جز «نداری»
هر گرانی با خودش درد «نداری» آورَد
این «نداری» با خودش اندک فشاری آورَد
من چه گویم از گرانی دو حب تریاک که
جز «نداری» با خودش درد خماری آورَد!
معتادم
معتادم و سینه کردهام چاک
تن را بکشم به خار و خاشاک
آنقدر به سر زدم که دولت
تصویب نموده وام تریاک
لیست خرید
در اوج همین گرانی توفانی
در سفره اگر چه نیست حتی نانی
تریاک اصیل و خالص و بیغل و غش!
در لیست خریدهایشان میمانی