چاپ چهلودوم کتاب «سربلند» نوشته محمدعلی جعفری توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد. به گزارش «وطنامروز»، چاپ چهلودوم کتاب «سربلند» نوشته محمدعلی جعفری شامل روایت کودکی تا شهادت شهید مدافع حرم، محسن حججی بتازگی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. این کتاب روایت زندگی زمینی یک جوان ۲۷ ساله است که در ابتدای جوانی بر ترس و غفلت چیره شد؛ او که راهی به روزنههای غیب عالم یافت تا خود را به آسمان رساند. محسن در زندگی زمینیاش آدم خاصی نبود؛ بچهای بود شر و شور. از آنها که میخواهند همه چیز را تجربه کنند؛ از آنها که میخواهند همه چیز را بدانند. آنچه محسن را خاص میکند، تجربه آخر زندگیاش در این دنیاست!
«سربلند» روایتی است از انتخابهای محسن در زندگی زمینیاش که او را به آنچه میخواست، رساند. روایتی به زبان آنها که چندصباحی را با محسن بودهاند و در کنار محسن زیستهاند و با اشکها و لبخندهایش گریسته یا خندیدهاند. 21 تیرماه سالروز تولد این شهید عزیز است که مصادف شده است با سالروز حجاب و عفاف و واقعه مسجد گوهرشاد. از این رو دستخط شهید سرافراز حاج قاسم سلیمانی بر کتاب «سربلند» که در رثای این شهید عزیز نوشتهاند را بازخوانی میکنیم: «سلام بر حججی که حجتی شد در چگونه زیستن و چگونه رفتن. فدای آن گلویی که همچون گلوی امام حسین(ع) بریده شد و سلام بر آن سری که همچون سر مولای شهیدان دفن آن نامشخص و به عرش برده شد. دخترم آنها را الگو بگیر و مهمترین شادی آنها عفت و حجاب است».
در برشی از کتاب میخوانیم:
برگشتم به حاجسعید گفتم: «آخه من چطور این بدن اربا اربا رو شناسایی کنم؟» خیلی بهم ریختم. رفتم سمت آن داعشی. یک متر رفت عقب و اسلحهاش را کشید طرفم. سرش داد زدم: «شما مگه مسلمون نیستید؟» به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟ حاجسعید تند تند حرفهایم را ترجمه میکرد. آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده و باید از کسانی که سر او را بردهاند «القائم» بپرسید. فهمیدم میخواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام میگوید اسیرتان را اینطور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت: «تقصیر خودش بوده!» پرسیدم به چه جرمی؟ بریدهبریده جواب میداد و حاجسعید ترجمه میکرد: «از بس حرصمون رو درآورد؛ نه اطلاعاتی به ما داد، نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود...!»