printlogo


کد خبر: 251889تاریخ: 1401/5/24 00:00
جریان اصلاح‌طلب از توهین به قهرمانان مقاومت تا قهرمان‌سازی از زلنسکی و احمد مسعود
هالک‌های تقلبی اصلاحات

علی عوض‌خواه: نزدیک به یک هفته از انتشار فحش‌نامه یکی از سران فتنه 88 که با هدف توهین به شهدای مدافع حرم، حمله به محور مقاومت و سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی و همچنین در حمایت از مواضع داعش و تروریسم نگاشته شد، می‌گذرد و در طول این مدت، مردم ایران به شیوه‌های مختلف چه در فضای مجازی و چه با برگزاری تجمعات اعتراض‌آمیز، ضمن اعلام انزجار از موسوی و دیگر فتنه‌گران، از شهید همدانی و دیگر شهدای مدافع حرم حمایت کردند. با این وجود، اصلاح‌طلبان که درباره هر موضوع بی‌ربط و با ربطی، قلم‌فرسایی و اظهارنظر می‌کردند، ترجیح داده‌اند سکوت کنند، سکوتی که با توجه به مواضع اصلاح‌طلبان در موارد مشابه، نشان از تایید فحش‌نامه موسوی از سوی این جریان دارد. اساسا سران فتنه و اصلاح‌طلبان تندرو دیگری مثل دختر هاشمی‌رفسنجانی و مصطفی تاج‌زاده به ‌عنوان بلندگوی دوم خردادی‌ها به حساب می‌آیند و وظیفه دارند مواضع هنجارشکنانه و ضدملی این جریان را که کسی جرأت بیانش را ندارد، اتخاذ و منتشر کنند. به‌ طور مثال فائزه هاشمی که از اهانت به پیامبر گرامی اسلام تا مقایسه جمهوری اسلامی با رژیم صهیونیستی را در کارنامه خود به ثبت رسانده، هیچ زمانی به خاطر اتخاذ مواضع تخریبی و اهانت‌آمیز خود از سوی اصلاح‌طلبان توبیخ و مورد انتقاد واقع نشده است، چرا که مواضع فائزه هاشمی مواضع اندرونی اصلاح‌طلبان است که هر از گاهی از زبان او گفته می‌شود. در طول چند سال گذشته که جریان مقاومت در منطقه به‌ خاطر مبارزه افتخار‌آفرین با داعش و مقابله با رژیم صهیونیستی در کانون توجهات قرار گرفته، اصلاح‌طلبان همواره در مواضع خود به انتقاد از محور مقاومت و پشتیبانی جمهوری اسلامی از نیروهای مقاومت پرداخته‌اند. البته مواضع اتخاذی اصلاح‌طلبان بیش از آنکه رنگ و بوی انتقاد داشته باشد، از روی لجاجت، دشمنی و در جهت تخریب بوده است و چه زخم زبان‌هایی که این جریان غربگرا در کشور، به خانواده‌های شهدای مدافع حرم نزده‌اند. صراحتا باید گفت جریان دوم خرداد نه تنها اعتقادی به محور مقاومت که برآمده از شعارهای استکبارستیزی و ظلم‌ستیزی جمهوری اسلامی است و ریشه در فلسفه انقلاب اسلامی دارد ندارند، بلکه هر زمانی که فرصتی برای‌شان فراهم آمده، مخالفت خود با مقاومت و سیاست‌های منطقه‌ای ایران را ابراز کرده‌اند. جنگ سوریه بارزترین مثالی است که می‌توان در این باره به کار برد. از زمان ظهور داعش و سایر گروهک‌های تکفیری در سوریه که هدف‌شان پس از سوریه و عراق، حمله به ایران بود، کسی به یاد ندارد که اصلاح‌طلبان به حمایت از جریان مقاومت بپردازند. برعکس، خیانت‌آمیز‌ترین مواضع علیه جبهه مقاومت را اتخاذ کرده‌اند. دی‌ماه سال 99 و در ایام سالروز شهادت شهید سلیمانی بود که فائزه هاشمی در گفت‌وگویی که با سایت اصلاح‌طلب انصاف نیوز داشت، دستاوردهای شهید سلیمانی در منطقه را زیر سوال برده و گفته بود: «نتیجه‌ عملکرد آقای سلیمانی و ما به ‌عنوان مقاومت چه شد؟ چه گرهی از مشکلات کشور ما باز کرد؟ چه مسیری را برای توسعه باز کرده است؟» دختر هاشمی سال گذشته نیز در اظهاراتی جمهوری اسلامی ایران را متهم به دست داشتن در جنگ‌های سوریه و یمن کرد و گفت: «جمهوری اسلامی بیشتر از اسرائیل مسلمان کشته است. آمار کشته‌های سوریه را در نظر بگیرید که 500 هزار نفر است و ما در این قضیه نقش داشتیم یا یمن که 7 سال است جنگ داخلی است و باز در این قضیه نقش داشتیم. اگر کشته‌های فلسطینی به دست اسرائیلی‌ها را حساب کنیم، بعید به نظر می‌رسد به 100 یا 200 هزار نفر برسد. یعنی ما بیشتر از اسرائیل مسلمان‌کشی به راه انداخته‌ایم». این اظهارات فائزه هاشمی به عنوان دختر رئیس‌جمهور اسبق ایران، دست به دست کاربران عرب‌زبان شبکه‌های اجتماعی چرخید و باعث موج‌سواری جریانات ضدانقلاب علیه ایران شد. وارونه جلوه دادن نقش مدافعان حرم در سوریه نیز از جمله تلاش‌های اصلاح‌طلبان برای تخطئه حضور قدرتمند ایران در مقابله با تروریست‌های منطقه بود. به عنوان مثال روزنامه اصلاح‌طلب قانون در گزارشی تحت عنوان «پشت‌صحنه یک شهادت؛ عواملی که سبب شد محسن حججی شهید شود» که در سال 96 منتشر شد، حمله موشکی مقتدرانه و غرورآفرین سپاه به مقر داعش در دیرالزور را هم‌ردیف حمله آمریکا به غیرنظامیان در سوریه، اقدامی تنش‌زا خواند و آن را عامل شهادت شهید حججی معرفی کرد! یدالله سلامی از نمایندگان اصلاح‌طلب ادوار مجلس شورای اسلامی نیز در اظهارنظری گفته بود اگر ایران وارد مبارزه با داعش نمی‌شد، اصلا آنها وارد ایران و شهرهای ایران نمی‌شدند. آبان‌ماه سال 95 شبکه العربیه عربستان سعودی هم به پوشش سخنان سلامی پرداخته بود و آن را نقل کرده بود. اصلاح‌طلبان نشان داده‌اند در تحلیل شرایط و وضعیت منطقه نیز به‌رغم ادعایی که دارند، چیزی برای گفتن ندارند و در اکثر مواقع تحلیل اشتباهی به مخاطب خود ارائه می‌دهند. به گزارش فارس، احمد نقیب‌زاده، استاد دانشگاه و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران مهرماه سال گذشته درباره سرنوشت سوریه گفته بود: رفتن اسد قطعی است و هر روز که می‌گذرد، آینده سوریه در ابهام بیشتری فرو می‌رود، زیرا کشتارهای بیشتر فضا را انتقام‌جویانه‌تر می‌کند. حال که فرجام کار بدین جا رسیده است اسد باید برای جلوگیری از کشتار و بحران‌های بیشتر در سوریه بعد از خود، از کار کناره‌گیری کند و در برابر زور و مکر تسلیم شود. 
