printlogo


کد خبر: 250574تاریخ: 1401/4/15 00:00
چرا سیاست خاورمیانه‌ای بایدن را باید فاجعه‌بار دانست؟

نشریه «فوربز» در گزارشی، ضمن اشاره به سفر قریب‌الوقوع «جو بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا به منطقه خاورمیانه و به طور خاص اراضی اشغالی و عربستان سعودی، به این نکته اشاره کرده که دولت بایدن نباید رویه‌های امتحان‌شده و بی‌نتیجه در عرصه سیاست خارجی آمریکا در رابطه با خاورمیانه را که سال‌ها ناکارآمدی خود را نشان داده‌، همچنان ادامه دهد. فوربز تاکید می‌کند بایدن باید از «غیریت‌سازی» ایران در عرصه معادلات منطقه خاورمیانه دست بکشد و با اتخاذ رویه‌هایی نظیر ایجاد یک سپر دفاع هوایی در منطقه علیه ایران یا پیشبرد دستور کار عادی‌سازی روابط کشورهای عربی(بویژه عربستان) با اسرائیل، به تحریک ایران و متعاقبا ایجاد هزینه‌های سنگین برای واشنگتن مبادرت نکند. 
نشریه فوربز در گزارش خود می‌نویسد: «دولت آمریکا در حال تصویرسازی از سفر قریب‌الوقوع جو بایدن به منطقه خاورمیانه به مثابه حرکتی در راستای تقویت جریان صلح و ثبات در منطقه است. با این حال، پیامدها و نتایج این سفر امکان دارد آمریکا را درگیر منازعات گسترده‌تری کند. 
تلاش‌های جاری در دولت بایدن در راستای عادی‌سازی روابط دولت‌های عربی با اسرائیل (رویه‌ای که به نوعی تداوم «توافق آبراهام» و سیاست دولت ترامپ در این رابطه است) به یکی از منابع و منشأهای اصلی درگیری و منازعه در خاورمیانه بی‌اعتنایی می‌کند: «اشغال فلسطین توسط اسرائیل». این در حالی است که این قبیل تلاش‌ها بشدت با تحریک تقابل و جنگ علیه ایران، منطقه را به سمت بی‌ثباتی بیشتر سوق می‌دهد. در این فضا، ابتکار آمریکا در اضافه کردن عربستان سعودی به روند تشدید تقابل با ایران (در چارچوب عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان)، صرفا منازعات و تنش‌ها در خاورمیانه را عمیق‌تر خواهد کرد. چه در گذشته و چه اکنون این نکته بیش از هر زمان دیگری روشن شده است که توافق آبراهام، نه اقدامی در راستای برقراری صلح و ثبات در خاورمیانه، بلکه عملا اقدام و سیاستی در راستای فروش تسلیحات بیشتر به کشورهای خاورمیانه‌ و البته تحکیم بلوک و اتحادهای نظامی ضدایرانی در منطقه است. یکی از موضوعاتی که قرار است در جریان سفر آتی بایدن به منطقه خاورمیانه مورد توجه ویژه قرار گیرد، انجام رایزنی جهت ایجاد یک سپر هوایی منطقه‌ای که از آن با عنوان «اتحاد دفاع هوایی خاورمیانه» نیز یاد می‌شود، است که اسرائیل و کشورهای عرب حاشیه خلیج‌فارس را در بر می‌گیرد. با این حال، ایجاد شبکه دفاع هوایی تنها یک بخش از ابتکارات نظامی آمریکا جهت افزایش تعهدات نظامی‌اش در منطقه است؛ مساله‌ای که به طور خاص با ارائه تضمین‌های امنیتی جدید و فزاینده به امارات و عربستان از سوی واشنگتن نیز همراه خواهد شد. با این همه، نکته اساسی در این میان این است که گرم گرفتن آمریکا با رژیم‌های سرکوبگر منطقه، نه به نفع آمریکا و نه به نفع ایجاد ثبات بیشتر در منطقه است. یک نمونه واضح در این رابطه مداخله خشونت‌بار عربستان سعودی و امارات در یمن است که منجر به کشته شدن صدهاهزار غیرنظامی در حملات هوایی شده که با استفاده از جنگنده‌ها و بمب‌های آمریکایی انجام شده است. بر اساس برخی آمارها، شمار افراد غیرنظامی که در نتیجه این قبیل حملات از سوی امارات و عربستان در یمن کشته شده‌اند، چیزی حدود 400 هزار نفر است؛ مساله‌ای که در نوع خود لکه ننگی بر دامان آمریکاست و عملا آن را به یک نیروی بی‌ثبات‌کننده در منطقه تبدیل کرده است. ایالات متحده آمریکا از سال 2015 که جنگ یمن آغاز شد، بر اساس آمارهای رسمی خود دولت آمریکا، چیزی نزدیک 54 میلیارد دلار کمک تسلیحاتی به عربستان و امارات انجام داده است. 
