گروه سیاسی: با وجود اینکه نزدیک به یک دهه از تعطیلی زندان ابوغریب توسط دولت عراق میگذرد اما هر از گاهی شکنجههایی که در این زندان توسط ارتش تروریست آمریکا انجام شد تا کرامت انسانی را له کند، از دل تاریخ سر برآورده و رسوایی حقوق بشر غربی را فریاد میزند. سال 83 بود که برای نخستین بار یک خبرنگار آمریکایی به نام «سیمور هرش» مجموعهای از تصاویر جنایات ارتش آمریکا در زندان ابوغریب بغداد را منتشر کرد و اکنون پس از گذشت 19 سال از آن ایام، این بار یک شهروند ایرانی در مقابل دوربین به بازگویی خاطرات تلخ خود از شکنجه آمریکاییها در زندان ابوغریب پرداخته است. به گزارش «وطنامروز»، محمد بلندیان شهروند ایرانی است که 19 سال قبل در حالی که به قصد زیارت عتبات عالیات به عراق سفر کرده بود، ابتدا به دست نظامیان بعثی دستگیر و سپس توسط آمریکاییها به زندان ابوغریب منتقل شد. بلندیان ابتدا تیرماه سال جاری در برنامه تلویزیونی «بدون تعارف» به مدت چند دقیقه به بازگویی کلیاتی از حوادث تلخی که برای او در زندان ابوغریب رقم خورد پرداخت اما اخیرا وی در مقابل دوربین شبکه خبری المیادین نشست و به تشریح جزئیاتی از 17 ماه بازداشت و شکنجه خود در ابوغریب توسط ارتش آمریکا اشاره کرد. بلندیان گفت: من شاهد عینیای هستم که بدترین انواع شکنجه را در ابوغریب تحمل کرد. علت مصاحبه من هم این است که به جوانان در ایران و جهان بگویم آمریکا اینی نیست که نشان میدهد. من خود شاهد بودم؛ آنچه آمریکا در گوانتانامو و ابوغریب و افغانستان مرتکب شده، شنیعترین جنایات علیه بشریت است، حال آنکه مدعی حقوق بشر هم هست. بلندیان با شرح ماجرای بازداشت خود در کاظمین گفت او را بعد از بازداشت به مکانی بردند که بعدا متوجه شده مرکز پلیس سعدون است؛ جایی که تحت کنترل بعثیها و آمریکاییها بوده است. به گفته بلندیان، در آن مرکز دنده او بر اثر ضرب و شتم شکسته و بدون درمان رهایش کردند و 15 روز بعد در حالی که سرش را با کیسهای پوشانده بودند به یکی از کاخهای صدام منتقل کردند؛ کاخی که احتمالا به یکی از مقرهای اطلاعاتی آمریکا تبدیل شده بود. در آنجا او را وارد قفس یو شکلی کردند که فقط به اندازه قامت یک انسان گنجایش داشته است. بلندیان به المیادین گفت: در آنجا با همراهی یک مترجمی که عراقی بود از من بازجویی کردند اما من زبان عربی نمیدانستم و نمیفهمیدم چه میگویند. چند روز بعد گفتند میخواهند مرا آزاد کنند و مرا سوار خودروی هامر آمریکایی کردند. چند نفر بودیم. در مسیر تابلویی دیدیم که رویش نوشته شده بود، مطار صدام (فرودگاه صدام). گمان کردیم میخواهند ما را آزاد کنند و به ایران بفرستند، چرا که ما گناهی مرتکب نشده بودیم. خودرو از فرودگاه عبور کرد و مدتی بعد وارد جایی شدیم که نوشته شده بود «سجن ابوغریب» (زندان ابوغریب). ما را وارد آنجا کردند. بلندیان ادامه داد: نمیفهمیدیم چه میگویند. مترجم نداشتیم. بعدا یک مترجم تاجیک آوردند که فارسی میدانست. گفتند تو بازداشتی و اتهامت هم انفجار هتل بغداد است. این شهروند ایرانی با اشاره به تجاوز آمریکاییها به یک دختر زندانی گفت: من دائم صدای دختری را میشنیدم که مدام در حال شکنجه بود. پدر و برادرش هم بودند. اسم برادرش علاوی بود. این دو مدام التماس میکردند که آن دختر را آزار ندهند. من امکان رؤیت چیزی را نداشتم تا اینکه مرا از سلول ۲ در به یک در منتقل کردند که میشد بیرون را دید. آنها اصلا رفتار اخلاقی نداشتند. عذر میخواهم که این را میگویم، من و تقریبا خیلی از زندانیها میدیدیم که ۳ آمریکایی به یک زن تجاوز میکردند و دیگر نظامیان آمریکایی هم نظاره میکردند. زمانی هم که اجازه استحمام میدادند در زمستان و هوای سرد، به ما آب سرد میپاشیدند و بعد از استحمام هم روی ما آب سرد میگرفتند و این غیرقابل تحمل بود. مدام صدای فریاد و التماس زندانیان را میشنیدیم، مقابل ما هم سلولهای انفرادی زنانه بود که صدای آنها را هم میشنیدیم که مدام التماس میکردند [و این ما را شکنجه میداد]. بلندیان درباره بازجویی آمریکاییها از وی نیز گفت: 7-6 بار در ابوغریب بازجویی شدم و آخرین بار کسی آمد که گفت ایرانی است و از ارتش آمریکاست. همان اتهامات را به من زدند. چند بار هم حکم علیه من صادر کردند. برخی حکمها را هنوز دارم. یک اتهام و حکم درباره حمله به نیروهای ائتلاف را برای من آوردند، یعنی من به نیروهای ائتلاف آمریکایی حمله کردهام. این یکی از اتهامات و اتهام دیگر بمبگذاری در هتل بغداد بود. در مدتی که آنجا بودم، یک بار هم مرا به هیچ دادگاهی نبردند و من هم به چشم خودم هیچ دادگاهی ندیدم. این شهروند ایرانی در پایان گفت: ابوغریب یعنی نقض آشکار حقوق بشر، ابوغریب یعنی انواع شکنجهها، سختیها و آزارها، ابوغریب یعنی سالهای سخت انتظار و دوری از خانواده. نهتنها من، میتوانید از هرکسی که در ابوغریب بود بپرسید. هیچ یک از زندانیان ابوغریب هنوز نتوانستهاند به حالت قبلی خود برگردند و نمیتوانند مانند قبل زندگی کنند.