printlogo


کد خبر: 252907تاریخ: 1401/6/19 00:00
مرگ آخرین نماد استعمار پیر الیزابت دوم پس از 70 سال سلطنت بر انگلستان سرانجام در 96 سالگی اسیر مرگ شد
مرگ‌ملکه‌مکاران
جنایت سلطنت

گروه بین‌الملل: الیزابت دوم ملکه انگلیس عصر پنجشنبه 8 سپتامبر به وقت محلی در 96 سالگی پس از 70 سال سلطنت بر انگلیس در کاخ «بالمورال» اسکاتلند مرد. بر اساس برنامه‌ریزی انجام شده از چندین سال قبل مراسم و تشریفات خاکسپاری او حدود 10 روز به طول خواهد انجامید و جسد وی بعد از این ۱۰ روز در قلعه وینزر در کلیسای سنت جورج، کلیسای یادبود پادشاه جورج ششم، پدر الیزابت دوم دفن خواهد شد. الیزابت دوم، ملکه انگلیس 21 آوریل 1926 در خانه شماره 17 خیابان بروتون در محله میفر لندن به دنیا آمد. او پس از مرگ پدرش در 6 فوریه 1952 ملکه شد و 2 ژوئن 1953 طی یک مراسم رسمی تاج‌گذاری کرد و عنوان «طولانی‌ترین پادشاه سلطنتی» در تاریخ انگلیس را به دست آورد. در پی مرگ ملکه الیزابت دوم، پسر 74 ساله او چارلز بر تخت سلطنت نشست و پادشاه جدید انگلستان شد. کاخ باکینگهام طی بیانیه‌ای، چارلز سوم را پادشاه انگلستان خواند. چارلز فرزند ارشد الیزابت و پسر اول او ویلیام است. فرزند ارشد الیزابت که پس از مدت‌ها انتظار در ۷۴ سالگی سلطنت را به دست گرفته است، در روزهای آینده به اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی سفر خواهد کرد تا با مقام‌های رسمی این مناطق به عنوان فرمانروای جدید ملاقات کند. مرگ الیزایت دوم در حالی است که رسانه‌های انگلیسی برای او لقب «ملکه محبوب»(!) را برگزیدند اما بررسی ابعاد مختلف زندگی این حاکم 96 ساله نشان می‌دهد الیزابت دوم آنطور که رسانه‌های انگلیسی و دفتر کاخ سلطنتی انتظار داشتند، نزد افکار عمومی محبوب نبوده است، از جمله به خاطر رفتارهای نژادپرستانه با برخی اعضای خانواده سلطنتی تا تحولاتی که در زمان سلطنت او در قلمرو پادشاهی انگلیس رخ داد که همگی موجب شد در نظرسنجی‌های اخیر بویژه بین جوانان منجر به کاهش محبوبیت نهاد سلطنت شود. 
 
* ملکه نژادپرست!
ظهر پنجشنبه ساعاتی پیش از اعلام رسمی خبر مرگ الیزابت دوم، کاخ باکینگهام که بندرت درباره مسائل مرتبط با خاندان سلطنتی اظهار نظر می‌کند، در بیانیه‌ای اعلام کرد ملکه انگلیس با توصیه پزشکان در محل اقامت کنونی خود در اسکاتلند تحت نظر پزشکان قرار گرفته است. پس از انتشار این خبر، تصاویر مربوط به حضور خاندان سلطنتی در محل اقامت وی منتشر شد. با این حال نکته قابل توجه که از نگاه رسانه‌ها دور نماند، حضور دیرهنگام «شاهزاده هری» در این محل و پس از مرگ الیزابت بود. این موضوع سبب شد اختلافات خانوادگی و مشکلاتی که برای همسر و مادر شاهزاده هری (همسر سابق چارلز سوم شاه فعلی انگلیس) در خاندان سلطنتی پدید آمده بود، مجددا برجسته شود. روزنامه دیلی‌میل