حضرت آیتالله ناصری استاد برجسته اخلاق و حوزهعلمیه اصفهان، به دلیل بیماری و کهولت سن، روز گذشته جمعه ۴ شهریور ۱۴۰۱ در ۹۲ سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به ملکوت اعلی پیوست.
حضرت آیتالله حاج شیخ محمد ناصری دولتآبادی، به سال 1309 هجری خورشیدی، در شهر دولتآباد برخوار واقع در 10 کیلومتری شهر اصفهان در خانوادهای که سهمی بسزا از زهد و تقوا و دانش دینی داشت به دنیا آمد. پدر ایشان، زاهد متقی حجتالاسلاموالمسلمین حاجشیخ محمدباقر ناصری نام داشت که خود در شمار عالمان فرهیخته آن دوران بود و محضر دانشیان گرانسنگی همچون علامه آخوند کاشی و نیز جهانگیرخان قشقایی را به خوبی دریافته بود و در شمار یاران و تلامیذ مورد عنایت خاص علامه مرحوم حاجآقارحیم ارباب نیز قرار داشت.
ایشان هنگام به دنیا آمدن این فرزند، او را «محمدعلی» خواند و او بعدها به نام «محمد» شهره شد. محمد هنوز در دوران خردسالی به سر میبرد که پدر به اشاره مرحوم علامه ارباب راهی نجف اشرف شد تا خدمت فقیهان و عارفان بزرگ آن دیار همچون آیتالله حاجسیدعبدالهادی شیرازی و آیتالله سیدمحمود شاهرودی و آیتاللهالعظمی آقا سیدجمالالدین گلپایگانی را دریابد.
بعد از مهاجرت پدر به نجف اشرف، حضرت آیتالله ناصری تحصیل را در همان دوران خردسالی آغاز کرد. این دوران با حضور در مکتبخانهای در دولتآباد آغاز و بعد از مدتی با ورود به حوزه علمیه اصفهان و تحصیل علوم ادبی رایج در آن حوزه ادامه یافت.
در این دوران که ایشان هنوز در دوران نوجوانی بهسر میبردند، لطف امیرمؤمنان شامل حالشان میشود و استاد به همراه پدر و خانواده به نجفاشرف کوچ میکنند. ایشان در این زمان 14 سال بیشتر نداشتند. اگر چه در نجف اشرف مشکلات، فقر و کمبود امکانات اولیه این خانواده 5 نفره را در سختی بسیار قرار میدهد اما خاطرات شیرین استاد از آن دوران، نشاندهنده روحیه علم و معرفتجوی ایشان در همان آغازین دوران ورود به نجف اشرف است.
این دوران ۲ سال بیشتر به طول نمیانجامد؛ چه در این هنگام مادر رخت از این دنیای گذران بر میکشد؛ چه نیک فرجام بود آن بانو که بهرغم غربت، در قبری در صحن مطهر علوی که فاصله چندانی تا روضه منوره نداشت، برای همیشه آرام میگیرد.
یک سال پس از آن، پدر به ایران بازمیگردد و ایشان را در 17 سالگی برای ادامه تحصیل در نجفاشرف تنها میگذارد. این دوران، با رخت کشیدن ایشان به مدرسه صدر نجف آغاز شده و فصلی جدید در زندگی ایشان آغاز میشود. پدر پیش از جدایی از فرزند، او را نخست به امیرمؤمنان و پس از آن به مرحوم آیتالله شیخ محمدحسین دهاقانی که در شمار اعلام و اوتاد آن شهر مقدس بود، میسپارد؛ والحق که آن فقیه عارف فرزانه نیز در تربیت این جوان از هیچ دقیقهای فروگذار نمیکند.
در این دوران، ایشان گذشته از شرکت در دروس علمی نجف اشرف، با شماری از اهل معانی این شهر مقدس همچون مرحوم حاجشیخمحمد کوفی نیز آشنا میشود و در طریق معرفت ائمه هدی دست به دامن آنان میزند. ایشان در این دوران، بخشی از علوم ادبی، حاشیه ملاعبدالله، معالمالأصول و قسمتی از شرح لمعه را نزد مرحوم علامه آیتالله مدرس افغانی فرا میگیرد. ادامه شرح لمعه را از محضر آیتالله شیخ مجتبی لنکرانی، مکاسب را از محضر آیتالله حاجسید عبدالأعلی سبزواری، رسائل را از محضر مرحوم آیتالله حاجشیخ عبدالکریم کرونیاصفهانی که بعدها به دامادی ایشان نیز سرافراز میشود، کفایه را از محضر آیتالله حاجشیخ محمدحسین دهاقانی و برای دومین مرتبه در محضر آیتالله شیخ صدرا بادکوبهای، خارج مکاسب محرمه را از محضر آیتالله میرزاهاشم آملی، بحث خارج صلاه آیات را از محضر آیتالله سیدعبدالهادی شیرازی و خارج بیع و خیارات را از محضر مرحوم آیتاللهالعظمی امام خمینی میآموزد. گذشته از این، در شماری دیگر از دروس همچون بحث خارج کتاب الحج آیتالله حاجسیدمحمود شاهرودی نیز شرکت میکند و یک دوره کامل اصول فقه را از محضر آیتاللهالعظمی حضرت حاجسیدابوالقاسم خویی فرا میگیرد.
