برخی از بانفوذترین متفکران و شخصیتهای غرب، بیپروایی آمریکا را مقصر اصلی جنگی ساختن اروپا دانستهاند، چرا که سران واشنگتن با بیپروایی در شکستن قولهای دهه آخر قرن گذشته میلادی درباره عدم توسعه شرقی ناتو، ملاحظه دغدغههای امنیتی روسیه را نکردند.
یکی از این چهرههای مهم که معتقدند «جنگ اوکراین را آمریکا در دامن اروپا گذاشت» کسی نیست جز «جفری ساکس» اقتصاددان برجسته و عضوی از خاندانهای بانکدار یهودی حاکم بر ساختار مالی غرب.
جفری دی ساکس یک اقتصاددان معمولی نیست، بلکه این استاد دانشگاه کلمبیا، مهمترین نظریهپرداز اقتصاد آزاد و نولیبرالی در شبکه وسیع جورج سوروس معروف (طراح انقلابهای رنگین) و از مهندسان ساختارهای جدید اقتصادی در کشورهای سابق بلوک شرق از جمله لهستان و شوروی پسافروپاشی است.
ساکس همچنین یکی از نظریهپردازان زمینهسازی برای ایجاد دولت جهانی مطلوب صهیونیسم در زمینههای اقتصاد توسعه، بهداشت، آموزشوپرورش، محیطزیست و اقتصاد جهانی است. به همین دلیل او معتقد است نومحافظهکاران اشتراوسی که به واسطه بایدن به دولت دموکراتها راه یافتهاند، در جاهطلبیهای هژمونیک خود زیادهروی کرده و جنگی در اروپا به راه انداختهاند که موجب به خطر افتادن نظم آمریکایی شده است.
به عبارت دیگر عملیات روسیه در اوکراین، چنان تبعاتی برای آمریکا و هژمونی غربی داشته که حتی حاکمیت سایه صهیونیستی آمریکا را هم دچار شکاف کرده است. او اخیرا با انتشار مقالهای تحت عنوان «اوکراین آخرین فاجعه دستپرورده نومحافظهکاران» در تارنمای شخصی خود که در بسیاری از رسانههای غربی نیز بازتاب داشته، دولت بایدن را متهم میکند با تحریک اوکراین علیه روسیه، عامدانه در جهت جنگافروزی در اروپا تلاش کرده است. او در این یادداشت مینویسد: «امروز در ایتالیا، پس از سقوط دولت دراگی، میتوانید ببینید که ما حتی نمیتوانیم ثبات سیاسی ملی داشته باشیم. دولتهای اروپایی یکی پس از دیگری سقوط میکنند. با بحران سیاسی کنونی، مطمئنا بایدن در ماه نوامبر یک یا هر ۲ مجلس را از دست خواهد داد. بوریس جانسون در نهایت تا حدی به دلیل عمیق شدن بحران اقتصادی در انگلیس اخراج شد و این روند همچنان ادامه خواهد داشت.
بنابراین میتوان گفت ما ثبات سیاسی نداریم... جنگ در اوکراین باید پایان یابد اما جنگ با شکست ولادیمیر پوتین پایان نخواهد یافت. مهم نیست چند بار این مزخرفات توسط وزیر خارجه آلمان یا بایدن یا هر کس دیگری گفته شود. جنگ زمانی پایان خواهد یافت که ناتو بپذیرد در اوکراین گسترش نخواهد یافت و به نتیجه مذاکرات پایبند خواهد بود. اگر به مسیری که اکنون در آن هستیم ادامه دهیم، به زعم آنها نتیجه چنین خواهد بود: اوکراین سلاحهای بیشتری خواهد گرفت، بنابراین پوتین را شکست میدهد، بدون مصالحه، روسیه را از کریمه بیرون میرانیم و... اما واقعیت غیر از این است. واقعیت این است که یا اوکراین از روی نقشه محو میشود یا جنگ سوم جهانی آغاز میشود یا هر دو با هم روی میدهد. بنابراین اگر ما خواهان جهانی باثبات هستیم، باید به جنگ پایان دهیم. نه بر اساس شرایط ناتو. مردم باید درک کنند که این جنگ به این دلیل آغاز شد که ایالات متحده بر گسترش ناتو به شرق اصرار داشت؛ امری که کاملا غیرمسؤولانه و کاملا در تضاد با تعهداتی بود که به روسها داده شده بود. بنابراین بیاحتیاطی خود ما موجب بیثباتی بیسابقه شده است. ما باید جنگ را از طریق مذاکره متوقف کنیم. ما باید از لفاظی درباره شکست پوتین و روسیه جلوگیری کنیم. لازم است هر چه زودتر گسترش ناتو متوقف شود تا اوکراین حفظ شود و روسیه را رها کنیم. این همان چیزی است که در ابتدا روی میز بود اما ناتو و بویژه بایدن آن را نپذیرفتند. متأسفانه اروپا صدای مستقل خود را از دست داده است. دراگی نخستوزیر ایتالیا، مکرون رئیسجمهور فرانسه، شولتس صدراعظم آلمان؛ همه صدای خود را از دست دادند. آنها نتوانستند بگویند چه چیزی برای اروپا مناسب است. نتوانستند بگویند ما هم اینجا هستیم. روسیه را دوباره به دشمن تبدیل کردیم، زیرا این همان چیزی است که نومحافظهکاران آمریکایی میخواستند. آنها اولویت ایالات متحده را میخواستند و پوتین در نهایت واکنش نشان داد. در قلب این بحران در وهله نخست ناتوانی ما در همکاری و عاقل بودن نهفته است و بس».