انگلیس با اشاره به تاخیر هری برای آخرین دیدار با مادربزرگش نوشت شاهزاده هری در حالی وارد محل اقامت ملکه شد که فرصت آخرین ملاقات با ملکه را از دست داد. آنچه مسلم است اختلافات خانوادگی تا لحظات پایانی زندگی الیزابت ادامه داشت و مگان مارکل، همسر نوه ملکه که پیش‌تر درباره رفتارهای نژادپرستانه خاندان سلطنتی افشاگری کرده بود، از عزیمت به اسکاتلند خودداری کرد. افشاگری ۲ سال پیش نوه الیزابت که در آن اتهاماتی درباره رفتارهای نژادپرستانه خاندان سلطنتی مطرح شد، جنجال دیگری بود که ملکه را وادار به واکنش کرد، مبنی بر اینکه که این مسائل باید به صورت خصوصی در داخل خانواده حل‌وفصل شود. شاهزاده سابق انگلیس و همسرش مگان مارکل ۲ سال قبل تصمیم گرفتند از مدار خانواده سلطنتی خارج شوند و در واقع خود را از ارث محروم کنند. آنها در مصاحبه‌ای مفصل با «اوپرا وینفری» مجری سرشناس آمریکایی خانواده سلطنتی انگلیس را به نژادپرستی نهادینه و دروغگویی متهم کردند. مارکل که «دوشس ساسکس» لقب دارد، در این مصاحبه که از سوی 12.3 میلیون نفر در انگلیس مشاهده شد، گفت شرایط در خانواده سلطنتی برای وی به اندازه‌ای خفقان‌آور بوده که به فکر خودکشی افتاده بود. مارکل در بخشی از این مصاحبه خانواده سلطنتی را به نژادپرستی متهم کرده و گفته آنها تا پیش از به دنیا آمدن فرزندش «آرچی» (Archie’s) «نسبت به رنگ پوست این کودک که تا چه اندازه می‌تواند «سیاه» باشد- پدر سفید و مادر سیاهپوست دورگه- ابراز نگرانی می‌کردند». الیزابت در واکنش به این مصاحبه گفت موضوعات مطرح شده بویژه درباره اتهامات نژادپرستی، نگران‌کننده است و جدی تلقی شده و به صورت خصوصی در داخل خانواده رسیدگی می‌شود. علاوه بر این رفتار خاندان سلطنتی و به طور مشخص الیزابت دوم با دایانا، مادر شاهزاده هری و ویلیام که اکنون وارث تاج و تخت پدرش است، سبب شد تنش‌ها در خاندان سلطنتی برای دست‌کم 3 دهه‌ ادامه داشته باشد و به احتمال زیاد تاثیر خود را در روابط آتی ویلیام با همسر دوم پدرش که با فرمان الیزابت دوم اکنون ملکه همسر خواهد بود، عیان خواهد شد.
ملکه انگلیس اوایل سال جاری میلادی در روز برگزاری جشن هفتاد سال زمامداری که «جشن پلاتینیوم» نام دارد، خواست کاملیا، همسر شاهزاده چارلز پس از رسیدن پسرش به مقام پادشاهی، لقب «ملکه» بگیرد اما بر اساس آنچه از سوی دفتر کاخ سلطنتی اعلام شده، طبق سنت سلطنتی، کاملیا، دوشس کورنوال، ملکه نخواهد شد، بلکه لقب همسر پادشاه یا «ملکه ‌همسر» (Queen Consort) خواهد گرفت. به گزارش ایندیپندنت، بر اساس سنت، همسر پادشاه که از قبل عضو خاندان سلطنتی نبوده است، پس از پادشاه شدن همسرش القاب سلطنتی را به دست نمی‌آورد، چرا که فرض بر این است که تاج و تخت تنها به اعضای خونی خاندان سلطنتی به ارث می‌رسد. 
 
* توهمی به نام سلطنت محبوب!
