باربد بهراد: نخستین تمرین پرسپولیس برای فصل جدید لیگ برتر فوتبال یک اتفاق ویژه داشت؛ کاپیتان ارتش سرخ، با لباس نارنجی مربیان سر تمرین حاضر شده بود، چرا که کاپیتان حالا دیگر از اعضای کادر فنی است.
سیدجلال حسینی که بدون تردید یکی از بهترین مدافعان تاریخ فوتبال ایران به شمار میرود، سرانجام کفشهایش را در تاریخ 4 برج 4 سال 1401 آویخت تا فوتبال ایران شاهد پایان فوتبال یکی از بهترینهای تاریخش باشد. درباره سیدجلال حسینی نه یک مقاله و چند گزارش که میشود بیاغراق در حد یک جلد کتاب مطلب نوشت. اگر قرار باشد برای جوانها که تازه فوتبال را شروع کردهاند تنها یک مثال برای حرفهایگری درون زمین و بیرون آن بزنی، چه کسی بهتر از سیدجلال حسینی؟ رهبر بلامنازع درون زمین و مرد خانواده در خارج آن. مگر میشود در 40 سالگی آنطور خوب و حرفهای در زمین ظاهر شد، بیآنکه بیرون آن زندگی صد در صد حرفهای داشت؟
مرد جامهای متعدد، پسری که در همان روزهای نخست تبدیل به دست راست هر مربی درون زمین میشد. لیدر و رهبر درون زمین که هرگز کسی حتی یک مورد بیاخلاقی از او ندید. آنقدر خوب و حرفهای ادامه داد که حتی هواداران رقیب هم داشتنش را آرزو کردند. او سیدجلال حسینی بود. بازیکن ممتاز دیروز و مربی امروز پرسپولیس که امید میرود خیلی زود همان درایت و کاریزمای مادرزادیاش را از روی نیمکت به همه ثابت کند و تبدیل به یکی از بهترین مربیان لیگ برتر شود. این مسیر تازه او است و تردید نکنید سیدجلال بلد است چگونه در هر حرفهای بهترین شود.
* پسری که کفشهایش را آویخت
نامزد انتخاب به عنوان بهترین مدافع تاریخ فوتبال ایران؛ این فقط بخشی از کارنامه درخشان سیدجلال حسینی است. تبدیل شدن از یک بازیکن بزرگ به یک فوقستاره واقعی با داشتن تمامی ابعاد یک فرمانده در میدان، تبدیل کردن یک مسابقه فوتبال به تماشای درخشش و اقتدار یک مدافع مرکزی در طول 90 دقیقه، حرفهای، محترم و تلاش اغلب موفق در راه احترام به تیمهای رقیب، زندگی سالم و... اینها عباراتی است که میتواند در یک سالن سینما و در سکانس ابتدای فیلم زندگی سیدجلال حسینی روی پرده نقرهای به نمایش درآید. خیره کردن چشم علی پروین در همان ابتدای درخشش در ملوان و بعد تبدیل شدن به امپراتور تیم نوپای علی دایی در سایپا و فتح عنوان قهرمانی در لیگ برتر، سپس انتقال به سپاهان و ۳ قهرمانی متوالی در لیگ برتر و در ادامه آغاز دوران درخشان در پرسپولیس. در همین مدت کوتاه بعد از انتشار پست خداحافظی از فوتبال، سیدجلال حسینی مورد تمجید تقریبا تمام ارکان فوتبال قرار گرفته و اغلب ستایشگران او در یک نقطه مهم به اشتراک رسیدهاند؛ بازیکن حرفهای.
این تاکید روی کلمه «حرفهای» معنی زیادی دارد. در فوتبالی که بازیکنان اینقدر شغل خود را در اولویت قرار نداده و در زندگی روزمره نیز فوتبال را همیشه کار اصلی خود نمیدانند، حتی یک غیبت غیرعرف، یک بیانضباطی، یک درگیری با سرمربی، یک محرومیت غیرفوتبالی، یک رفتار علیه منافع تیم و... هم در کارنامه سیدجلال حسینی در این نزدیک به ۲ دهه ثبت نشده است. خلق و خوی فرماندهی باعث شد حتی در روزهای جوانی و در مقطع ورود به تیم ملی، به رغم حضور فوقستارههای بزرگ و محبوب در ترکیب نیز خیلی سریع به یکی از بازیکنان مهم و تاثیرگذار تبدیل شود. او و ستارههای دیگر 2010 بدشانس بودند که بازی در جامجهانی را تجربه نکردند اما نمایش بینقص سیدجلال، یکی از دلایل ثبت کلینشیت برابر نیجریه و مقاومت 90 دقیقهای برابر لیونل مسی و دیگر اعجوبههای آلبیسلسته در سال 2014 بود. ورای نظر قابل احترام سرمربی تیم ملی، حداقل از نظر فنی به نظر میرسید در جام 2018 نیز شایسته قرار گرفتن در لیست نهایی باشد اما مجموعه این عوامل باعث شد ۳ جامجهانی برای او تبدیل به یک جامجهانی شود. چه وقتی که مورد پسند کارلوس کیروش قرار نگرفت و چه وقتی مغلوب نمایش قدرت برانکو مقابل نژادفلاح شد، فقط سکوت کرد و تمرین. نمایش معنادار او با لباس نفت در اردیبهشت 95 باعث شد احتمالا برانکو همان وسط مسابقه متوجه اشتباه بزرگ خود شده و ابتدای فصل بعد نام سیدجلال حسینی را سرلیست خود قرار دهد؛ اشتباهی که احتمالا منجر به از دست رفتن یک عنوان قهرمانی در لیگ برتر برای پرسپولیس و سرمربی کروات شد. حتی وقتی احتمالا به زعم خودش قربانی اختلافات شده و فرصت بازی در جام 2018 را از دست داد نیز به نشانه احترام و اصالت، یک کلام علیه سرمربی تیم صحبت نکرد. سیدجلال حسینی جای درست ایستادن را بخوبی بلد بود و در مناقشه برانکو - کیروش، مثل همیشه سر جای خود قرار گرفت؛ خلق و خوی فرماندهی. اینقدر حرفهای که حتی وقتی در دیدار تابستان 99 مقابل پیکان در دقیقه 93 و شاید فقط برای وقت تلف کردن وارد زمین شد نیز با همان اقتدار و چهره مصمم همیشگی خودش را برای دفاع از دروازه پرسپولیس به قلب خط دفاعی رساند.
این ۲ دهه آنقدر درخشان گذشت که حتما نام سیدجلال حسینی در بین نامزدهای بهترین مدافع تاریخ فوتبال ایران در کنار جعفر کاشانی، سیدمحمد پنجعلی، شاهین بیانی و... جای دارد. این درست بازی و زندگی کردن، این رفتار حرفهای و اغلب محترمانه و این مورد ستایش تمام گروههای هواداری قرار گرفتن، همان چیزی است که سیدجلال به کارنامه خود در این نزدیک 2 دهه الصاق کرد. این قشنگ و بیجنجال خداحافظی کردن هم از آن کارها بود که احتمالا فقط از دست سیدجلال حسینی برمیآمد.
او حالا لباس نارنجی مربیان را بر تن دارد و خوش به حال بازیکنان امروز پرسپولیس که فرصت تجربهآموزی زیر دست چنین مردی را پیدا کردهاند.