بازخوانی چرایی تحریم وزیر خارجه روحانی توسط ترامپ به بهانه مغالطه این روزهای حامیانش بهخاطر جانکری تحریم شد نه ایران!
گروه سیاسی: جریان رسانهای نزدیک به وزیر سابق امور خارجه در فضای مجازی مشغول یک مغالطه آشکار برای دستاوردسازی برای محمدجواد ظریف است تا بلکه اثبات شود رئیس سابق دستگاه دیپلماسی جز در مدار تامین منافع ملی حرکت نکرده و به همین خاطر مورد تحریم دشمنان ایران قرار گرفته است. به گزارش «وطنامروز»، اخیرا در فضای مجازی جریانی راه افتاده که با اشاره به تحریم محمدجواد ظریف توسط آمریکا میپرسد چرا دولت آمریکا ظریف را تحریم میکند اما با تیم مذاکرهکننده قبل از دولت روحانی یا تیم مذاکرهکننده فعلی کاری ندارد و بلافاصله در جواب این پرسش مطرح میشود: طبیعی است آمریکا کسانی را مورد تحریم قرار میدهد که برای منافع این کشور (آمریکا) خطرناک هستند!
این پرسش و پاسخ به وضوح حاوی اطلاعات گمراهکننده- Disinformation- است. برای فهمیدن چرایی قرار گرفتن محمدجواد ظریف در لیست تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا در دولت ترامپ باید ظرف زمانی آن را مورد بررسی قرار داد. طی سالهای 97 و 98 ظریف چند ملاقات محرمانه با جان کری، وزیر اسبق خارجه آمریکا و برخی سناتورهای دموکرات آمریکایی نظیر کریس مورفی داشت که درز اخبار آن سروصدای زیادی در آمریکا راه انداخت و البته واکنش دونالد ترامپ و مایک پمپئو را به همراه داشت. در ادراک و برداشت دولت ترامپ این گزاره شکل گرفته بود که مقامات دولت اوباما و دموکراتها در حال تخریب سیاست خارجی ترامپ هستند و ظریف را تشویق میکنند که با دولت ترامپ مذاکرهای نکند و تا انتخابات 2020 صبر کند تا یک دولت دموکرات سر کار بیاید.
دونالد ترامپ در آن مقطع با واکنش به ملاقات ظریف و کری، گفت: جان کری با رژیم متخاصم ایران جلسات غیرقانونی داشته است که تنها میتواند کارهای بزرگی را به ضرر مردم آمریکا انجام دهد. او (کری) به آنها گفت منتظر پایان دولت ترامپ باشند!
در حقیقت تحریم ظریف توسط دولت ترامپ به خاطر مقاومت دولت روحانی در برابر زیادهخواهیهای ترامپ و تیم ضدایرانیاش نبود؛ چه اینکه از سال 98 راهبرد دولت روحانی به وضوح به سمت گفتوگو و مذاکره با دولت ترامپ چرخش پیدا کرد و در این میان ترامپ که با هدف دستیابی به توافق گستردهتر و طولانیتر از برجام با ایران از توافق خارج شد، حرکتهای مرموز دموکراتهایی مثل جان کری و کریس مورفی را مخل و مزاحم راهبرد خود میدید و با تحریم ظریف در پی قطع ارتباط وزیر سابق امور خارجه ایران با دموکراتها بود. این امر تا جایی پیش رفت که ترامپ محدودیتهای گسترده در شعاع حرکتی و رفت و آمدهای ظریف و هیات همراه در سازمان ملل وضع کرد و این موانع به گونهای بود که حتی ظریف نتوانست به ملاقات مجید تختروانچی که در بیمارستانی در نیویورک بستری بود برود!
«وطنامروز» در گزارشی به تاریخ 4 بهمن 99 درباره تمایل دولت روحانی به مذاکره با ترامپ نوشته بود: پیگیری مجموعه مواضع مقامات دولتی و در رأس آنها حسن روحانی و محمدجواد ظریف در آن ایام گویای این واقعیت انکارناپذیر است که هر قدر با گذر زمان، شکست آرزوهای برجامی دولت بیشتر رنگ واقعیت به خود میگرفت، فرمان دیپلماسی دولت بیش از پیش به سوی لزوم عقبنشینی در برابر ترامپ هدایت میشد. مهرماه سال گذشته (سال 98) بود که ظریف پس از گفتوگو با «کریستین امانپور» در شبکه CNN در توئیتی نوشت: «شاخه زیتون همیشه روی میز قرار داشته است ولی ما یک بار دیگر نیز این شاخه زیتون را نشان میدهیم». بعد از آن نیز روحانی در جریان سفر به یزد مجددا گرای مذاکراتی خود را به طرف غربی داد و گفت: هر جا بتوانیم از طریق مذاکره مشکل شما مردم را حل کنیم یا آن را کاهش دهیم، من به عنوان رئیسجمهور منتخب شما یک ثانیه صبر نخواهم کرد، با اینکه میدانم کار بسیار سختی است.