یکی از موارد مهمی که همزمان با مرگ الیزابت دوم مورد توجه قرار گرفت، شخصیت و جایگاهی بود که رسانه‌های انگلیسی برای این ملکه سابق به عنوان نماد وحدت پادشاهی به تصویر کشیده‌اند، حتی برخی رسانه‌ها تا آنجا پیش رفتند که مرگ او را مصادف با تضعیف و زوال پادشاهی انگلیس دانسته‌اند. پایگاه «ایریش‌نیوز» در این باره نوشت پروفسور «آنا وایتلاک» از مورخان سلطنتی معتقد است مرگ ملکه باعث ایجاد سؤالات اساسی درباره آینده سلطنت شده است. وایتلاک پیشنهاد می‌کند ویلیام، دوک کمبریج، به جای شاهزاده ولز، ممکن است چشم‌انداز بهتری به عنوان پادشاه برای بقای موسسه باشد. اما او گفت چارلز به نفع پسرش کناره‌گیری نمی‌کند، بنابراین تعهد او به نقش خود می‌تواند به طور بالقوه به منزله نابودی سلطنت باشد. این در حالی است که بررسی اخبار و نظرسنجی‌ها در سال‌های گذشته نشان می‌دهد نهاد سلطنت و حکومت هزار ساله انگلیسی‌ها مدت‌هاست از سوی افکار عمومی بویژه جمعیت جوان در انگلیس و کشورهای همسود با نگاه منفی همراه است. بهار سال گذشته نظرسنجی موسسه یو‌گاو نشان داد ۶۳ درصد مردم انگلیس با ادامه سلطنت در کشورشان موافقند. این در حالی است که یک‌چهارم شهروندان ترجیح می‌دادند کشورشان رهبری منتخب بر اساس آرای مردم داشته باشد و از هر 10 نفر، یک نفر هم در این باره مردد بود. این در حالی است که پشتیبانی از نظام سلطنت پیش از این نظرسنجی تا بیش از 75 درصد برآورد می‌شد. جالب اینکه دسته‌بندی داده‌های نظرسنجی مذکور بر اساس سن نشان از اختلاف ‌نظر عمیق میان نسل‌های مختلف درباره تداوم نهاد سلطنت بود. طبق نظرسنجی‌های انجام شده، احتمال موافقت افراد ۱۸ تا ۲۴ سال با وجود نظام سلطنتی در بریتانیا از بقیه گروه‌های سنی پایین‌تر است. این در حالی است که افراد بالای ۶۵ سال عمدتا طرفدار خاندان سلطنتی هستند. از سوی دیگر نتایج نظرسنجی در مناطق مختلف بریتانیا هم متفاوت است. به صورتی که تنها نیمی از مردم اسکاتلند در رابطه با آینده سلطنت نظر مثبت دارند و این کمترین آمار در میان مناطق مختلف بریتانیاست. عمده جوانان انگلیسی معتقدند مالیاتی که از آنها دریافت می‌شود نباید صرف هزینه خاندان چند هزار نفری سلطنتی شود. در همین حال هفته‌نامه تایم با اشاره به مرگ الیزابت نوشت مردم 12 کشور، از جمله اسکاتلند، ایرلند شمالی، کانادا، نیوزیلند، استرالیا، بلیز، جامائیکا، تووالو، پاپوآ گینه‌نو و جزایر سلیمان، پس از مرگ او احتمالا بحث‌هایی را درباره اینکه آیا جانشین او، شاه چارلز سوم، باید کماکان رهبر کشورشان باشد یا خیر، خواهند داشت. در حال حاضر درخواست‌هایی برای تغییر وجود دارد. به عنوان مثال در اسکاتلند جدایی‌طلبان قدرت بالایی دارند و در استرالیا نظرسنجی‌ها حاکی از تمایل 55 درصدی به استقلال از انگلیس است. همچنین در کارائیب و جامائیکا نیز این روند پدیدار شده است.
 
* مرگ 7 میلیارد دلاری!
