محمدامین علیدوست: 14 قرن، خاموش نشدن آتش عشق حسینی از اعجاب برانگیزترین وقایع تاریخ است. چگونه میشود در عزای واقعهای 1400 سال گریست بیآنکه در آن سستی و کاستیای ایجاد شود، بیآنکه از کمیت و کیفیتش کاسته شود، برعکس، روزبهروز جهانیتر و گستردهتر شود؛ این سوالی است که ذهن هر اهل تامل و تفکری را به خود مشغول میکند. در این نوشتار سعی میشود مختصر و گذرا به علل جاودانگی قیام عاشورا از نگاه شهید مطهری اشاره شود.
مجموعه عواملی را که در تکوین پایداری و استمرار و جاودانگی نهضت امام حسین(ع) نقش اساسی ایفا کردهاند میتوان به شرح زیر دستهبندی کرد:
الف- عوامل اعتقادی
1- توحید در عقیده و عمل: یکی از نکات ماندگار و حساس در شخصیت والای امام حسین(ع) علاقه و محبت شدید به خداوند تبارک و تعالی بود.
جاودانگی و پایداری نهضت حسینی به این است که عقیده به توحید و خداباوری، تنها در ذهن امام حسین(ع) نماند، بلکه در همه شؤون و شرایط و زوایای زندگی او سایه افکند. وقتی ابنعباس از امام حسین(ع) میخواست که راه دیگری جز رفتن به عراق برگزیند و با بنیامیه درنیفتد، حضرت ضمن تبیین اهداف و نیات امویان فرمود: «انی ماض فی امر رسولالله(ص) حیث امرنی و انا لله و انا الیه راجعون»
و تصمیم خود را در پایبندی به فرمان حضرت رسول و بازگشت به جوار رحمت خدای هستی آفرین باز گفت، چرا که به حقانیت راه و درستی وعدههای خدا باور داشت. بدین علت امام حسین(ع) تا پایان عمرش، تا روز شهادتش بلکه تا لحظه شهادتش، این ارتباط ناگسستنی یعنی توحید در نظر و عمل و آن عشق سوزان به محبوب واقعی خود را حفظ کرد.
2- همگامی با فطرت: مردم، فطرت عدالتخواه و ضد ظلم دارند، بدین علت است که به خاطر مظلوم و ضد ظالم اقدام و قیام میکنند و در جهت پیشبرد حق و سرکوب باطل متحول میشوند و متحول میکنند. رمز موفقیت امام حسین(ع) این بود که مردم را به توحید و عدالت دعوت میکرد و چون این دعوت با فطرت مردم هماهنگ بود، از این رو به آسانی توانست انسانهای هدایتپذیری را مانند حر جذب کند.
ب- عوامل اخلاقی
اخلاق یکی از ابعاد اصلی دین اسلام است و تکمیل ارزشهای اخلاقی و جهت خدایی بخشیدن به صفات و رفتار انسانها از اهداف عمده بعثت انبیا است. تصحیح منش و رفتار انسان و کاشتن بذر کمالات اخلاقی و خصال متعالی انسانی در نهاد جان انسانها، بخشی مهم از رسالت پیامبر و امامان را تشکیل میدهد. یکی از شایستهترین مظهر صفات انسانی در نهضت حسینی تجلی یافت و حادثه کربلا و سخنان گهربار امام حسین(ع) و ظهور روحیات و خلق و خویی خدایی در حماسه عاشورا منبع ارزشمند و ماندگاری برای آموزش اخلاق و الگوگیری در زمینه خودسازی، سلوک اجتماعی، تربیت دینی و کرامت انسانی است. گوشهای از این جلوههای اخلاقی جاویدان در تاریخ بشریت عبارتند از:
1- آزادگی
امام حسین(ع) فرمود:
«موت فی عز خیر من حیاه فی ذل؛ مرگ باعزت بهتر از زندگی ذلیلانه است».
این نگرش به زندگی جلوه بارزی از آزادگی را درباره امام حسین(ع) و خاندان و یارانش بهجا گذاشت.
2- عزت
3- غیرت
استاد شهید مطهری میگوید:
«حسین بن علی درس غیرت به مردم داد، درس تحمل و بردباری به مردم داد. درس تحمل شداید و سختیها به مردم داد، اینها برای ملت مسلمان درسهای بسیار بزرگی بود. پس اینکه میگویند حسین بن علی چه کرد و چطور شد که دین اسلام زنده شد، جوابش این است که حسین بن علی روح تازه دمید، خونها را به جوش آورد، غیرتها را تحریک کرد، عشق ایدهآل به مردم داد».
