گروه فرهنگ و هنر: اعتبار بخشیدن به شخصیتها و موقعیتهای فیک در فضای مجازی، گاه به قیمت بردن آبروی یک کشور تمام میشود. مثل ماجرای دروغین «هالک ایرانی» که در نتیجه چند سال قهرمانسازی مجازی و ایجاد کاسبی پرسود در صنعت بلاگری، خیلی گران تمام شد. اگرچه اصل واقعه بیش از اندازه خندهدار و مضحک است اما روی دیگری هم دارد که تلخ است. تصور اینکه جمعیت قابل توجهی از مردم و کاربران شبکههای اجتماعی، خودشان اجازه سوءاستفاده از تشویقها و تاییدهایشان پای پستهای اینستاگرام را داده باشند و فردی به واسطه این بیاطلاعی، یک کلاهبرداری حرفهای مجازی را رقم زده باشد، آزاردهنده است. وقتی در حوزه پراهمیتی مانند ورزش، فضاهای غیررسمی تقویت شوند و مسابقات فیک رونق بگیرند، شکستهای مفتضحانهای مانند آنچه برای سجاد غریبی روی داد، طبیعی خواهد شد. این سوال مهم که این چهرهها اعتبار خود را از چه طریقی کسب میکنند و چرا فضای مجازی اینگونه اعتبار پیدا کرده است و این معتبر شدن چه آسیبهایی به بارو عمومی جامعه میزند، مسائل مهمی هستند که باید در آسیبشناسی اتفاقاتی مشابه شکست هالک دروغین ایرانی مورد توجه قرار گیرند. محمد لسانی، کارشناس سواد رسانه و فضای مجازی در گفتوگو با «وطنامروز» به نکات قابل تاملی درتحلیل این پدیده اشاره کرد.
محمد لسانی در ابتدا با اشاره به متن و فرامتن آنچه در مسابقه بوکس برای سجاد غریبی رخ داده، گفت: متن این قضیه کاملا قابل مشاهده است؛ برگزاری مسابقه بوکس توسط بوکسور کشورمان با حریف قزاقستانی که با عدم موفقیت ورزشکار ایرانی همراه میشود. هر مسابقهای لزوما به برد ختم نمیشود و این یک امر کاملا طبیعی است و هیچ مشکلی ندارد اما مشکل فرامتن این اتفاق است. یک شخصیت ورزشی آمده و خود را ابرقهرمان معرفی کرده و اصطلاحا تجربه رسانهای خودش را بزرگ کرده و با ضریب بخشیدن غیرواقعی فضایی را فراهم کرده که موجب شده پس از انجام مسابقه، نهتنها برای خودش ریزش اعتبار شدیدی را در پی داشته باشد، بلکه به هویت ملی کشورمان هم در عرصه بینالمللی لطمه بزند.
* رجزخوانیها به اعتبار ملی ضربه زد
وی سرمایهگذاری رسانهای غریبی را بیش از سرمایهگذاری ورزشیاش دانست و گفت: این عدم توازن در سرمایهگذاری موجب شده هویت و اعتبار ملی ما زیر سوال برود. شکی در این نیست که رسانه میتواند چهرهسازی و اسطورهسازی کند. افرادی که برای امر برندینگ از رسانه بهره میبرند، بخوبی این موضوع را درک کردهاند.
این کارشناس رسانه عنوان کرد: مهمترین مساله در این بین این است که یک فرد، بویژه زمانی که فردی سرشناس در جامعه است، قبل از معرفی خود در فضای مجازی، استعداد و ظرفیتهای خودش را شناسایی کند و در همان حد خودش را معرفی کند، نه بیشتر. اگر نه این شخص در پیریزی ساختمان برند خود دچار نقصان میشود. به همین خاطر است که وقتی سجاد غریبی استعداد و ظرفیت خود را فراتر از حد واقعی معرفی میکند، یک ریزش اعتبار برای وی اتفاق میافتد و همه اینها به دلیل سروصداها و رجزخوانیهای بیمورد در فضای مجازی است.
* غریبی تنها مقصر ماجرا نیست
لسانی اما تنها مقصر چنین قضایایی را بلاگرها و ولاگرها نمیداند، بلکه اعتقاد دارد: افزون بر این، مردم و کاربران فضای مجازی هم در این بزرگنمایی غیرواقعی مسؤول هستند. وقتی یک کاربر میخواهد در فضای مجازی پای سخن کسی بنشیند و ناخودآگاه از وی تاثیر بپذیرد، باید ببیند که آن شخص کیست و در حوزه خودش چه آوردههایی داشته و آیا ادعاهای وی با آنچه در فضای واقعی در جریان است، مطابقت دارد یا خیر. در عصر نوین شبکه، مسؤولیت فالوئرها به مراتب بیشتر از بلاگرها و ولاگرهاست. وی در پاسخ به اینکه چگونه میتوان از این برجستهسازیهای غیرواقعی پرهیز کرد، گفت: گام اول این است که این کاربر بداند در این فضا مسؤولیت شخصی دارد و به همین علت باید دقت کند که گوشش را در فضای مجازی در اختیار چه کسی میگذارد. در قرآن کریم هم آمده است که: «فلینظر الانسان الی طعامه». منظور قرآن اینجا فقط طعام جسمی و فیزیکی نیست. آن محتوایی که روح و ذهن ما مصرف میکند نیز اهمیت دارد.