تأثیر اقتصادی مرگ الیزابت دوم بر انگلیس نکته مهمی است که برخی رسانه‌ها به آن پرداخته‌اند و به این مساله اشاره کرده‌اند که هزینه چند میلیارد دلاری مرگ او برای انگلیسی‌ها در حالی رقم خواهد خورد که شهروندان این کشور در شرایط سخت تورمی و افزایش قبوض انرژی هستند. با توجه به اینکه مراسم تشییع جنازه الیزابت دوم 10 روز به طول می‌انجامد، تعطیلی رسمی بانک‌ها و بورس لندن در این دوره هزینه فوق‌العاده سنگینی روی دست اقتصاد راکد انگلیس خواهد گذاشت. علاوه بر این با تغییر رئیس خاندان سلطنتی و پادشاهی چارلز سوم، هزینه‌های مربوط به تغییر تصاویر روی پول، تمبر، پاسپورت و... سرسام‌آور خواهد بود. از سال 1952، زمانی که ملکه الیزابت دوم تاجگذاری کرد، تصویر او تقریبا در تمام اقلام صادر شده توسط دولت، از جمله سکه‌ها و پاسپورت‌ها ظاهر شده است. پس از مرگ وی بریتانیا شاهد تغییرات و به‌روزرسانی‌های زیادی از سکه‌ها تا پاسپورت‌ها خواهد بود. براین اساس مرگ الیزابت دوم احتمالا 1.6 تا 1 میلیارد دلار هزینه در بر خواهد داشت اما ایندیپندنت تخمین‌ زده است این اتفاق 7 میلیارد دلار به اقتصاد بریتانیا ضرر خواهد زد. این در حالی است که «بی‌بی‌سی» روز چهارشنبه از افت بیش از نیم درصدی ارزش استرلینگ گزارش داد؛ سطحی که در 35 سال گذشته مشاهده نشده بود.
***
    جشن ایرلندی‌ها پس از شنیدن خبر مرگ ملکه   
در حالی که رسانه‌های انگلیسی سعی داشتند علاوه بر مردم انگلیس، شهروندان دیگر کشورها از جمله کشورهای مشترک‌المنافع را غمگین از مرگ وی نشان دهند، مردم در ایرلند شمالی و جنوبی با شنیدن این خبر جشن گرفتند. جمهوری ایرلند در همین رابطه نوشت: بر اساس ویدئویی که در فضای مجازی پخش ‌شد، هواداران فوتبال در ورزشگاه تالاغت دوبلین در ایرلند با شادی شعار «لیزی در جعبه است» سر می‌دهند. ویدئویی که درست بعد از ساعت 6 صبح پست شده است نشان می‌دهد غرفه‌های مملو از جمعیت همصدا شعار می‌دهند. دیلی‌تلگراف ظهر دیروز نوشت تقریبا 57000 نفر این ویدئو را لایک کرده‌اند و 16 هزار و ۴۰۰ بار به اشتراک گذاشته شده است. این استادیوم میزبان مسابقه لیگ اروپای بین شامروک روورز ایرلند و دورگرادنز سوئد بود. همچنین از ایرلند شمالی ویدئوی دیگری از شهر «دری» منتشر شده است که مردم را در خیابان‌ها در حال جشن و شادی نشان می‌دهد. دیلی‌تلگراف در این باره نوشت: در این ویدئوها مردمی دیده می‌شوند که در خیابان‌ها جمع می‌شوند، ماشین‌های خود را در وسط خیابان رها می‌کنند و حتی برای جشن از پشت‌‌بام‌ها بالا می‌روند. 

******

جنایت سلطنت
انگلیس در طول 70 سال سلطنت الیزابت دوم اقدامات جنایتکارانه متعددی، از رقم زدن کودتای 28 مرداد تا حمایت از صدام را علیه مردم ایران مرتکب شد
گروه سیاسی: در تاریخ دنیا نام انگلیس با استعمارگری، اشغالگری و حمله به استقلال دیگر ملت‌ها عجین شده است. از استعمار هندوستان تا حمله به عراق و افغانستان، جملگی بیانگر خوی استعماری انگلیسی‌ها در طول تاریخ است. البته مردم ایران نیز در طول 220 سال گذشته، بارها طعم سیاست‌های استعماری و ضدبشری آنگلوساکسون‌ها را چشیده‌اند. صفحه به صفحه کتاب تاریخ معاصر ایران پر است از اقدامات ضدایرانی انگلیس که گاه در حوزه سیاسی انجام شده و گاه نیز با هدف نسل‌کشی مردم ایران به وقوع پیوسته است. ایجاد قحطی عمدی و کشتار میلیونی مردم ایران در ایام جنگ اول جهانی، انحراف جنبش مشروطه از مسیر اصلی، کودتای سوم اسفندماه 1299 و روی کار آوردن رضاخان، کودتای 28 مرداد 1332 و همچنین جدایی بحرین از ایران، گوشه‌ای از این جنایت‌هاست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن‌ماه سال 57 هم این سیاست‌های ضدایرانی از سوی حکومت انگلیس بیش از پیش دنبال شده که تا به امروز نیز ادامه دارد. اما سهم ملکه الیزابت دوم که به تازگی پس از 70 سال سلطنت در 96 سالگی مرد، از اقدامات ضدایرانی انگلیس چقدر است؟‌
به گزارش «وطن‌امروز»، کودتای 28 مرداد 1332 که با همکاری آمریکا و انگلیس علیه استقلال و حق انتخاب مردم ایران انجام شد، در دومین سال سلطنت الیزابت دوم به وقوع پیوست. 