محمدرضا خاتمی، برادر کوچک‌تر رئیس دولت اصلاحات نیز درباره وضعیت سوریه گفته بود:
مساله اصلی این است که آیا حضور نظامی ما در سوریه منطقی و قابل قبول است یا نه؟ از نظر اصلاح‌طلبان این حضور نظامی خیلی معنا ندارد. البته این تبلیغات و شعار وجود دارد که اگر ما آنجا نجنگیم باید با آنها در شیراز و اصفهان بجنگیم. البته من نمی‌دانم این چقدر واقعیت داشته باشد. بالقوه داعش برای همه خطرناک است اما به علت تفاوت‌های زبانی، مذهبی و روشنفکری ایران خیلی امکان نفوذ آنها در کشور وجود ندارد!»
 
* طرفداران مقاومت فیک
اصلاح‌طلبان هر قدر در تخریب و حمله به محور مقاومت در برابر تکفیری‌های مورد حمایت غرب و رژیم صهیونیستی کوشیده‌اند، همانقدر نیز طرفدار نسخه فیک مقاومت که ریشه در تفکرات غربی دارد بوده‌اند و سعی داشته‌اند با قهرمان‌سازی از چهره‌های وابسته به غرب، در مقابل قهرمان‌های بی‌بدیلی مثل شهید سلیمانی، دست به اسطوره‌سازی فیک بزنند. به طور مشخص ولودیمیر زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین و پیش‌تر از او، احمد مسعود در افغانستان، از جمله افرادی بودند که جریان اصلاحات در صدد قهرمان‌سازی از آنها بودند. یک سال قبل که طالبان در پی خروج آمریکا از افغانستان به دنبال قبضه قدرت در افغانستان بود و احمد مسعود داعیه مقاومت در برابر طالبان را داشت، اصلاح‌طلبانی که روزگاری شعار «نه غزه، نه لبنان» و «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» را در راستای مخالفت خود با حضور ایران در سوریه سر می‌دادند، شروع به نطق و بیانیه‌خوانی در حمایت از پنجشیر کردند. اصلاح‌طلبانی که روزی ایستادن در مقابل داعش را هزینه‌ اضافی بر کشور می‌دانستند، برای جبهه‌ای کفن‌پوش شدند که دل در گرو آمریکایی‌ها داشت. محمد قوچانی، سردبیر وقت روزنامه سازندگی نوشت: «نباید افغانستان را دست ‌بسته تحویل طالبان بدهیم. باید ائتلاف سیاسی «عبدالله-کرزی» و نیروی مقاومت «احمد مسعود» را تقویت کنیم». عمادالدین باقی هم در شهریورماه سال گذشته و در بحبوحه حوادث افغانستان در یادداشتی نوشت: «راه رهایی از شر تروریسم از پنجشیر می‌گذرد. آینده امن برای افغانستان‌ و ایران از راه پنجشیر می‌گذرد و شکست پنجشیر شکست افغانستان، ایران، خاورمیانه و بلکه همه جهان است‌. پنجشیر میدان راستی‌آزمایی مدعیان مقاومت بود که ادعای مقاومت‌شان گوش فلک را کر کرده و در حالی که صدها کیلومتر دورتر در سوریه نیروهای مادی و انسانی ایران را به عنوان مقابله با داعش به باد دادند، درباره هموطنان‌مان در کنار گوش‌مان که قربانی تروریست‌های طالبان می‌شدند، نظاره‌گر بودند». اصلاح‌طلبان درحالی در تلاش بودند از احمد مسعود یک قهرمان بسازند که خود مسعود در تهران در حال گفت‌وگو و مذاکره با طالبان بود. دی‌ سال گذشته بود که اخباری مبنی بر دیدار وزیر خارجه طالبان و احمد مسعود در تهران منتشر شد و سعید خطیب‌زاده، سخنگوی وقت وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران درباره این دیدار گفت: ایران میزبان گروه‌های مختلف افغانستانی است و در این سفر هم ایران میزبان این گفت‌وگوها بوده و گفت‌وگوهای خوبی بین این رهبران در حال انجام است. 
