتیانی پرداخته شود.
میرزا محمدحسن بن میرزا جعفر بن میرزا محمد آشتیانى رازى (1319 – ۱۲۴۸ ق) فقیه و عالمی اصولی و نخستین کسى است که سبک درسی شیخ انصارى را در ایران پایهگذارى و منتشر کرد. وی از عوامل اصلی انتشار فتوای معروف تحریم تنباکوی میرزای بزرگ شیرازی در تهران بود که در تربیت و منش سیاسی و اجتماعی سیدمحمد تنکابنی نیز نقش اساسی داشت.
مرحوم آشتیانى تا 33 سالگى یعنى سال وفات استادش شیخ انصارى (سال 1281 قمرى) در نجف اشرف اقامت داشت، سپس به تهران بازگشت و تا پایان عمر در این شهر سکنی گزید. تمام افراد خاندان آشتیانى، در تهران به فضل و علم مشهورند.
از خصوصیات مهم میرزاحسن آشتیانى، بینش صحیح سیاسى او بود. ایشان بعد از وفات شیخ اعظم، در مطرح شدن میرزاىشیرازى نقش مهمى ایفا کرد. وى و آقا حسن نجمآبادى و میرزا عبدالرحیم و میرزا حبیبالله رشتى، بعد از ارتحال شیخ اعظم، میرزاى شیرازى را معرفى کرده و درس و نماز ایشان را برترین در زمان خود معرفی کردند.
این عالم بزرگوار سال 1319 هجرى قمرى در 71سالگى در تهران وفات یافت. بدن مطهر ایشان 8 ماه در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به امانت ماند، به گونهای که فرزند ایشان نقل میکند که پس از 8 ماه بدن پدر کماکان سالم و تازه بود. سپس به نجف اشرف منتقل شد و در یکى از حجرههاى داخل صحن [در کنار بدن مطهر علامه شیخ جعفر تسترى و شیخ عبدالله جیلانى مازندرانى] به خاک سپرده شد.
در میان شاگردان میرزا محمدحسن آشتیانی، سیدمحمد تنکابنى، ملا عبدالرسول نورى و شیخ مسیح بن قاسم طالقانى، داراى تألیفات متعددى هستند. سیدمحمد تنکابنی در رثای استادش اینگونه میگوید: «العلامه افضل علماء المرکز، جناب المستطاب صاحب البیان الحسن و الاخلاق المرضیه المحقق المدقق البارع الحاج میرزا حسن الآشتیانی و من ظن میکنم که اگر مرحوم شیخ مرتضی الانصاری زنده میبود، تقدیر و تصدیق میکرد که بیانی اوفی از بیانش و تقریری اکمل از تقریرش نمیشود و فضلایی که به تدریسش حاضر بودند، در این باب تصدیق میکنند و دلیل بدین امر بیان اوست، مطالب مصنف را در حاشیه کبیره...».
سیدمحمد بن محمدتقی حسینیتنکابنی سال 1277 قمری در آخوندمحله شهرستان رامسر دیده به جهان گشود؛ وی فرزند محمدتقی تنکابنی از علمای بزرگ تنکابن و از شاگردان سیدعلی قزوینی بود که مرحوم سیداسماعیل تنکابنی (صاحب نظرهالناظرین)، ایشان را با لقب العلامه الفهامه یاد کرده است. مرحوم تنکابنی از نوادگان سیدهاشم تنکابنی، از عالمان بزرگ قزوین است.
مرحوم تنکابنی از 7 سالگی با فراگیری قرآن کریم، تحصیل خود را آغاز کرد و مقدمات علوم دینی را در مدارس زادگاه خود فرا گرفت. سال 1298 قمری در عنفوان جوانی به قزوین کوچ کرد و در خدمت اساتیدی چون حاج ملا آقای خویینی، شیخ حسین الموتی و ملا علیاکبر جلوخانی به تکمیل تحصیلات خویش پرداخت. پس از چندی به تهران آمد و در محله سنگلج سکونت یافت و در این شهر از میرزا محمدحسن آشتیانی، فقه و اصول و از میرزا ابوالحسن جلوه، فلسفه و حکمت و از میرزا جواد جهانبخش و میرزا حسین سبزواری، علوم حساب، هندسه، نجوم و هیات را آموخت. چندی نیز از درس میرزا عبدالرحیم نهاوندی بهره برد. سپس راهی عتبات شد و در نجف به توصیه استادش میرزایآشتیانی، به مجلس درس میرزا حبیبالله رشتی و آخوند خراسانی پیوست. ایشان پس از گرفتن اجازه اجتهاد، به ایران بازگشت و در تهران سکونت گزید و در تهران به امامت جماعت و تدریس پرداخت. مرحوم تنکابنی در 42 سالگی شروع به حفظ قرآن کرد و پس از مدتی، حافظ کلام وحی شد.