با ملی شدن صنعت نفت ایران، ‌انگلیسی‌ها سلطه انحصاری خود را بر نفت ایران از دست دادند. دولت انگلیس به منظور بازگرداندن وضعیت قبل از ملی شدن نفت، تصمیم گرفت از راه‌های مختلف مصدق را زیر فشار قرار دهد. انگلیس به منظور وادار کردن دولت ایران به قبول شرایط خود در مساله نفت، می‌کوشید از لحاظ اقتصادی و سیاسی بر دولت ایران فشار وارد کند. 
دولت انگلیس از همان ابتدای ملی شدن صنعت نفت ایران، اقدامات متعددی را برای تضعیف و کنار زدن دولت مصدق انجام داد. انگلیس تنها راه‌حل مساله نفت را که دیگر قرار نبود تحت اختیار او باشد، سرنگونی مصدق و جایگزین کردن دولتی دیگر که موافق سیاست‌های بریتانیا باشد، ‌دانست. 
اسناد جدیدی که وزارت خارجه آمریکا در سال 1396 از طبقه‌بندی خارج کرد، نشان می‌دهد دولت انگلیس به کرات از آمریکا خواسته بود به کودتا برای سرنگونی دولت محمد مصدق، نخست‌وزیر وقت ایران در سال 1332 بپیوندد. 
انگلیس ابتدا در قالب یک درخواست کتبی که 8 اکتبر 1952 مطرح شد، تقاضای حذف مصدق را مطرح کرد. یادداشت‌های وزارت خارجه آمریکا نشان می‌دهد مقام‌های انگلیسی و آمریکایی از مهرماه سال 1331 دست‌کم ۳ بار برای بحث درباره سرنگون کردن دولت مصدق دیدار کرده‌اند. کریستوفر استیل، دومین مقام عالی‌رتبه سفارت انگلیس در واشنگتن این ایده را با مقامات آمریکایی در میان گذاشته بود. 
 
* جدایی بحرین از ایران و نقش انگلیس
21 اردیبهشت‌ماه 1349 با رأی شورای امنیت سازمان ملل، استقلال بحرین به رسمیت شناخته شد و پس از کش‌وقوس‌های فراوان چندساله میان ایران و انگلیس بر سر این جزیره، این منطقه از ایران جدا شد. آنطور که تاریخ گواهی می‌دهد، حداقل تا دوران حکومت سلسله قاجار، بحرین جزئی جدایی‌ناپذیر از خاک ایران بود و «تا میانه دوران پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار نیز حاکمان محلی بحرین بر حاکمیت ایران بر بحرین اذعان داشتند و ایران در این جزیره راهبردی جنوب خلیج‌فارس، اعمال حاکمیت می‌کرد». اما در سال‌های پایانی پادشاهی ناصرالدین شاه، در پی کودتایی که عیسی‌بن‌علی با پشتیبانی انگلیسی‌ها انجام داد، حاکمیت این جزیره از اختیار متولی منصوب شده از طرف دولت ایران خارج شد و عملا یک حکومت وابسته به انگلیس، اعمال حاکمیت بر بحرین را به دست گرفت. 
