کد خبر: 251945تاریخ: 1401/5/25 00:00
نگاهی به 31 سفر استانی دولت سیزدهم در یک سال که میتواند جلوهای از مدیریت مردمی باشد
تصویر دولت، تصور عمومی
محمد سلحشور: دولت سیزدهم میزانسن یک سالگی خود را در فضا و طرحی متمایز و کلیشهشکن نسبت به تصویر ثبتشده از نهاد دولت در 8 سال دولت روحانی به پایان رساند. تصویر پایان یک سالگی دولت حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی همانند عمده تصاویر ثبتشده از دولت مستقر، شکل و نمایی متفاوت با نمادهای مدیریتی دولتهای یازدهم و دوازدهم داشت. انجام 31 سفر فشرده استانی در کمتر از یک سال و سرکشی به دورافتادهترین مناطقی که اصطلاحا زیرپونز نقشه توصیف میشوند، باعث شد جامعه شاهد رئیسجمهوری باشد که نهتنها از میان مردم رفتن احساس شرمساری نمیکند که حتی به دنبال فرصت میگردد تا سرزده و بدون اطلاع قبلی در میان مردمی حاضر شود که در سالهای اخیر زندگی سختی را تجربه کردهاند. از این منظر دولت سیزدهم با هر نقدی که احتمالا بتوان بر آن وارد کرد، در تغییر «تصویر عمومی» نسبت به نهاد دولت تا حد زیادی موفق بوده است؛ تصویری که ترمیم آن را میتوان یکی از شروط احیای اعتماد عمومی و بازگشت امید به جامعهای دانست که در سایه انباشت نارضایتیها به حدی از سرخوردگی رسیده است. از این منظر «تصویر عمومی» از سیدابراهیم رئیسی در یک سال گذشته تا حد زیادی روی ذهنیت کسانی که در سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری شرکت نکرده بودند هم تاثیرگذار بوده است.
با این حال احتمالا چالش جدیتری که دولت در 3 سال آینده باید با آن دست و پنچه نرم کند نه «تصویر عمومی از دولت» که «تصور عمومی از شرایط آینده کشور» است. گذر زمان لاجرم بیش از پیش دولت را از جایگاه توصیفکننده شرایط به موقعیت پاسخدهنده وضعیت عمومی کشور میکشاند و در این فضا تصویر جامعه از دولت نیز از تصوری که نسبت به آینده شکل گرفته تاثیر میپذیرد. از همین منظر موضع رئیسجمهور در جریان سیویکمین سفر استانی دولت درباره دور جدید سفرهای استانی را که بیشتر جنبه نظارتی برای پیگیری دستورات صادر شده در سفر اول را دارد، میتوان امیدوارکننده دانست. به زبان سادهتر، هر قدر شکستن کلیشه مدیریت غیرمردمی روحانی امری ضروری برای جامعه سرخورده ایران به حساب میآمد، پس از این حضور رئیسجمهور و دولتمردان در میان مردم باید متضمن تغییر نگاه جامعه نسبت به آینده کشور باشد. سفرهای استانی به عنوان مهمترین نمود این امر باید در دور جدید خود (که به گفته رئیسی پس از وقفهای کوتاه مجددا آغاز میشود) تصور عمومی را نسبت به تغییر شرایط و نظارت بر حسن اجرای آن بهبود بخشد. یکی از نقدهای صحیحی که در یک سال گذشته به دولت سیزدهم وارد شده، فقدان «روایت» در ادبیات رسمی دولتمردان بوده است؛ فقدان روایتی که نسبت به شرایط موجود و سیر تغییرات، جامعه را آگاه کرده و با خود همراه سازد. بر همین اساس «روایت» هر دولت را میتوان بهمثابه نخ تسبیحی به حساب آورد که مجموع حوادث و آمدوشدهای سیاسی را حول خود تنظیم میکند. دولت بیروایت لاجرم حتی اگر مجموعهای از فعالیتهای سازنده را در نقاط مختلف کشور و دستگاهها و نهادهای اجرایی پی بگیرد، به علت آنکه عنصر زبانی وحدتبخشی ندارد، توانایی همراه کردن عموم مردم را با خود نخواهد داشت. در این مسیر رقبای دولت نیز همواره سعی میکنند با طرح موضوعات مختلف ذهنیت عموم را نسبت به عملکرد دولت آشفته و چندپاره سازند. برای نمونه دولت رئیسی در عرصههای مختلف تلاش کرده با تغییر «تصویر عمومی از دولت»، خود را در موقعیتی متفاوت از دولت سابق تعریف کند اما در نشان دادن مسیر آتی کشور در سایه مدیریت جدید چندان موفق نبوده است. عموم مردم و جریاناتی که مخالفت ذاتی با دولت مستقر ندارند، درباره اینکه دولت مسیر تغییرات را از چه کانال و به چه روشی پی میگیرد ابهامات جدی دارند. برای نمونه، دولت سیزدهم از زمان آغاز به کار در شهریور سال گذشته بارها این گزاره را که «دولت قصد گره زدن سفره مردم به برجام را ندارد» تکرار کرده و در این مسیر تحرک و پویایی قابل توجهی را در چارچوب سیاست همسایهگرایی پی گرفته است اما کماکان در ارائه روایتی که این گزاره را برای مردم ملموس سازد کامیاب نبوده است. سهلگیری نسبت به این امر میتواند «تصور عمومی از دولت» را نیز مخدوش کند. به زبان سادهتر، تقویت تصویر یا تصور عمومی از دولت به تقویت دیگری منتهی میشود اما در صورتی که جامعه تصوری خلاف تصویر تثبیتشده پیدا کند لاجرم تصویر نیز تضعیف میشود.