بهار عاشقان باشد زمستان
شود اعجاز امسالش دو چندان
تصور کن بدون برق باشی
بیاید پشت هم هی برف و بوران
خیابانها همه تاریک باشد
همه نوعی درنده، در خیابان
بماند لذت کشفی که دارد:
خیابان است اینجا یا بیابان؟!
خیالش را بکن بانکی نباشد
نه پولی که تو باشی در پی آن
چه بهتر این خوشی تکمیل گردد
بیاید قحطی دلار و یوآن
نه گازی و نه برقی و نه آبی
به جایش زندگی آسان آسان
مدارس کلهم تعطیل باشد
که ما هستیم کلا تیزهوشان
چه قندیل قشنگی بسته اینجا
کنار مجرم کتبسته، سروان
چه نوستالژی با حالی که باشد
پکیج خانهها یکدست داغان
تصور کن که آب گرم هم یوخ
به جایش آب یخ باشد فراوان
برای شستوشوی تن چه جالب
به جای دوش، ملت زیر باران
نه خانه نه اجارهخانه حتی!
درون غار با خرسیم همسان
همان بهتر، عدالت برقرار است
همه مانند هم: انسان و حیوان