* نگاه سازمانی نداشته باشیم
استاد سواد رسانه در واکنش به این سوال که آگاهیبخشی به مردم در این حوزه بر دوش کدام نهاد است، ایرادی به آن وارد و تصریح کرد که نباید به این قضیه نگاه سازمانی داشت. وی در ادامه افزود: افرادی که میگویند فلان نهاد باید در این حوزه نظارت کند و آموزش دهد و فرهنگسازی کند، اغلب افرادی سازمانگرا هستند اما در واقع ما نباید به دنبال نهادی باشیم که بیاید و مشکل را حل کند. هر کس خودش باید نقش شخصی خودش را بخوبی در این عرصه ایفا کند تا اندکاندک مشکل را با یاری یکدیگر رفع کنیم. گام بعدی خانواده است. در گام بعد، نظام آموزشی پای کار میآید و در قدم بعد باید از نظام رسانهای توقع آگاهیبخشی در سطح جامعه را داشته باشیم. در نهایت گام آخر بر دوش نهاد حکمران جامعه است که در عالیترین مرتبه قرار دارد. این کارشناس حوزه سواد رسانه، نقطه اتصال حکمرانی کشور با فضای مجازی را اینگونه تشریح کرد: حکمرانی کشور سطوحی دارد و حکمرانی سایبری یکی از مهمترین این سطوح است که با حوزههای گوناگون تقاطع دارد. از جمله حوزه ورزش که در این باره خاص مدنظر است. اگر حکمرانی سایبری در حوزه ورزش قوی بود، چنین برجستهسازیهای غیرواقعی امکان بروز و ظهور نداشت. وی ضمن گلایه از وضعیت فعلی فضای مجازی، گفت: متاسفانه در شرایط فعلی میبینیم پایش درخور توجهی برای فعالیت سلبریتیها در فضای مجازی انجام نمیشود. تحت این پایش، باید تواناییها، تخصص و ادعاهای این سلبریتیهای مجازی قبل از هر چیز احراز شود، چرا که فضای مجازی میتواند برخی ویژگیهای افراد را سانسور کند و برخی ویژگیهای دیگر را به آنها انفاق کند. باید یک نهاد پایشگر باشد که این فرآیند نظارتی روی زمین نماند.
* اینماد سلبریتیها
محمد لسانی راهکاری در این باره ارائه میکند و مدعی میشود در صورت اجرای این راهکار، در آینده کمتر شاهد چنین قهرمانسازیهای پوشالیای خواهیم بود. وی این راهکار را از یکی از سازوکارهای موجود در عرصه تجارت کشورمان وام گرفته است و آن را بدین شکل معرفی میکند: «اینماد» یک سازوکار کارآمد و مهم در حوزه تجارت است که در این زمینه میتوانیم از آن الهام بگیریم. اینماد فروشگاههای اینترنتی به ما میگوید که آیا این فروشگاه در وزارت صمت ثبت شده است یا خیر؛ این سازوکار هویت حقیقی فروشنده را برایمان روشن کند و همچنین میزان رضایت مخاطبان از محصولاتش را به ما نشان میدهد. برای بلاگرها و ولاگرها هم میتوانیم چنین چیزی داشته باشیم.
پژوهشگر حوزه رسانه در توضیح این راهکار اضافه کرد: میتوانیم برای سلبریتیها و بلاگرها و ولاگرهای فضای مجازی هم نهادی پایشگر داشته باشیم که با بررسی و صحتسنجی ادعاهای این اینفلوئنسرها، صداقت آنها در معرفی خویش را احراز کند و نمادی همچون اینماد به آنها اختصاص دهد تا مردم در مواجهه با شخصیتهای مجازی با شفافیت بیشتری روبهرو شوند؛ در وضعیت شفافیت پایین است که سلبریتیهای یکشبه ظهور میکنند.
* بازی با رگ خواب مردم با مداحی کریمی!
محمد لسانی در ادامه با اشاره به اتفاقی که حین ورود غریبی به میدان مسابقه رخ داد، مبنی بر پخش مداحی «احلی من العسل» محمود کریمی، گفت: افرادی که کنشگری رسانهای میکنند، رگ خواب مردم را خوب میشناسند. طبق نظریه «نمایشی شدن» هافمن روی صحنه هر چیزی چیده میشود تا یک معنا تولید شود. ماه محرم است و فضای عزاداری در این ایام داغ است و رسانهچیها میدانند که میتوانند با چنین حرکتی رسانههای رسمی را پای کار بیاورند. این ورزشکار، با توجه به هجمه شدیدی که از سوی کاربران مجازی دریافت کرده بود، سعی کرد با این کار ضریب رسانهای خود را بالا ببرد، البته این امکان هم وجود دارد که چنین نیتی نداشته باشد و این کار صرفا عرض ارادت شخصی به امام حسین(ع) باشد.
* کریدورهای مجازی قابل اطمینان نیستند
وی در پایان با اشاره به اینکه فضای مجازی با توجه به ایجاد بک جاذبه عاطفی بین سلبریتی و کاربران، میتواند مخاطبان را دچار خطا در قهرمانسازی کند، افزود: رسانه افزون بر آنکه انتقال اطلاعات میدهد و افراد را به مردم میشناساند، بهتدریج یک پیوند عاطفی هم بین آنها برقرار میسازد و همین نکته باعث میشود که در ارتباطات مجازی، مجرای مناسبی برای صحتسنجی وجود نداشته باشد. به این ترتیب نمیتوان به کریدورهای مجازی اطمینان کامل داشت، بلکه بهتر است در چنین مواردی که با اعتبار ملی ما گره خورده است، از مجرای واقعی و غیرمجازی برای معرفی شخصیتها استفاده شود.