printlogo


کد خبر: 250111تاریخ: 1401/4/4 00:00
در نشست نقد و بررسی سرود «سلام فرمانده» مطرح شد
دانشگاه از مطالعه تجربه‌های خودی، عار دارد

با فراگیر شدن «سرود سلام» فرمانده، بحث و گفت‌وگو پیرامون محتوا و فرم این اثر نیز فراگیر شده است. به گزارش «وطن‌امروز»، در یکی از نشست‌هایی که درباره این سرود برگزار شده است، سجاد صفار‌هرندی، مدیر پژوهشگاه فرهنگ و هنر حوزه هنری، با اشاره به اهمیت دستاورد بودن سرود «سلام فرمانده» گفت: ما باید داشته‌های جمعی، جبهه‌ای، ملی و تمدنی خودمان را به جایی بیاوریم و به رسمیت بشناسیم و متاسفانه این کار را نمی‌کنیم. مشکلی که با آن مواجهیم این است که امر کسب‌وکار نقد و کار نقادی به عنوان یک امر اصیل برای ما موضوعیت پیدا کرده است. 
وی در ادامه افزود: درباره سلام فرمانده اتفاقی افتاده است که در مرحله اول باید قبول کنیم اتفاق عجیبی است. مشکل اول من با تبیین‌هایی که اتفاق افتاده این است که می‌خواهند عجیب بودن و شگفتی این پدیده را نفی کنند. این دانش‌آموخته جامعه‌شناسی در ادامه با نقد کسانی که این رویداد را پروپاگاندای حاکمیت توصیف می‌کنند، افزود: نگاهی است که سلام فرمانده را پروپاگاندای رسمی حکومت می‌داند، مگر این خواست و میل و انگیزه در گذشته کم بوده است؟! مگر آثار کمی تولید شده؟! مگر این نخستین سرود در فضای کودک است که حتی در بخش و فضای مذهبی هم تولید شده است و رسانه‌های رسمی ما هم آن را ضریب می‌دهند؟! این موضوع ولو آنکه بگوییم بخشی از بستر ماجرا را توضیح می‌دهد اما نمی‌تواند توضیح‌دهنده و تبیین‌کننده این اتفاق باشد؛ که تقریبا به صورت نامنسجم و بی‌سابقه و اعجاب‌آوری گونه‌ها و تنوع‌های متعدد فرهنگی و قومی یا حتی زبانی را در نسبت با این سرود می‌بینیم که خودش را بازتولید می‌کند. اگر به واقع یک سیستم دارای چنین توانایی‌ای بود، علی‌القاعده باید جمهوری اسلامی مثلا سالی یک سلام فرمانده تولید می‌کرد. مساله این نیست. این نوع تبیین‌ها نمی‌تواند به کنه موضوع و به واقع مطالب پی ببرد و تبیین کند. 
صفارهرندی در ادامه این نشست با بیان اینکه آکادمی ما عار دارد از اینکه تجربه‌های خودمان را مورد مطالعه قرار دهد، گفت: بخشی هم ناشی از سوگیری ایدئولوژیک است یعنی آنقدر از این پدیده دلخور و ناراحت است که دلش نمی‌خواهد حتی به عنوان یک کیس آن را بررسی کند و هنگام مواجهه با آن هم تکلیفش مشخص است. اصلا سوال ندارد. می‌گوید به خاطر کارکردهای دستگاه ایدئولوژیک فلان و پروپاگاندای سیستمی است. با ساندیس و پروپاگاندا و شبکه ۳ و همه چیز را توضیح می‌دهد و سوال ندارد، درصورتی که نخستین نقطه علم، سوال داشتن است. مثلا چه شد در یزد این حجم از افراد برای این سرود جمع شدند؟ و مناسبت خاصی هم نیست. 
وی در ادامه با تشریح تجربه خود از حضور در مراسم جمع‌خوانی این سرود در استادیوم آزادی گفت: فضا اصلا اتمیزه و توده‌ای نبود. حال وهوا کاملا خانوادگی بود؛ پدر و مادرهای عمدتا دهه پنجاه و دهه شصتی که دست بچه‌های دهه هشتادی و نودی را گرفته بودند و به استادیوم آماده بودند. حال و هوا خیلی شبیه حال و هوای شرکت در مجالس مذهبی بود. با مشقت هم همراه بود. من بارها برای تماشای فوتبال به استادیوم آزادی رفته‌ام. هیچ دفعه‌ای به اندازه این مرتبه مشقت نکشیدم. پارکینگ خالی بود ولی ماشین‌ها را کنار اتوبان پارک کردیم. سختی بود اما کسی غر نمی‌زد و ناراحت نبود. حالی شبیه حال قصد قربت بود. تنوع تیپ و تنوع سبک زندگی به نحو خوبی قابل لمس بود و مثلا این شکلی نبود که حجاب و ظواهر همه ایده‌آل‌ و مذهبی و حزب‌اللهی باشد، هر چند فضای غالب این بود. بگذریم. مقصود اینکه ظواهر و مختصات میدان به‌شدت متفاوت است با پیش‌فرضی که جامعه‌شناسان آکادمیک از این رویدادها دارند. 

Page Generated in 0/0127 sec