در این دوران، با مرحوم آیتالله حاجسیدجواد آلعلی که در شمار علمای کشور کویت قرار داشتند، مجالس علمی مرتبی برقرار میکردند و بخش عمده این دروس را با هم مباحثه میکردند.
ایشان در این دوران، محضر اخلاقی- عرفانی زاهد و عارف نامدار مرحوم آیتالله آقاسیدمحمد کشمیری، فرزند عارف بزرگ آیتالله سیدمرتضی کشمیری را سخت غنیمت شمردند و بسیار از محضر او آموختند و به عمل درآوردند. گذشته از ایشان، با بزرگان دیگری همچون مرحوم آیتالله حاجشیخعباس قوچانیوصی و مرحوم علامه قاضی نیز آشنا و به درک محضر آنان میپرداختند. همچنین در سنین جوانی و در اواخر عمر شریف عالم عارف حضرت آیتاللهالعظمی سیدجمالالدین گلپایگانی به محضر آن بزرگوار شرفیاب میشدند و ملبس شدن آیتالله ناصری به لباس شریف روحانیت نیز توسط این عالم کمنظیر انجام شد.
حضرت آیتالله ناصری گذشته از استفاده از تعالیم مرحوم حضرت آقا سیدهاشم حداد، با شماری از یاران ایشان همچون مرحوم علامه طباطبایی و حاج عبدالزهرا گرعاوی (که بهرههای بسیار از ایشان بردهاند) نیز به واسطه همین مجالس آشنا میشوند.
در همین دوران با مرحوم سالک بصیر جناب حاجآقا اسماعیل دولابی نیز آشنا میشوند و این آشنایی تا پایان عمر آن فقید سعید ادامه داشت. ایشان، هر از چندی که به اصفهان میآمدند به دیدار این دوست قدیمی نیز میشتافتند و در منزل از ایشان دیدار میکردند.
عارف گمنام مولوی قندهاری که الحق سراسر عمر را به توجه و مراقبه گذرانید نیز در شمار یاران ایشان قرار داشت. میان این ۲ بزرگمرد، عقد اخوتی بسته شده بود و از همین رو تا پایان عمر جناب مولوی، این ۲ هرگز یکدیگر را فراموش نکردند. حضرت آیتالله حاجشیخ حسن صافیاصفهانی نیز در همین شمار قرار داشت، که دوستی دیرینی میان این ۲ از دوران اقامت در نجف اشرف برقرار بود. همچنین ایشان در غالب سفرهای ماهانه به قم محضر آیتالله العظمی بهجت میرسیدند به طوری که شیخعلیآقا بهجت میگفتند: هیچ کس مثل ایشان با آیتالله بهجت نشست صمیمانه ندارند.
حضرت آیتالله ناصری پس از آنکه به امر استادشان مرحوم آیتالله کشمیری به اصفهان بازگشت، گذشته از مجالس تدریس فقه و اصول و تفسیر که سالیانی دراز در حوزه علمیه این شهر اقامه کرد و تاکنون نیز ادامه داشت، به تربیت نفوس مستعد و طالب معارف الهی نیز همت گماشت. گذشته از جلسات درس اخلاق ایشان که در شماری از مدارس علمیه این شهر برگزار میشد، نماز جماعت و مجالس وعظ و سخنرانی ایشان در مسجد کمرزرین اصفهان تا اواخر عمر با برکتشان برگزار میشد و میان عاشقان اهلبیت علیهمالسلام و طالبان معرفتالله از شهرتی بسزا برخوردار بود. ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ شان علی استون، بازیگر و فیلمساز آمریکایی که به ایران سفر کرده بود در دفتر ایشان اسلام آورد. اسلام آوردن او بازتاب فراوانی در رسانههای بینالمللی داشت.
این عالم ربانی روز گذشته در 92 سالگی پس از تحمل یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت و به دیدار پروردگار شتافت.