 
* قهرمان کاذب دیگر، این بار از اوکراین
اسفند سال گذشته روسیه پس از هشدارهای متعدد به دولت اوکراین مبنی بر اینکه اجازه نخواهد داد ناتو به مرزهای روسیه نزدیک شود، به اوکراین حمله کرد. جدا از اینکه وقوع جنگ در هر نقطه‌ای از دنیا مذموم است اما جنگ روسیه و اوکراین ریشه در تلاش اوکراین برای پیوستن به ناتو و باز شدن پای آمریکا به مرزهای روسیه داشت. روزنامه اصلاح‌طلب آفتاب یزد در شماره روز نهم اسفند سال 1400 خود در گزارشی تحت عنوان «درس زلنسکی به سیاستمداران پرمدعا» نوشت: «ایستادگی زلنسکی نشان می‌دهد او بازی را بلد است و می‌داند در شرایط بحرانی چگونه به مردم کشورش کمک کند و آنها را تنها نگذارد». اما نقطه اوج تلاش اصلاح‌طلبان برای قهرمان‌سازی از زلنسکی را می‌توان در تیتری که روزنامه سازندگی برای توصیف او به کار برد مشاهده کرد: «رئیس‌جمهور در میدان» و به این شکل به تمجید و تقدیر از زلنسکی پرداخت. با این وجود تلاش‌های اصلاح‌طلبان برای قهرمان‌سازی از زلنسکی نیز که در جهت تلاش غرب برای معرفی رئیس‌جمهور اوکراین به عنوان یک قهرمان بود، چند صباحی بیشتر طول نکشید و با تنها گذاشتن زلنسکی توسط غرب، بویژه آمریکا، این پروژه هم به بن‌بست رسید و شکست خورد. رئیس‌جمهور اوکراین پشت‌گرم به حمایت‌های غرب و آمریکا به جنگ روسیه رفت اما در همان ابتدا کشورهای غربی اوکراین را تنها گذاشتند و اوج پشتیبانی‌شان از زلنسکی اقدامات تحریمی علیه روسیه بود. ناتو نیز طی یک عقب‌نشینی مذبوحانه از مواضع خود علیه روسیه، عملا دولت اوکراین را به تسلیم در مقابل روسیه فراخواند و دبیرکل ناتو در خرداد سال جاری آب پاکی را روی دست اوکراینی‌ها ریخت و اعتراف کرد هر گونه توافق صلح برای پایان دادن به جنگ در این کشور، مستلزم مصالحه از جمله درباره سرزمین‌های مورد اشغال یا مورد ادعای روسیه است. قبل‌تر از او نیز هنری کیسینجر، وزیر خارجه آمریکا در دوران جنگ سرد در نشست مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوییس گفت اوکراین باید مذاکرات را قبل از ایجاد تحولات و تنش‌هایی که به آسانی قابل حل‌وفصل نیست، آغاز کند. او به دولت کی‌یف توصیه کرد برای دستیابی به توافق صلح با مسکو، باید بخشی از سرزمین خود را به روسیه بدهد. 
آنچه مشخص است اینکه اساساً اصلاح‌طلبانی که همواره دنباله‌رو غرب بوده‌اند، مواضع خود را براساس خوش‌آمد غربی‌ها اتخاذ می‌کنند. تخریب جبهه مقاومت اصیل اسلامی و تلاش برای قهرمان‌سازی فیک، آنطور که غرب می‌‌خواهد، موید این موضوع است. منافع ملی مفهومی است که اصلاح‌طلبان با آن بیگانه‌اند و آنچه برای‌شان اهمیت دارد، جلب نظر و رضایت آمریکاست و این را می‌توان در فحش‌نامه یکی از سران فتنه علیه شهدای مدافع حرم یا دیگر مواضع و بیانیه‌های اصلاح‌طلبان به وضوح مشاهده کرد.

Page Generated in 0/0082 sec