بنیامین شکوهفر*: بیتردید یکی از برهههای مهم تاریخی متاثر از فرهنگ عاشورا و حماسه کربلا، مقطع انقلاب اسلامی و نهضت بزرگ حضرت روحالله است که رد پای نهضت حسینی در فرم و محتوای آن پررنگ است.
به لحاظ شکل و قالب، واقعه عظیم کربلا در اوج خود، میدان رویارویی تیغ و تن بود و انقلاب نیز در اوج خود عرصه نبرد سرب داغ و سینههای ستبر مردان و زنانی بود که آخرین داشته خود را که جان شریف و زندگی شیرین بود، تقدیم چرخه اصلاح جامعه کردند و به این ترتیب حماسههایی بزرگ مانند جمعه خونین ۱۷ شهریور ۵۷ رقم خورد.
در محتوا نیز اینهمانی مقابله تفکر صلاح و اصلاح با فساد و افساد و تلاش برای عدالتطلبی در هر ۲ نهضت مشهود است؛ اگرچه بیشک عظمت رویداد عاشورا با هیچ رخداد تاریخی قابل قیاس نیست اما شاید بتوان اشبهالحوادث به تصویر منعکس در تابلوی ماندگار کربلا را انقلاب اسلامی و در ادامه آن صحنههای ناب دفاعمقدس دانست.
اما یکی از پررنگترین شباهتها، تجلی حضور چهرههای جوان در ۲ واقعه عاشورا و انقلاب اسلامی است. اگر معرکه کربلا صحنه طنین نوای «احلی من العسل» قاسمابنالحسن یا رجزخوانی مردانه علیابنالحسین و رزمآوری و ادب بیمثال حضرت علمدار است، کوچهپسکوچههای انقلاب اسلامی نیز مملو از قاسمها و علیاکبرها و عباسهاست که زندگی با ذلت را با مرگ با عزت تاخت زدند و زیر شکنجه اربابان رعب و عمله ظلم، احلی من العسل را ترجمه کردند. آنان، دقیقا همان دستپروردههای مکتب سقاخانهها و تکیهها و حسینیهها و هیئات کوچه و بازار بودند و انگار با جوانان بنیهاشم، عمری همنشین و همصحبت بودهاند.
فرهنگ حسینی با مؤلفههای جوانی و عدالتطلبی، محکوم به استمرار و استحکام روزافزون است؛ به شرط اینکه روح و روحیه جوانی تکثیر شود و معنای واقعی عدل و عدالتطلبی تبیین شود. همچنان و تا همیشه، جهان در روضه «العطش» میسوزد و هیچ معنایی گواراتر از عدالت و هیچ نیرویی قویتر از جوانی، تاریخ پیش رو را سیراب نخواهد کرد.
*معاون حقوقی، امور مجلس و استانهای وزارت ورزش و جوانان