گروه فرهنگ و هنر: برنامهسازی کار سختی است، حال اگر بخواهید این برنامه را برای کنجکاوترین گروه سنی تولید کنید، سختتر هم میشود. نوجوان مخاطب سرسختی است که برای همراه کردن او حتما باید حرف تازهای داشته باشیم یا حرف را آنقدر جذاب بیان کنیم تا ذهن پرسشگر او همراه شود.
مرور برنامههای رسانه ملی نشان میدهد بعد از دهه 60 که تولیدات تلویزیونی سبکی متفاوت داشت، ساخت برنامه برای نوجوانها آنطور که باید مورد توجه نبوده است و صرفا به صورت مقطعی آثاری تولید شدند که برخی موفق بودند و برخی نه.
نکته دیگر، عدم توجه کافی به مرز میان نوجوانی و کودکی است. در دورهای توجه اصلی برنامهسازان، با ورود «خالهها» و «عموها» به تلویزیون، معطوف به کودکان شد و کمتر سراغ نوجوانها رفتند. از طرفی گاهی مرز میان برنامههای کودک و نوجوان به هم آمیخته شده است.
نگاه غالب در تولید برنامه برای نوجوانان در دهه 70 بیشتر بر پایه برنامههای گفتوگومحور بود اما اتفاق مهم این دوران سریالهای خوبی بود که در کنار این برنامهها مکملی شد برای همراه کردن مخاطب نوجوان.
«قصههای مجید/ سال 69» به کارگردانی کیومرث پوراحمد، «دنیای شیرین/ سال 76» به کارگردانی بهروز بقایی، «سیب خنده/ سال76» به کارگردانی رضا عطاران و «دنیای شیرین دریا/ سال77» به کارگردانی بهروز بقایی از جمله سریالهایی بودند که توانستند مخاطب نوجوان را راضی نگه دارند. با یک وقفه طولانیمدت سال 98 سریال«محرمانه» بـه کارگردانی مسلم تهرانی و تهیهکنندگی عطا پناهی برای نوجوانان ساخته شد و تا حدودی این خلأ را پر کرد.
از ابتدای دهه 70 تا امروز برنامههایی هم تولید شدند که در جذب مخاطب نوجوان موفق عمل کردند؛ از جمله «نیمرخ»، «اکسیژن» و حالا «اقیانوس آرام».
در این سالها، علاوه بر کاهش ساخت برنامههای نوجوانانه، سریالسازی هم کمرنگ شد و با وجود رشد اطلاعات و باز شدن بیشتر فضای رسانهای، خوراک فکری مخاطب نوجوان تلویزیون به اندازه کافی نبود.
واقعیت این است که سهم گروه سنی نوجوان از برنامهسازی در تلویزیون اندک است. این وظیفه به شبکه امید واگذار شده اما نیاز به یادآوری نیست که شبکههای دیگر هم نباید از نوجوانها غافل شوند بویژه آنکه الزاما این گروه سنی مخاطب برنامههای شبکه امید نیستند و باید در شبکههای دیگر هم محتوای لازم برایشان مهیا شود.
در چنین شرایطی فصل چهارم «اقیانوس آرام» که محصول سازمان اوج است، روی آنتن شبکه 2 میرود. در این برنامه، آدمهای موفق میان نوجوانها حاضر میشوند و از تجربه زندگی خود میگویند. این شیوهای تازه در برنامهسازی برای نوجوانها است که فرصت اشتراک در تجربه دیگران را برایشان فراهم میکند.
نوجوان برای یافتن مسیر درست، نقشه راه میخواهد و نیازمند الگو است. او نیاز به الگویی دارد که بتواند همراهش شود؛ نه آنقدر بزرگ و دستنیافتنی که به رویا بماند و نه آنقدر دمدستی که جذابیت لازم را نداشته باشد.
آنچه در این مسیر نیاز به توجه بیشتر دارد فرمولهای گذشته است که دیگر کارایی ندارد و برای برنامهسازی برای این گروه سنی نگاه ویژهتری میطلبد. «اقیانوس آرام» از این منظر اتفاقی نو است و توانسته بخشی از این خلأ را پر کند.