4- عمل به تکلیف
امام حسین(ع) بر اساس فرهنگ عمل به تکلیف میفرماید: «اگر قضای الهی بر همان چه که دوست میداریم نازل شود، خدا را بر نعمتهایش سپاس میگوییم و از او برای ادای شکر، کمک میخواهیم و اگر تقدیر الهی میان ما و آنچه امیدواریم مانع شد، پس کسی که نیتش حق و درونش تقوا باشد، از حق تجاوز نکرده است».
پ- عوامل عرفانی
1- یاد خدا: امام حسین(ع) در بحرانیترین حالات و پیشامدها با یاد خدا آرامش مییابد و این اطمینان قلبی را به یاران و خانوادهاش نیز منتقل میکند. خطبههایش با نام و یاد خداست. وقتی برای اصحابش خطبه میخواند، آغاز خطبه با ثنا و حمد خداست:
«اثنی علیالله احسن الثناء و احمده علی السراء و الضراء؛ خدا را به نیکوترین ستایش، میستایم و او را در حالت سرور و غم و راحتی سپاس میگویم».
در صبح عاشورا، وقتی سپاه دشمن به سوی او میآید، میفرماید:
«اللهم انت ثقتی فی کل کرب؛ خدایا در هر گرفتاری، تو تکیه گاه منی».
2- فدا شدن در راه خدا: استاد شهید مطهری(ره) در این زمینه میگوید:
«ما بچههایمان را دوست داریم. آیا حسین بن علی(ع) بچههای خود را دوست نداشت؟ مسلما او بیشتر دوست داشت. به این دلیل که از ما انسانتر بود و این عواطف، عواطف انسانی است. او انسانتر از ما بود و قهرا عواطف انسانی او هم بیشتر بود. حسین بن علی(ع) نیز بیشتر از ما فرزندان خود را دوست میداشت اما در عین حال او خدا را از همه کس و همه چیز بیشتر دوست میداشت، در مقابل خداوند و در راه خدا هیچ کس را به حساب نمیآورد».
3- عشق به خدا: از والاترین و زلالترین حالات جان آدمی، عشق به کمال مطلق و معبود حقیقی، خدای متعال است. پیشوایان الهی این عشق را در بالاترین درجهاش داشتند. نحوه حیات و شهادتشان نیز گویای آن است. صاحبان چنین عشقهایی، برای خود، تعینی نمیبینند و پیوسته در انتظار لحظه رهایی از قفس تن و زندان خاک و پیوستن به خداوندند. چنین عشقی «فنای فیالله» را هم در پی دارد و این فنا و جذبه، سبب میشود که جز ذات احدی و جز رضای خالق، چیزی را به حساب نیاورد و از هر چه که مانع این وصال شود، بگذرد. گذشتن از همه چیز برای خدا، یکی از جلوههای همین عشق عرفانی به خدا است. فدا کردن جسم برای تعالی جان، جلوه دیگر آن است.
4- قیام برای خدا: امام حسین(ع) بخوبی دریافته بود وقتی قیام برای خدا باشد، هرگز احساس باختن و خسارت در کار نیست. رمز جاودانگی قیام امام حسین(ع) که مرزهای زمانی و مکانی را درنوردید و مبدل به نمادی جاودانه شد، صداقت و اخلاص بود.
ت- عوامل تاریخی
1- فرازمانی و فرامکانی بودن کربلا و عاشورا: نهضت امام حسین(ع) به عنوان یک قیام اسوه و به صورت قیامی در آمد که حالت فرازمانی پیدا کرد. دلیلش هم این بود که ارزشهایی که در آن مطرح شد واقعا ارزشهای زمانی نبود. یعنی درست است که علیه یزید بود اما به قدری این ارزشها کلی و فراگیر بوده و هست که مربوط به هیچ زمانی نبوده و نیست، لذاست که در زیارت وارث، امام حسین(ع) از زاویه تاریخی و ارزش فراگیر و فرازمانی، در ادامه مسیر انبیا مطرح میشود و وارث آنان تلقی میشود. بنابراین نهضت عاشورا، الهام گرفته از راه انبیا و مبارزات حقجویان تاریخ مهمترین الگوی مبارزات حقطلبانه بوده است.
