سرود «سلام فرمانده» این بار با ابتکار نیروهای حشدالشعبی و با حضور خوانندگان ایرانی، لبنانی، بحرینی و عراقی در بینالحرمین اجرا شد و جمعی از کودکان و نوجوانان در جوار حرم حسینی، با مهدی موعود(عج) تجدیدپیمان کردند. اجرای این سرود در بینالحرمین کربلای معلی میتواند زمینهسازی خوبی برای تعاملات فرهنگی هرچه عمیقتر 2 کشور باشد.
«سلام فرمانده»؛ محال است که این کلمه را این روزها نشنیده باشید؛ کلمهای که حال به وسعت یک جهان گستره پیدا کرده و رنگ و بوی وطنی، میهنی و جهانی به خود گرفته است، اگر چه این موفقیت و به تصویر کشیدن وحدت ایمانی، کارشکنی و دشمنیهایی را هم به دنبال داشته است. در فضاسازی رسانههای معاند ابتدا میگفتند این سرود بازنمایی مرثیه و عزا و ماتم است. بعد از اجرای ورزشگاه آزادی اما گفتند این سرود شاد است و جشن «سلام فرمانده» برگزار شده است. دشمنان از این فضا به ستوه آمدهاند.
«سلام فرمانده» اثری است که در جهت تقویت گفتمان انقلاب اسلامی حرکت کرده و مفاهیم ارزشمند معنوی در آن وجود دارد که جزو نقاط قوتش است؛ مفاهیمی مثل انتظار فعالانه فرج، ولایتپذیری، ارج نهادن به فرهنگ شهادت و ایثار، وطندوستی و استعمارستیزی در این سرود آمده است. در مجموع طبیعی است هر گفتمان مخالفی در برابر این سرود موضع بگیرد.
سالهاست که در فضای خانوادههای مذهبی مداحی به معنای موسیقی بوده است؛ از طرفی هم جوانان و نوجوانان چون تقبیح میشدند که موسیقی گوش نکنند به مداحی رو آوردند. این سرود به گواه صاحبنظران و کارشناسان یک مداحی به اضافه موسیقی است.
بخشی از همراهی با این سرود بازیابی هویتی است. در آغاز انقلاب اسلامی جریان حجتیه و در نقطه مقابل جریان انقلابی را داشتیم. سرود «سلام فرمانده» ضرب عاشورا در انتظار را برای ما به همراه میآورد. محتوای این سرود میگوید یک امام زمانی داریم که اصحابی دارد و ما میخواهیم به عنوان اصحاب عمل کنم، اگر چه سرود «سلام فرمانده» برای یک خانواده است و مضامین برای دهه 60 معنا دارد؛ مخاطب شعر را شاید نتوان یک کودک ۷ ساله دانست.
این بازیابی هویت نه تنها محدود به نسل نیست و از دهه شصتیها تا دهه نودیها همگی را به خط میکند، بلکه عوامل و دست اندرکاران این کار تلاش کردهاند تا به جغرافیا هم محدود نباشد. گواه این ادعا، اجرای «سلام فرمانده» در پاکستان، لبنان، هند و... و حالا عراق است.
در این باره، گفتوگویی داشتیم با حجتالاسلام عباس روزمه، کارشناس ارشد و پژوهشگر فضای مجازی و ظرفیتهای این نگاه بینالمللی به یک محصول فرهنگی را بررسی کردیم.
روزمه در ابتدا با اشاره به استقبال بالای کشورهای منطقه از این سرود گفت: قبل از هر چیز باید این استقبال بینظیر کشورهای مسلمان و شیعهنشین منطقه از سرود «سلام فرمانده» را به فال نیک گرفت. ما کمتر مسالهای را پیدا میکنیم که کشورهای منطقه در آن با ما متحد شوند و همراهی کنند. در باب شهید سلیمانی و شهید مهندس هم البته این موضوع را داشتیم و یک پیوند اخوت پررنگتری بین ایران و عراق ایجاد شد اما معمولا در مسائل مختلف میبینیم که این همگرایی و همسو شدن اتفاق نمیافتد. در این سرود اما میبینیم به واسطه برخی عنایات این اتفاق افتاده است، چون ما حقیقتا سیستم فرهنگی یکدست و یکپارچهای که بتواند چنین اقدامی را در حوزه اندیشه رقم بزند، نداریم. سرود «سلام فرمانده» واقعا یک حرکت خودجوش بینظیر بوده است که مجموعههای مردمی احساس وظیفه کردند و با توسل و توکل، سختیهای این مسیر را به جان خریدهاند و خدا هم به کارشان برکت داده است. وی افزود: میبینیم که این سرود در بینالحرمین واخوانی شده است. امر مبارکی که قبل از این در کشورهای دیگری مثل لبنان هم تحت عنوان «سلام یا مهدی» انجام شده بود. این همگرایی، نزدیکی هر چه بیشتر فرهنگی را رقم میزند و حس عشق و ایمان را زنده میکند. باید تشکر و قدردانی کرد از همه افرادی که در این مسیر قدمی برداشتند.
پژوهشگر سرود «سلام فرمانده» را یک دعوتنامه معرفی کرد و گفت: «سلام فرمانده» در واقع دعوتنامه ظهور بود. یک دعوتنامه همگانی که هر کسی را دعوت به این میکرد که با قلب خودش با قطب عالم امکان ارتباط برقرار کند.