در این راستا، تحرک اخیر در یمن و ایجاد آتش‌بس موقت در این کشور، در نوع خود یک نکته مثبت است، با این حال آمریکا باید از اهرم خود به عنوان حامی اصلی ارتش‌های عربستان سعودی و امارات استفاده و یک روند صلح واقعی را در منطقه ترویج و روند تقابلات و منازعات در خاورمیانه را متوقف کند. اتخاذ این سیاست بویژه در جنگ یمن موجب خواهد شد بخش قابل ملاحظه‌ای از کمک‌های نظامی‌ای که آمریکا در برهه زمانی کنونی به عربستان ارائه می‌کند، کاهش یابد؛ موضوعی که در نوع خود هزینه‌های سنگینی را نیز برای واشنگتن به همراه دارد.
آمریکا باید بداند اقدام آن در ارسال تسلیحات بیشتر به عربستان سعودی و امارات، صرفا چشم‌انداز جنگ در منطقه بویژه در یمن را تقویت خواهد کرد و پیامدهای وخیم و ویران‌کننده‌ای را به دنبال خواهد داشت. در نقطه مقابل، توقف حمایت نظامی از رژیم‌های مذکور نیز این پیام را برای آنها به همراه خواهد داشت که آمریکا خواهان تداوم آتش‌بس در یمن است و در نهایت، به دنبال پایان یافتن قطعی جنگ مذکور بر پایه یک توافق جامع است. در این راستا، سناتور جمهوری‌خواه آمریکایی «آدام شف» می‌گوید: «واضح‌ترین و بهترین راه جهت تحت فشار قرار دادن تمام طرف‌های حاضر در میز مذاکره این است که کنگره خیلی فوری از اختیارات جنگی قانونی خود جهت خاتمه دادن به مداخله آمریکا در جنگ یمن استفاده کند». در این چارچوب، باید توجه داشت امارات نیز به سهم خود به هرج‌و‌مرج در منطقه به واسطه حمایت از نیروهای ضددولتی در لیبی با نقض صریح تحریم‌های تسلیحاتی سازمان ملل متحد علیه لیبی افزوده است. این کشور همچنین روند نظارت‌ها و جاسوسی‌بر/ از منتقدان امارات در اقصی نقاط جهان حتی در آمریکا را تشدید کرده و تلاش می‌کند در فرآیندهای سیاسی آمریکا به صورت فعال از طریق تلاش‌های لابی‌گرانه خود مداخله کند و البته از دلالان سیاسی که روابط عمیقی را میان امارات و مقام‌های دولت ترامپ ایجاد کردند، استفاده کند. امارات عربی متحده همچنین به دنبال تقویت پیوندهای خود با چین نیز هست. نه امارات و نه عربستان، هیچ‌گونه موضع‌گیری محکمی را نیز علیه روسیه در پی اوج‌گیری جنگ اوکراین انجام ندادند. در این راستا «سارا ویستون» تحلیلگر آمریکایی در مقاله‌ای برای نشریه «آمریکن پراسپکت» می‌نویسد: «نه‌تنها شرکای ما به درخواست‌های مکرر دولت بایدن جهت همراهی با واشنگتن درباره مجازات روسیه در بحبوحه جنگ اوکراین بی‌اعتنایی می‌کنند، بلکه آنها همچنین از قطعنامه‌های شورای امنیت که علیه روسیه مطرح می‌شوند یا تحریم‌هایی که علیه آن وضع شده‌اند نیز حمایت موثری نمی‌کنند و عملا پیوندهای مستحکم با روس‌ها را حفظ می‌کنند. این قبیل رویه‌ها را نمی‌توان اقداماتی دانست که از جانب شرکا و متحدانی قابل اتکا اتخاذ می‌شود».
ایالات متحده آمریکا به جای تاکید فراوان بر تقویت اتحاد با رژیم‌های سرکوبگری نظیر امارات عربی متحده و عربستان سعودی که می‌تواند آمریکا را به منازعات و درگیری‌های خطرناکی با ایران و البته در سطح منطقه بکشاند، باید بر احیای توافق برجام و فعال‌سازی مجدد آن متمرکز شود و البته رویکردی جامع و مثبت را در قبال جنگ یمن اتخاذ کند و به این جنگ هر چه سریع تر خاتمه دهد. اضافه بر این، آمریکا به جای تشدید حمایت‌های نظامی غیرمشروط خود از اسرائیل (که قرار است در دهه آتی میلادی به 37 میلیارد دلار برسد)، باید بر راه‌حلی عادلانه جهت خاتمه دادن به منازعه اسرائیل و فلسطینی‌ها تاکید کند. این اقدامات نقشی گسترده‌تر در تقویت صلح و امنیت در منطقه در مقایسه با افزایش پیوندهای نظامی آمریکا با حکام تمامیت‌خواه و اقتدارگرای خاورمیانه بازی می‌کنند. این قبیل اقدامات همچنین راه را جهت کاهش حضور نظامی و امنیتی آمریکا در منطقه خاورمیانه هموار می‌کند؛ مساله‌ای که از حیث راهبردی نیز در راستای منافع بلندمدت آمریکاست».
* مترجم: سامان سفالگر

Page Generated in 0/0065 sec