سیدامیرحسین موسوی: «چرخ توسعه اقتصادی» یکی از عناوینی است که برای صنعت نساجی به کار برده میشود. صنایع نساجی و تولید پوشاک جزو قدیمیترین و فراگیرترین صنایع در جهان به شمار میرود و نگاهی به شاخصهای عملکردی این صنایع در جهان هم نشانگر آن است که این صنعت ظرفیت بسیار بالایی در تحقق اهداف اشتغالآفرینی و ارزآوری صادراتی کشورها داشته و دارد. به همین منظور صنعت نساجی بویژه حوزه پوشاک را میتوان به عنوان صنعتی راهبردی در مسیر تحول صنعتی کشورهای در حال توسعه به حساب آورد. بررسی تجربههای توسعه برخی کشورهای در حال توسعه مانند ویتنام، هندوستان و اندونزی نیز نشاندهنده سهم بالای صنعت نساجی در مسیر گذار به سمت صنعتی شدن آنهاست. صنعت نساجی در ایران هم یکی از قدیمیترین و باسابقهترین صنایع کشور به شمار میرود. سابقه این صنعت را میتوان به اندازه تاریخ ایران دانست. این صنعت از دوره صفویه تاکنون افت و خیزهای زیادی را تجربه کرده است. در چند سال گذشته -به طور دقیق در 3 دهه اخیر- وابستگی به واردات برای تامین برخی مواد اولیه، نبود استراتژی مشخص برای توسعه زنجیره ارزش، مشکل نقدینگی بنگاهها، عدم اتخاذ سیاست تجاری مناسب و واردات بیرویه، قاچاق به صورت اظهار خلاف واقع و واردات غیررسمی باعث آب رفتن صنعت نساجی کشور شده است تا جایی که امروز سیاستگذاران صنعتی کشور به طور کلی جایگاهی را برای ظرفیتهای ارزآوری و حتی اشتغالآفرینی این صنعت در اقتصاد کشور قائل نیستند. در ایران صنعت نساجی و پوشاک ضمن برخورداری از ظرفیتهای بالقوه متعدد همچون ظرفیتهای کنونی پتروشیمی (الیاف مصنوعی) و دسترسی به بازار بزرگ داخلی، همواره مورد توجه قرار داشته است و انتظار میرفته از توان رقابتپذیری بالایی در هر ۲ بازار داخلی و خارجی برخوردار باشد اما در عمل سهم این فعالیت در صنعت ایران کاهشی بوده است.
بر اساس آمار، سال 1370 سهم ارزش افزوده صنعت نساجی و پوشاک از تولید ناخالص داخلی معادل 6 درصد بود اما هماکنون این صنعت با سهم کمتر از یک درصد، خارج از دایره صنایع کلیدی ارزشزای کشور قرار گرفته است و برنامهریزیها و هدفگذاری سیاستگذار نیز تاثیر چندانی بر بهبود شرایط کسبوکار آن نداشته است، به نظر میرسد تجدیدنظر در رویه سیاستگذاری برای صنعت نساجی و پوشاک یکی از الزامات توسعه این صنعت است، چرا که فقدان برنامهای جامع برای توسعه زنجیره ارزش صنعت نساجی بیش از پیش ملموس است.