بهر سرمای زمستان نار وارد میکند
همره نفت و زغال ، الوار وارد میکند
بعد پشم وکرک و پر با موی اسب
هر چه گرما میدهد بسیار وارد میکند
تا ز سرما در خیابان ها نلرزد نیمه شب
بهر این بیخانمانها غار وارد میکند
از برای مردهایی با دو زن یا بیشتر
جای انبوهی زکت، شلوار وارد میکند
تا که از بزم شبانه کم نگردد لحظهای
همره چیپس و پفک، بوشار* وارد میکند
از تمامی جهان میآورد خرد و کلان
او ز ایران دوغ سان استار وارد میکند
بهر تیم ملیاش از نایک میگیرد لباس
بهر معتادان خود سیگار وارد میکند
این مدیریت زمستان را بهاری میکند
آنکه حتی بهر خرها بار وارد میکند
آن مدیری که بود تنها به فکر جیب خود
اقتصادی اینچنین بیمار وارد میکند
* بوشار: نوعی جدید از ذرت بوداده؛ همشیره پف فیل