ایشان سرانجام در 82 سالگی، به تاریخ دهم جمادیالثانی سال 1359 هجری قمری، برابر 25 تیر 1319 خورشیدی که به رسم سالانه به ییلاق تابستانی خود در دماوند اقامت میگزید، در همانجا ندای پروردگار را لبیک گفت و به جوار رحمت حق شتافت. بدن مطهرش را به شهر ری آوردند و در مقبره ابنبابویه، در جوار قبر شیخ صدوق(ره) دفن کردند. از جمله آثار وی عبارت است از: إیضاح الفرائد (حاشیه بر فرائد الأصول شیخ انصاری)، حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری، حاشیه بر مجلد اول ریاض المسائل سیدعلی طباطبایی، رساله فیالعقل، حاشیه بر قوانین الاصول میرزای قمی و مقتلی مختصر به فارسی و عربی. اما برجستهترین نقش علمی مرحوم سیدمحمد تنکابنی را در کتاب برجسته ایضاح الفرائد میتوان یافت؛ این کتاب که یکى از شروح مفصل و با ارزش «فرائد الاصول» شیخ انصارى است، در ۲ جلد تدوین شده و مشتمل بر یک مقدمه، ۳ مقصد و یک خاتمه است. بناى مؤلف، عموما بر مفصلنویسى و شرح مطالب تخصصى بوده است. وى نخست با عبارت «قوله...»، قسمت کوتاهى از کلام شیخ انصاری را نقل مىکند و سپس به شرح نکات مشکل آن میپردازد.
مرحوم تنکابنی پسرعموی میرآقا محمد حسینیتنکابنی (1300 - 1255 قمری) معروف به «بسمل» بوده است که در سادات شهر رامسر مدفون و صاحب کرامات عدیدهای است. سالها مسؤولیت حفظ، نگهداری و رسیدگی به احوالات بسمل بر عهده پدر سیدمحمد تنکابنی بود. میرآقا محمد طبع شعر بلندی داشته است و در رثای اهلبیت نیز مراثی بسیاری سروده بود و در اشعارش به بسمل تخلص میجست اما هرگز فرصت جمعآوری اشعارش را به دست نیاورد. در عوض پسر عموی وی (مرحوم سیدمحمد تنکابنی)، مراثی او را جمع کرد و قصد چاپ آن را داشت که متاسفانه قبل از چاپ، ایشان نیز درگذشت؛ معالوصف خوشبختانه با پیگیری و تلاشهای جناب آقای دکتر سیدعلیاکبر میرحسینی، دیوان بسمل سال 1394 به زیور طبع آراسته شد.
نقل شده مرحوم آیتالله سیدمحمد تنکابنی در 21سالگی قصد عزیمت به قزوین برای ادامه تحصیل را کرد و قبل از سفر محضر پسر عموی خویش مرحوم بسمل رسید که در آن زمان 43 سال از عمر شریفش میگذشت. بسمل که جز سیدمحمد و پدرش، کسی را به حجره خویش راه نمیداد، زمانی که سیدمحمد نزد او رسید، یک سکه ۲ قرانی را به بیرون پرت میکند و میگوید: «محمد بردار و برو که از نظر علمی به جایی میرسی». ۲ سال بعد از هجرت سیدمحمد تنکابنی، بسمل، رحل سفر ابدی میبندد و به دیار باقی رهسپار میشود اما این پیشگویی او، حال با گذشت بیش از 8دهه بر همگان مسجل و روشن است که آن سکه ۲ قرانی صاحب کتاب ارزشمند ایضاح الفرائد را پرورش داده است.
در آستانه هشتادودومین سالگرد رحلت این عالم فقیه و مجاهد که طی 82 سال عمر شریفش به کسب و تدریس علوم دینی پرداخت و در مسلک عرفانی پسرعموی خویش [که اهل عزلتنشینی و به دور از حواشی روزگار بود]، عمر گران خویش را به تالیف و تدریس سپری کرد و اندوختههای ارزشمند خویش را برای ما به یادگار گذاشته است، همچنان راهش در دل و ذهن جویندگان علم، برجسته و ماندگار است.
*با اقتباس از کتاب بزرگان رامسر به قلم محمد سمامیحائری