علی نانکلی: امروز 21 تیرماه سالروز کشتار بیرحمانه مردم مشهد در مسجد گوهرشاد به دست ایادی رضا شاه پهلوی است. تجمع مسجد گوهرشاد در اعتراض به قانون تغییر لباس و اقدامات ضداسلامی و غربیسازی حکومت رضا خان بود. در این یادداشت کوتاه بنا داریم مروری بر اتفاقات و وقایع آن روزهای تلخ داشته باشیم. قانون اتحاد شکل لباس اتباع ایرانی در داخله مملکت به تاریخ 10 دی ۱۳۰۷ش در مجلس شورای ملی وقت تصویب شد. بر اساس این مصوبه، به جز برخی روحانیان، همه اتباع ذکور ایران در داخله مملکت مکلف بودند ملبس به لباس متحدالشکل شوند. دستور تغییر لباس و تبدیل «کلاه پهلوی» به «کلاه بینالمللی» موسوم به «شاپو» به فتحالله پاکروان، استاندار خراسان ابلاغ شد. او نیز بدون کمترین تأملی، دستور رضاخان را به اجرا گذاشت و در این زمینه، دستورات اکیدی به شهربانی خراسان و دیگر ادارات و عوامل تابعه صادر کرد.
علمای مشهد، جلساتی برای بحث و گفتوگو درباره این بخشنامه برگزار کردند. در یکی از این جلسات که در منزل سید یونس ابراهیمی تشکیل شده بود، پیشنهاد شد آیتالله سیدحسین قمی به تهران برود و با رضاخان درباره توقف اجرای بخشنامه یادشده و تغییر لباس مذاکره کند. وی هشتم یا نهم تیرماه به تهران آمد و پس از ورود به باغ سراجالملک، باغ توسط نیروهای دولتی به محاصره درآمد و تحت کنترل ماموران قرار گرفته و ممنوعالملاقات شد. روحانیون مشهد در اطلاعیههایی از مردم خواستند با اعتراض به سیاست مذهبی و اجتماعی رضاخان و محدودیتی که برای آیتالله قمی بهوجود آورده، دست به اعتصاب و تحصن بزنند و در مسجد گوهرشاد گرد هم آیند. خود نیز تصمیم گرفتند در آن مسجد به مردم بپیوندند و هر روز، یکی از آنها درباره اوضاع جاری کشور برای مردم سخنرانی کند. مردم مشهد با پیگیری علت توقیف آیتالله قمی، آزادی وی را خواستار شدند. همچنین نامهای به امضای ۱۵۰ نفر از روحانیون و متنفذین مشهد خطاب به رضاخان نوشته و در آن خواستار آزادی آیتالله قمی شدند اما مسؤول تلگرافخانه مشهد قبل از ارسال تلگراف، آن را به اطلاع فتحالله پاکروان رساند. استاندار خراسان هم بدون درنگ، دستور تعقیب تمام امضاکنندگان تلگراف را صادر کرد، از اینرو، عدهای دستگیر و برخی نیز مجبور به ترک مشهد شدند. با این پیشامد، اوضاع مشهد بیش از پیش به وخامت گرایید.
علامه محمدتقی بهلول، که تحت تعقیب بود و از شهری به شهر دیگر میرفت، از گرفتاری آیتالله قمی مطلع شده و چهارشنبه ۱۸ تیر به مشهد رسید و به حرم رضوی رفت ولی ماموران انتظامی ساعاتی پس از ورودش به حرم او را دستگیر کرده و در یکی از اتاقهای صحن کهنه بازداشت کردند. ساعاتی پس از بازداشت شیخ محمدتقی بهلول، مردم بتدریج از این امر آگاه شدند و در مقابل محل توقیف او تجمع کرده و او را آزاد کردند. شیخ محمدتقی بهلول میگوید: «من قصد ایجاد وحشت در هیات حاکمه را داشتم و این برنامهای بود که در تهران و سایر شهرها اجرا کرده بودم و در موارد مختلف دولت مجبور به عقبنشینی شده بود». او همچنین خاطرنشان میکند: «در مشهد هم میخواستم چنین بشود ولی نشد، وقتی این منظره پیش آمد و رئیس شهربانی و پلیسها را زدند، من گیج شده بودم و نمیدانستم چه باید بکنم... در تمام محوطه مسجد و صحنها صدای مرگ بر شاه و لعنت بر شاه و مردهباد شاه و زندهباد اسلام، لعنت بر بهایی و لعنت بر دشمن علما، بلند بود». وی در ادامه میگوید با این اتفاقات، دیگر کوتاه آمدن معنا نداشت و ممکن هم نبود؛ از اینرو، در یک سخنرانی به مردم گفتم: «کاری که نباید میشد، شد و ما نباید نرمی نشان دهیم، باید پایمردی کرده و مقاومت کنیم تا حاج آقا حسین قمی را از زندان آزاد کرده و احکام اسلام را جاری کنیم».
بر اساس گزارش نظمیه مشهد، تعداد مردم گردآمده در مسجد گوهرشاد هر لحظه در حال افزایش بود و شنبه کسبه را وادار به تعطیلی مغازههایشان کردند. شنبه عدهای نیز از روستاهای اطراف به مردم متحصن پیوستند و مسجد گوهرشاد و صحنها مملو از جمعیت شد و سخنرانان در موضوعات مختلف، بویژه درباره آیتالله قمی، تغییر لباس و رفع حجاب برای مردم صحبت میکردند. از سوی دیگر نیز قشون شرق به فرماندهی سرلشکر ایرج مطبوعی، شهربانی و آگاهی نیروهای خود را برای سرکوب مردم هماهنگ میکردند.
پس از فرا رسیدن نیمههای شب و عدم پراکنده شدن مردم، تمام درها و راههای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد و حرم بسته شد. در این حال، مردم با کلنگ شروع به شکستن درها و اقدام به خروج از آن کردند. در این لحظه بود که دستور شلیک و کشتار مردم صادر شد و مردم بیدفاع و بدون سلاح، در درون و بیرون مسجد، آماج گلوله نظامیان قرار گرفتند. در عرض چند ساعت، کشتار بیرحمانه و عظیمی صورت گرفت و داخل و بیرون مسجد از اجساد کشتهشدگان و زخمیها پر شد و آسیبهایی نیز به مسجد وارد شد و حرمت حرم رضوی نیز شکسته شد. قبل از دمیدن سپیده روز یکشنبه ۲۲ تیر ۱۳۱۴ش مقاومت متحصنان و معترضان شکسته شد و قیام مسجد گوهرشاد سرکوب شد. بسیاری از کشتهشدگان و حتی برخی مجروحان را در گودالی که به همین منظور کنده بودند، انداختند. مرور این وقایع دردناک و در عین حال حماسی باعث تنبه و بیداری ما در دفاع از ارزشهای دینی میشود.