2- اتمامحجت (حجت کامل): امام حسین(ع) نه تنها با دشمنان اتمامحجت کرد بلکه حجت را، حتی بر یاران و همراهان خویش نیز تمام کرد، تا آنان که میمانند، از روی بصیرت و انتخاب آگاهانه بمانند. در طول راه، از اوضاع داخلی کوفه به آنان خبر داد، تا هر که میخواهد، بازگردد. شب عاشورا نیز به همراهان خود فرمود:
«هر که بماند، فردا کشته خواهد شد. بیم دارم که بعضی از شما از وضع فردا بیخبر باشند، یا بدانند و خجالت بکشند که بروند. نیرنگ نزد ما خاندان حرام است. هر که دوست ندارد، برود، که شب همچون پردهای آویخته است... و هر که میخواهد جان خویش را در راه ما فدا کند و مواسات کند، بداند که فردا در بهشت با ما است».
در همه صحنههای حق و باطل که در پهنه زمین و زمان پیش میآید، آگاهان و پیشوایان باید برای درج و ثبت در تاریخ از یک سو برای بستن راه عذر و بهانه از سوی دیگر، به اظهار بینات و هشدارها بپردازند تا در آینده تاریخ، متهم به سکوت و سازش نشوند.
3- جامعیت اسلام در نهضت حسینی: استاد مطهری درباره جامعیت اسلام در نهضت حسینی میگوید:
«وقتی که بخواهیم به جامعیت اسلام نظر کنیم، باید نگاهی هم به نهضت حسینی کنیم. میبینیم امام حسین(ع) کلیات اسلام را در کربلا به مرحله عمل درآورده و مجسم کرده است ولی تجسم زنده و جاندار حقیقی واقعی نه در تجسم بیروح. انسان وقتی در حادثه کربلا تامل میکند، اموری را میبیند که دچار حیرت میشود و میگوید اینها نمیتواند تصادفی باشد و سر اینکه ائمه اطهار(ع) این همه به زنده نگه داشتن و احیای این واقعه توصیه و تاکید کرده و نگذاشتهاند حادثه کربلا فراموش شود، این است که این حادثه یک اسلام مجسم است، نگذارید این اسلام مجسم فراموش شود».
ث- عوامل سیاسی
1- بصیرت: استاد مطهری معتقد است از جمله ارزشهای مهمی که به قیام حسین(ع) قوام، پایداری و جاودانگی همیشگی بخشیده است، روشنبینی است. ایشان میگوید: «یکی از چیزهایی که به نهضت حسین بن علی(ع) ارزش زیاد میدهد، روشنبینی است. روشنبینی یعنی چه؟ یعنی حسین(ع) در آن روز چیزهایی در خشت خام میدید که دیگران در آیینه هم نمیدیدند. ما امروز نشستهایم و اوضاع آن زمان را تشریح میکنیم ولی مردمی که در آن زمان بودند آنچنانکه حسین بن علی(ع) میفهمید، نمیفهمیدند».
2- امر به معروف و نهی از منکر: حیات و پایداری و قوام جامعه اسلامی منوط به حساسیت مردم نسبت به احکام خدا و نظارت عمومی در امور والیان و مسؤولان و مردم عادی است. به این مساله مهم اجتماعی از بعد مکتب، «امر به معروف و نهی از منکر» گفته میشود که از واجبات دینی برعهده هر مسلمان است. امام حسین(ع) ضمن بیان انگیزههای قیام خودش، به این عنصر مهم اشاره دارد و میفرماید: «ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر».
3- تلاش برای اصلاح امور: جامعهای که از معیارهای اصیل دین و ملاکهای ارزشی اسلام فاصله بگیرد، فساد در پیکره آن ریشه میدواند و روابط انسانی و ارتباطات اجتماعی و آنچه میان حاکم و ملت پیش میآید، دچار انحراف از صراط مستقیم میشود. گسترش بیبند و باری و رواج ظلم و حاکمیت پول و حیف و میل بیتالمال مسلمین و تعرض بیمورد نسبت به زندگی و مال و جان مسلمانان و نبود امنیت و عدالت، گوشهای از این فساد اجتماعی است. راه فسادزدایی نیز اقدامهای اصلاحی برای متقاعد کردن مسؤولان به رفتار عادلانه و اجرای دقیق قانون و عمل به کتاب و سنت است. این نوعی حرکت اصلاحگرانه است که امام حسین(ع) نیز در نهضت خویش آن را دنبال میکرد و بر اوضاع نابسامان اجتماع، صحه نمیگذاشت و مهر سکوت بر لب نمیزد. امام حسین(ع) در سخن معروف خویش با اشاره به این هدف اصلاحی، خروج خویش را با انگیزه اصلاحطلبی در امت پیامبر معرفی کرده است.