نه مرسی!
در بخش دیگری از گزارش «وطنامروز» آمده بود: با گذر 6 ماه از دیدار آبه شینزو از تهران (واسطه ترامپ برای مذاکره با ایران)، سیاهترین صفحه کارنامه ترامپ یعنی ترور شهید قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس در فرودگاه بغداد رقم خورد اما تنها 20 روز بعد وزیر امور خارجه در اظهاراتی غیرمتعارف و خلاف مصالح ملی در گفتوگو با نشریه اشپیگل آلمان در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا مذاکره با آمریکا پس از ترور سردار سلیمانی را غیرمحتمل میدانید؟ اظهار داشت: «خیر! من هرگز چنین امکانی را رد نمیکنم به شرط آنکه آنها رویکرد خود را تغییر دهند و واقعیات را به رسمیت بشناسند. از نظر ما مهم نیست چه کسی در کاخ سفید مینشیند؛ چیزی که اهمیت دارد نحوه رفتار آنهاست. دولت ترامپ میتواند گذشتهاش را جبران کند، تحریمها را بردارد و به میز مذاکره بازگردد. ما کماکان بر سر میز مذاکره هستیم». اما ترامپ در جواب ظریف با ادبیاتی تحقیرآمیز در توئیتی نوشت: «وزیر امور خارجه ایران میگوید خواستار مذاکره با ایالات متحده است اما میخواهد تحریمها برداشته شود. نه؛ مرسی!» همچنین جان بولتون در کتاب خود، «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» به روایتی از دیدار نخستوزیر وقت ژاپن از ایران پرداخته است. بولتون نوشته است: صبح جمعه، آبه گزارشی شخصی از سفرش به ترامپ داد؛ گفت هیچ تمایلی در [آیتالله] خامنهای برای گفتوگو با آمریکا پیش از برداشته شدن تحریمهای اقتصادی مشاهده نکرده است. آبه دستکم از اینکه ایران فورا این ملاقات را علنی کرده گلایه داشت اما باز هم معتقد بود روحانی واقعا خواهان گفتوگو با آمریکاست و درباره اینکه روحانی چگونه پس از ملاقات آبه با [آیتالله] خامنهای، در راهرو دنبال آبه دویده تا به او بگوید برداشتن تحریمها میتواند به گشایش باب گفتوگو کمک کند، سخنسرایی کرد».
* سند جدید
«وطنامروز» همچنین 8 خرداد امسال در گزارش دیگری نوشت: یک رسانه آمریکایی از یک سند داخلی وزارت خارجه آمریکا رونمایی کرده که میگوید مقامات عالیرتبه دولت اوباما سال ۲۰۱۸ همزمان با حرکت دیپلماتیک دولت ترامپ برای فشار به ایران و انزوای تهران، در نشستی محرمانه با محمدجواد ظریف شرکت کردهاند. به گزارش «وطنامروز»، پایگاه خبری واشنگتن فری بیکن نزدیک به نومحافظهکاران آمریکایی هدف از این نشست را تلاش برای تضعیف سیاست دولت ترامپ در قبال ایران توصیف کرده است. این رسانه مینویسد: پیش از این نیز گزارشهایی درباره دیدار نمایندگان ایرانی - دولت روحانی- و مقامات عالیرتبه دولت اوباما در دوران ریاستجمهوری ترامپ منتشر شده بود اما این نخستینبار است که یک سند داخلی وزارت خارجه آمریکا به جزئیات آن اشاره میکند. بر اساس این سند، هیاتی از سفرای سابق آمریکا در سال ۲۰۱۸ با محمدجواد ظریف، وزیر سابق امور خارجه ایران در اقامتگاه او در نیویورک دیدار کردند. ظریف در این نشست از اینکه سیاست ترامپ جبهه ضدآمریکایی در ایران ایجاد کرده و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده نیروی قدس، ژنرال قاسم سلیمانی بسیار محبوبند، صحبت کرده بود. فری بیکن مینویسد: ژنرال سلیمانی مدتی پس از این جلسه در حمله پهپادی نیروهای آمریکایی در عراق کشته شد. ظریف همچنین بر اساس این سند، در این جلسه به دیدگاههای خود درباره عراق، مبادله زندانیان و حمایت از حزبالله و حوثیها اشاره میکند. این پایگاه آمریکایی ادعا میکند: این دیدار همزمان با گزارشهایی انجام شده است که درباره رایزنیهای پشت پرده جان کری، وزیر خارجه دولت اوباما با نمایندگان دولت روحانی منتشر شد. این گزارشها حاکی از آن بود که کری به تهران توصیه کرده است با دولت ترامپ توافق نکند تا دوباره دموکراتها در آمریکا بر سر کار بیایند و توافق انجام شود. فریبیکن مینویسد: این سند نشان میدهد مقامات عالیرتبه دولت اوباما چطور از دیپلماسی سایه در زمانی که دولت ترامپ بر سر کار بود، استفاده کردند. این دیپلماسی حول فعالیتهای هستهای ایران، تبادل زندانیان، خروج از افغانستان و مذاکره با طالبان در گردش بود. مایک پمپئو، وزیر خارجه دولت دونالد ترامپ با اشاره به این سند گفت: «این سند نشان میدهد مقامات دولت اوباما در دولت ترامپ مانند زمانی که دولت اوباما بر سر کار بود، به کار خود درباره ایران ادامه میدادند».
