ثمانه اکوان: چند روزی است که اخبار دعوای لفظی و تنش در روابط فرانسه و انگلیس به تیتر بسیاری از روزنامههای اروپایی تبدیل شده است. انگلستان که این روزها همچنان درگیر مساله خروج از اتحادیه اروپایی و همچنین انتخابات درونحزبی برای تعیین نخستوزیر جدید این کشور است، به نظر میرسد چندان هم از وضعیت اداره اتحادیه اروپایی به رهبری فرانسه راضی نیست. حجم عظیم مهاجرانی که از کانال مانش از فرانسه به سمت انگلستان میروند، دولت ضعیف جانسون و سرنوشت دولت آینده این کشور را با بحرانی جدی روبهرو کرده است. مقامات انگلیس با اشاره به حوادث رخ داده در این کانال و مهاجرانی که جان خود را هنگام عبور از این کانال از دست میدهند، تلاشهای انجام شده از سوی فرانسه برای کنترل و مهار این بحران را ناکافی میدانند، البته این تنها مساله بحرانی در روابط ۲ کشور نیست. اختلافات بر سر مهاجران، زمانی که با اختلافات درباره تجارت با ایرلند بعد از خروج انگلستان از اتحادیه اروپایی همراه میشود، تنشی جدی در روابط به وجود میآورد. جدا از این مسائل، تنشهای بین ۲ کشور بر سر مرزهای دریایی که از دیرباز ماهیگیران انگلیسی و فرانسوی را به جان هم انداخته است، بر پیچیدگی اوضاع اضافه میکند.
با این حال شاید بتوان گفت مهمتر از همه این مسائل، رقابتهای ۲ کشور برای تبیین نقش خود در بین کشورهای اروپایی است که برای مدتهای زیاد لندن و پاریس را به جای متحد، تبدیل به رقیب یکدیگر کرده است. بسیاری از تحلیلگران حوزه اروپا در همین راستا خروج انگلستان از اتحادیه اروپایی را راهکار سیاستمداران این کشور برای مقابله با افزایش قدرت فرانسه در اروپا به عنوان یکی از رهبران قدرتمند اروپایی میدانند و اعتقاد دارند انگلستان سعی دارد با نزدیک شدن به آمریکا و خروج از اتحادیه اروپایی - در واقع به جان خریدن تمام هزینههای خروج از اتحادیه- دوباره قدرت اقتصادی و سیاسی خود را به رخ این اتحادیه بکشاند که هر روز با بحرانی جدید دست و پنجه نرم کرده و انتظار میرود بزودی دچار فروپاشی شود.
تنش جدید اما از ۲ روز پیش در یکی از جلسات انتخاباتی حزب محافظهکار شکل گرفت. لیز تراس، نامزد نخستوزیری انگلستان در یک جلسه انتخاباتی با حضور ریشی سوناک، کاندیدای رقیبش برای رهبری محافظهکاران و نخستوزیری انگلیس، در پاسخ به اینکه آیا مکرون دوست است یا دشمن، گفت: «هنوز روشن و مشخص نیست». این صحبتهای تراس بشدت با تشویق حضار مواجه شد و نشان داد اعضای حزب محافظهکار در انگلستان چندان دل خوشی از فرانسه و سیاستهایش در قبال انگلستان ندارند.
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه که در آن زمان به دلیل بحران انرژی در اروپا به الجزایر سفر کرده بود تا بلکه بتواند راهی برای واردات گاز به فرانسه و اروپا پیدا کند، در واکنش، انگلیس را متحد فرانسه خواند و به خبرنگاران گفت: «انگلیس، صرف نظر از رهبرانش و گاهی با وجود رهبرانش یا اشتباهات کوچکی که ممکن است برای خودنمایی مرتکب شوند، ملتی دوست، قوی و متحد است». مکرون تاکید کرد: «بریتانیا دوست فرانسه است و میدانید که ما در دنیای پیچیدهای زندگی میکنیم، دموکراسیهای استبدادی روزبهروز بیشتر میشوند، بنابراین احساس عدم تعادل وجود دارد».
ایده رویارویی با فرانسه در اوج مبارزات انتخاباتی اما به نظر میرسد چندان هم به مذاق دولت انگلستان خوش نیامده است. جانسون بر همین مبنا وارد میدان شد و در سخنانی به زبان فرانسه گفت: «امانوئل مکرون دوست خیلی خوب ما است. من فکر میکنم روابط بین بریتانیا و فرانسه از اهمیت زیادی برخوردار است. آنها برای مدت طولانی بسیار خوب بودهاند، از زمان ناپلئون، اساسا من فکر میکنم ما باید آن را جشن بگیریم. درباره امانوئل، من روابط بسیار خوبی با او داشتهام و میتوانم چیزی به شما بگویم؛ او یک هوادار بزرگ کشور ما است». این صحبتهای شیرین از زبان نخستوزیری که تا چند وقت دیگر تبدیل به «نخستوزیر سابق» میشود نمیتواند تاثیر چندانی بر روابط ناپایدار انگلستان و فرانسه داشته باشد. دراین بین به جای هر علت دیگری، باید این روزها ریشه این درگیریها را در جنگ اوکراین مشاهده کرد؛ جنگی که اتحادیه اروپایی را با بحران انرژی روبهرو کرده و در عین حال نشان داده این اتحادیه جدا از آمریکا، هیچ سیاست مستقلی ندارد و باید با هر هزینهای، به حمایت از سیاستهای جنگطلبانه کاخ سفید در مقابل روسیه بپردازد.
با اینکه امانوئل مکرون تلاش زیادی کرد تا روسیه را از جنگ با اوکراین برحذر داشته یا به سرعت به این حمله نظامی پایان دهد اما حمایتهای مالی آمریکا از اوکراین و علاقهاش به ادامه یافتن جنگ در اروپای شرقی برای تضعیف روسیه، خط بطلانی بر تلاشهای رئیسجمهور فرانسه کشید. حالا با وجود گذشت بیش از 6 ماه از آغاز جنگ، اروپا درگیر بحران انرژی است؛ بحرانی که باعث افزایش 10 برابری قیمتهای انرژی در انگلستان و آلمان و سایر شهرهای اروپایی شده و انتظار میرود تا چند ماه دیگر کار را به اعتراضات خیابانی در این شهرها بکشاند. با آنکه فرانسه و آلمان تا حد زیادی مخالف سیاستهای تحریمی آمریکا در قبال روسیه هستند اما انگلستان با دنبالهروی از آمریکا هم در ماجرای اوکراین و هم در مساله تایوان، سیاستهای جنگطلبانه را پیش گرفته و به قول رهبران انگلیسی، هزینه آن را نیز میپردازد. در این میان اما مکرون است که باید برای گدایی انرژی به الجزایر برود و تلاش کند اروپا زمستان سختی را در پیش نداشته باشد. همه اینها در شرایطی است که صدای اعتراض به سیاستهای اقتصادی اتحادیه اروپایی از مجارستان و لهستان نیز این روزها با وضوح زیادی شنیده میشود و زمزمههای فروپاشی اتحادیه اروپایی را جدیتر میکند. جنگ اوکراین نه تنها موجودیت اتحادیه اروپایی را زیر سوال برد، بلکه حالا منجر به رویارویی کشورهای اروپایی با یکدیگر نیز شده است؛ رویاروییای که میتواند خاطرات اختلافات تاریخی را نیز زنده کرده و منجر به ایجاد موج ملیگرایی در پایتختهای اروپایی شود.