روزمه به آفتی که ممکن است در این مسیر دچارش شویم، اینگونه اشاره کرد: از این مطلب نباید غافل شویم که نباید در این عرصه گیر کنیم. نباید دچار ایستایی در همین نقطه شویم. نخستین دعوتنامه همگانی ظهور، در زمان سقوط صدام، با فراخوان زیارت اربعین داده شد. این یک دعوتنامه همگانی بود که مردم به آن لبیک گفتند و هر سال بیشتر از سال قبل، با حضور در آن، یاد حضرت مهدی(عج) را زنده نگه میدارند.
وی در ادامه عنوان کرد: به نظرم بعد از ماجرای اربعین، ما دیگر بدین شکل در بعد فرهنگی، چنین دعوتنامهای نداشتیم تا به امروز که شاهد این حجم از استقبال از «سلام فرمانده» هستیم. البته موضوع حاجقاسم سلیمانی را نیز میتوان در راستای همدلی و آمادگی برای ظهور معنا کرد. من معتقدم در عرصه فرهنگی، «سلام فرمانده» را باید دومین دعوتنامه دانست.
روزمه در پاسخ به اینکه دلیل ماندگاری این سرود چیست، گفت: کسانی که فکر میکنند دستگاهها و نهادهای فرهنگی هستند که دارند «سلام فرمانده» را برجسته میکنند، نظام فرهنگی ما را بخوبی نشناختهاند. به همین خاطر گمان میکنند این آثار نیز باید تاریخ مصرف داشته باشند. در حالی که محصولات فرهنگی اینچنینی که نگاه و عنایت صاحبالزمان روی آن سایه انداخته است، معمولا تاریخ مصرف ندارند، چرا که با دلها ارتباط برقرار میکنند و به همین خاطر از بین نمیروند و محو نمیشوند.
وی تاکید کرد: نباید گرفتار ایستایی شویم و توقف کنیم. ما در یک حصر فرهنگی قرار داریم که باید همچون حصر آبادان شکسته شود. برای شکستن این حصر، توسل لازم است. توسل حرکتها را برکت میدهد و به کارهای کوچک جلوهای عظیم و شکوهمند میبخشد. قطعا این سرود، سرودی ماندگار است اما نباید انتظار داشته باشیم دشمنان به این سرود مانند ما بنگرند. آنها به هر موضوعی از منظر سیاسی نگاه میکنند. آنها هیچ شناختی از فضای فرهنگی و اجتماعی کشور ما ندارند. نباید توقع داشته باشیم بیایند و در شیپور بدمند و این سرود ماندگار را به جهان معرفی کنند.
پژوهشگر فضای مجازی عملکرد رسانههای عربی در حوزه فرهنگ را عملکردی ضعیف خواند و اظهار کرد: رسانههای عربی به اندازه ما به این موضوع نپرداختهاند و نتوانستهاند آنطور که باید و شاید این عرصه را مدیریت کنند. شاید بدین خاطر است که آنها از این حیث در اول راهند و پتانسیلها را بخوبی نمیشناسند. در چنین شرایطی این ما هستیم که باید زمینهسازی فرهنگی برای ظهور انجام دهیم.
او همچنین در این باره خاطرهای نقل کرد و گفت: یکی از دوستان تعریف میکرد که داشتیم برای راهیان نور استراحتگاهها را آماده میکردیم. در همین حین، شهید کاظمی به ما رسید و گفت: «عمق دیدت نباید راهیان نور باشد، عمق دید باید ظهور امام زمان باشد. باید نگاهت این باشد که بهزودی قرار است ظهور حضرت مهدی(عج) اتفاق بیفتد و سیل عظیم جمعیت از این مسیر به دنبال حضرت روانه این مناطق شوند». ما اگر نگاهمان را سمت چنین ظرفیت عظیمی متمرکز کنیم، آنگاه محصولاتمان هم کیفیت خواهد داشت و هم کمیت. هر دوی اینها مهم هستند و یک اثر هر چقدر هم ارزشمند و باکیفیت باشد، نباید در آن متوقف شویم، بلکه باید همچنان خودمان را برای کارهای بعدی آماده کنیم.
وی در پایان، تفاوت نسل انقلاب اسلامی با مردم کوفه در زمان امام حسین(ع) را اینگونه توصیف کرد: ما در دورهای زندگی میکنیم که در این دوره مردم انقلاب را دیدهاند، جنگ را دیدهاند، فتنهها را دیدهاند، طاغوت را بیرون کردهاند و... . در این دوره رهبری زندگی میکرده که بیش از 90 سال از عمر شریفش میگذشته و به دلیل بیماری قلبی در بیمارستان بستری میشود. مردم این دوره با شنیدن این خبر، مقابل در بیمارستان صف کشیدند و گفتند ما قلبمان را برای این رهبر بزرگ که معمار انقلاب اسلامی است، اهدا میکنیم. فرق بین مردم کوفه در زمان امام حسین با مردم این دوره این است. اگر شباهتها را نگاه میکنیم، تفاوتها را هم نگاه کنیم. اگر کمبودها را میبینیم، رشدها را هم ببینیم. اگر ریزشها را میبینیم، رویشها را هم ببینیم. همه اینها باید در یک مجموعه کامل به نام انقلاب اسلامی دیده شود.