بنابراین اصرار نزدیکان وزیر سابق امور خارجه برای نشان دادن ظریف در قامت یک عنصر خطرناک برای منافع آمریکاییها(!) و تحریم شدن به خاطر مقاومت در برابر رئیسجمهور جنایتکار ایالات متحده جز یک آدرس غلط نیست!
***
بختآزمایی با امید به فراموشی جمعی
یونس مولایی: زمانی که فراموشی فراگیر شود، امکان تحریف افزایش مییابد. شاید خلاصه رویکرد شکستخوردگان سیاسی و جریانات مطرود از سوی مردم را بتوان در پیگیری فراموشی عمومی نسبت به گذشته سیاسی خود و عملکرد 8 سالهشان صورتبندی کرد. جبهه غربگرایان که این روزها برای بازگشت خود به معادلات سیاسی کمتر سکوت مصلحتآمیز یکسالهاش را میشکند، بیش از همه بر فراموشی گذشته و به حاشیه بردن تصاویر و ادراکی که جامعه از سابقه مدیریت 8 ساله این جریان به خاطر میآورد تمرکز کرده است. اصلاحطلبان بخوبی نسبت به این واقعیت واقف هستند که اگر برای تولد دوباره خود به دنبال راهی میگردند، پیش از همه باید به سمت تحریف واقعیتهای جاری و آنچه در حافظه جمعی مردم ثبت شده است حرکت کنند.
واقعیت انکارناپذیر آن است که حدفاصل سال 92 تا 1400، ایرانیان مجموعه سیاستها و رویههای مدیریتی عبرتآموزی را مشاهده کردند که به تنهایی میتوانست نشاندهنده چگونگی اداره غلط کشور باشد. منشور ناکارآمدی در مدیریت داخلی و خطای محاسباتی در سیاستگذاری مهمترین تصویر باقیمانده از مدیریت روحانی در حافظه جمعی مردم است. تا زمانی که چنین تصویری در ذهنیت عمومی جامعه وجود داشته باشد جریانات غربگرا عملا نمیتوانند امکانی برای ظهور و بروز سیاسی خود و همراهی از سوی مردم را متصور شوند. پس برای مهار چنین نقطه ضعفی باید ابتدا واقعیت جامعه و میراث بهجا مانده از روحانی را تحریف کرده و بعد از آن با روایتی جدید از مشکلات و نقشه برونرفت از مشکلات پا به عرصه رقابت بگذارند. از همین رو نخستین شرط این تحریف را در به فراموشی سپردن واقعیات جستوجو میکنند.
آنچه این روزها در فعالیتهای تبلیغاتی رسانهها و فعالان سیاسی اصلاحطلب به چشم میآید، تلاش برای به فراموشی سپردن تجربیاتی است که آثار مستقیم و غیرمستقیمشان را مردم ایران کماکان لمس میکنند. برای نمونه همزمان با داغ شدن موضوع مذاکرات با غرب، چهرههای اصلاحطلب تلاش دارند با بازنمایی وارونه از واقعیتهایی که به شکست فضاحتبار سیاست خارجی دولت روحانی منتهی شد، واقعیت مسیر طی شده و نتایج زیانبارش در دولت سابق را به فراموشی بسپارند. به عبارت دیگر، اگر مذاکرات مربوط به توافقی که 7 سال پیش منعقد و اجرا شده است کماکان ادامه دارد و هنوز ابهامها درباره آن وجود دارد، میتوان این فرض را پذیرفت که ادامه مسیر طی شده ثمربخش است؟ آیا چشماندازی که بر مبنای آن ایران باید تمام اهرمهای استراتژیک خود را با خوشبینی به وفای به عهد طرف عهدشکن آمریکایی واگذار میکرد و به انتظار اندک آوردهای مینشست، امکان علاجبخشی به بحرانهای امروز کشورمان را دارد؟ طرح چنین پرسشهایی در فضای عمومی و بازخوانی مستمر آنچه به عنوان تجربه پرهزینه حکمرانی غربگرایان بر ایران گذشته است، پاشنهآشیل جریان تحریفی است که به فراموشی عمومی دل سپرده و امید دارد با فراموشی سیاستهای خسارتبارش بار دیگر به عرصه سیاسی کشور و کانون توجهات عمومی بازگردد.