گروه فرهنگ و هنر: سفرنامهنویسی را شاید بتوانیم یک تجربه سفر بدانیم برای آن دسته از خوانندگانی که قدرت تخیل قوی دارند؛ یک تجربه نازیسته. چیزی شبیه به فناوری واقعیت مجازی که تو را با حال و هوایی همراه میکند که در معرض آن نیستی. حالا که در آستانه سفر و اجتماع بزرگ اربعین قرار داریم، رادیو تهران تلاش کرد با بازخوانی سفرنامه «پیاده تا خورشید» علیرضا قزوه، جاماندگان این سفر را با حال و هوای کربلا همراه کند؛ هر چند فرسنگها از آن سرزمین دور هستند.
به گزارش «وطنامروز»، امسال با کم شدن سایه کرونا بار دیگر مرزهای عراق به روی زواری باز است که میروند تا در هوای حسین نفسی تازه کنند ولی عدهای هم هستند که به هر دلیلی از این قافله جا میمانند و فرصت حضور در این اجتماع عظیم را از دست میدهند. رسانهها از جمله رادیو و تلویزیون نیز مانند سالیان قبل، تلاش میکنند برای این جاماندگان شور و حال اربعین را ترسیم کنند اما رادیو تهران در اقدامی متفاوت، سراغ یک سفرنامه رفته است. سفرنامه اربعینی شاعر معاصر علیرضا قزوه که با عنوان «پیاده تا خورشید» در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده، قرار است از روز شنبه نوزدهم تا چهارشنبه سیام شهریور در برنامه «کتاب شب» رادیو تهران بازخوانی شود. این بازخوانی از یادداشتهای 8 سفری که قزوه در دهههای مختلف به کربلا داشته است، انجام شده و سعی دارد با خاطرات این نویسنده از زیارت کربلا، شنوندگان رادیو را از راه دور، با آن جمعیت میلیونی حاضر در کربلا همراه کند. با توجه به همین موضوع، گفتوگویی با علیرضا قزوه نویسنده کتاب «پیاده تا خورشید» داشتیم و از این نویسنده و شاعر توانمند، نکاتی را درباره این سفرنامه پرسیدیم.
***
* انگیزه شما از نگارش این سفرنامه چه بود؟
من در ژانر سفرنامه بسیار کار کردهام. برخی از این کارها به مرحله چاپ رسیده و برخی نرسیده. به عنوان مثال «پرستو در قاب» سفرنامه مکه و «قونیه در قطار» سفرنامه قونیه از سفرنامههایی است که چاپ شده و سفرنامهای هم از سفر کرمان نوشتهام اما تا به امروز به مرحله چاپ نرسیده است. «پیاده تا خورشید» هم یکی از این سفرنامههاست که در آن به 8 سفری که به کربلا داشتم، پرداختهام. در بین این 8 سفر، یکی به دوره صدام حسین بازمیگردد، یک سفر دیگر در زمان جنگهای داخلی عراق بود که ماجراهای بسیاری داشت. در زمان جنگهای داخلی عراق به دلیل نبود امنیت در این کشور، معمولا کسی به سفر کربلا نمیرفت ولی من این سعادت را پیدا کردم. یک زیارت اربعین دیگر نیز مصادف با شب شعر بابل شد. 5 سفر دیگر هم به زمان رواج اجتماع بزرگ پیادهروی اربعین بازمیگردد و مجموع آنچه در این سفرها بر من گذشت، همگی در کتاب «پیاده تا خورشید» گردآوری شد.
* آنچه در «پیاده تا خورشید» نوشته شده را باید یک ناداستان بدانیم یا عنصر خیال هم در آن بهکار رفته است؟
در این سفرنامه، هم از عنصر خیال و شاعرانگی بهره بردهام و هم از عنصر طنز چون معتقدم در زیارت اربعین شادی و غم توأمان با هم است. مومن هم باید شاد باشد و هم غمگین. هم اشک باید باشد و هم لبخند. بعضی نویسندگان هراس دارند از اینکه موضوعاتی مثل اربعین را با چاشنی طنز مطرح کنند اما به عقیده من این ترکیب، ترکیب مناسبی است و اثرگذاری متن را بالا میبرد.
* پیام اصلی کتاب چیست؟
پیام کتاب «پیاده تا خورشید» چیزی نیست جز عظمت و شکوه و ارزش سفر اربعین. این سفرنامه حکایت از آن دارد که اجتماع اربعین با این حجم از استقبال جهانی که حتی در حج هم نظیر ندارد، میتواند جرقهای برای اتفاقاتی بزرگتر مثل فتح قدس باشد و جریان تشیع را به عنوان یک جریان نمونه به دنیا معرفی کند. نه تنها تلاش رسانهها در زمینه این معرفی موثر است بلکه حضور مردم کشورهای مختلف با ادیان گوناگون نیز این مسیر را هموارتر میکند.
* آیا برای گستردهتر شدن دایره این معرفی، برای ترجمه این کتاب به سایر زبانها اقدامی انجام شده است؟
«پیاده تا خورشید» تاکنون به زبانهای دیگر ترجمه نشده است اما این پیشنهاد را دارم که این کتاب به زبانهای عربی، اردو و انگلیسی ترجمه شود، زیرا در بین کشورهایی که استعداد خوبی برای بهرهمندی از مطالب این کتاب دارند، این ۳ زبان رواج بیشتری دارد.
* با توجه به اینکه یکی از این 8 سفر مربوط به زمان جنگهای داخلی عراق است، آیا در کتاب به شرایط سیاسی و اجتماعی آن زمان عراق هم اشاره شده یا فقط از بعد زیارت حرم امام حسین (ع) به آن پرداختهاید؟
در این سفرنامه، به جنگهای داخلی عراق هم اشاره شده است و حتی به درگیری با صدام حسین و مقتدا صدر هم پرداختهام. مثلا در بخشی از کتاب خاطره شبی را آوردهام که در حرم حضرت اباالفضل بودم و از بیرون حرم صدای تیراندازی شنیدم. بعدها شنیدم در همان شب، سردار شهید سلیمانی هم در کربلا حضور داشته است.
* در نام کتاب «پیاده تا خورشید» امام حسین(ع) به خورشید تشبیه شده است؛ هنگام انتخاب این نام برای کتاب، چه وجه شبهی بین حضرت و خورشید در ذهن داشتید؟
پیش از نگارش این کتاب، قصیدهای سروده بودم به نام «های» که یکی از ابیاتش این بود:
خورشید نه این است که میچرخد هر روز
خورشید سری بود جدا شد ز قفا، های
در این بیت که خودم علاقه وافری به آن دارم، سر حضرت سیدالشهدا را به خورشید تشبیه کرده بودم و نام کتاب «پیاده تا خورشید» را نیز مبتنی بر همین بیت انتخاب کردم.
* درباره بازخوانی این کتاب که بزودی از رادیو تهران شنیده میشود چه نظری دارید؟
پیشنهاد شد که این کتاب با گویندگی استاد بهروز رضوی بازخوانی شود و از رادیو به پخش برسد. من هم از این پیشنهاد استقبال کردم، بویژه زمانی که قرار شد این بازخوانی با صدای استاد بزرگ و پیشکسوتی چون بهروز رضوی انجام شود.