16 دی‌ 1347 محمدرضا پهلوی که در سفر هند به سر می‌برد، طی یک مصاحبه مطبوعاتی با مجله بیلتز در دهلی‌نو، از حق حاکمیت ایران بر بحرین صرف‌نظر کرد. شاه در مصاحبه خود گفت: «این نخستین ‌بار است که من رسما درباره این مسأله سخن می‌گویم و دقیقا به سوالاتی در این زمینه پاسخ می‌دهم. این جزیره (بحرین) 150 سال پیش توسط انگلیس‌ها از وطن ما جدا شده و انگلیس‌ها یک امپراتوری با یک سیاست استعماری برپا کردند. باید اعتراف کنم ما از انگلیس‌ها نخواستیم یا به آنها نگفتیم خلیج‌فارس را تخلیه کنند. من می‌خواهم یک بار دیگر بیانی را که شخصا در این زمینه گفته‌ام، تکرار کنم و بگویم اگر انگلیس‌ها از در جلو خارج می‌شوند، نباید از در عقب وارد شوند و نیز نمی‌توانم بپذیرم جزیره‌ای که توسط انگلیس‌ها از کشور ما جدا شده، توسط ایشان ولی به حساب ما به کسانی دیگر داده شود. این اصلی است که ایران نمی‌تواند از آن صرف‌نظر کند. ایران از سوی دیگر پیوسته به این سیاست خود دلبستگی داشته است که هرگز برای به دست آوردن اراضی و امتیازات ارضی، به ‌رغم تمایل مردم آن سامان، به زور متوسل نشود. من می‌خواهم بگویم اگر مردم بحرین مایل نباشند به کشور ما ملحق شوند، ما هرگز به زور متوسل نخواهیم شد، زیرا این خلاف اصول سیاست دولت ما است که برای گرفتن این سرزمین خود، به زور متوسل شود. دوما گرفتن و حفظ کردن سرزمینی که مردم آن با شما ضدیت داشته باشند، چه فایده‌ای خواهد داشت؟ قبل از هر چیز، این عمل، اشغال محسوب می‌شود. سیاست و فلسفه ما این است که با اشغال و گرفتن سرزمین‌های دیگر از طریق زور مخالف باشیم. این روشن‌ترین چیزی است که من می‌توانم در این زمینه به شما بگویم. هر وسیله‌ای که تمایل مردم بحرین را مشخص کند و مقبولیت بین‌المللی کسب کند، راه و روش صحیحی است». بهمنی‌قاجار در جلد سوم «تمامیت ارضی ایران» می‌نویسد: «مرداد 1348 به نظر می‌رسید دیگر اختلافی میان ایران و انگلیس بر سر تعیین وضعیت آینده بحرین وجود نداشت. ایران به خواست انگلیس‌ها میانجی‌گری سازمان ملل را پذیرفته بود و باز به خواست انگلیس‌ها قبول کرد میانجی‌گری را به دبیرکل سازمان ملل متحد ارجاع دهد».
 
* پشتیبانی انگلیس‌ از صدام در جنگ تحمیلی
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اغلب کشورهای غربی که از حامیان رژیم پهلوی به شمار می‌رفتند و جمهوری اسلامی ایران را دشمن خود می‌دانستند، در صدد بودند به هر طریق ممکن انقلاب نوپای مردم ایران را در نطفه خفه کنند. از همین رو رژیم بعث عراق با حمایت و پشتیبانی کشورهای غربی از جمله انگلیس به ایران حمله کرد. پشتیبانی تسلیحاتی و همچنین آموزش‌های نظامی از جمله کمک‌هایی بود که حکومت انگلیس در زمان سلطنت الیزابت دوم برای نابودی جمهوری اسلامی در اختیار صدام گذاشت. بر اساس برآورد انجمن فناوری ابزارهای ماشینی انگلیس، فروش ابزارهای ماشینی این کشور به عراق از 2.9 میلیون دلار در ۱۹۸۷ میلادی به 5.31 میلیون دلار در سال ۱۹۸۸ میلادی افزایش یافت. برخی کارخانه‌های سازنده سلاح انگلیسی نیز در پی فروش سلاح به عراق سود قابل توجهی به دست آوردند به طوری که سال ۱۹۸۸ میلادی فروش این اقلام به نیم میلیارد دلار رسید. 
انگلیسی‌ها علاوه بر پشتیبانی تسلیحاتی، در موارد جاسوسی اطلاعات نیز کمک حال صدام بودند. آنها دفتر خرید ایران در خیابان ویکتوریای لندن را از طریق سازمان‌های اطلاعاتی کنترل کرده و اطلاعات آن را در اختیار عراق قرار می‌دادند. احداث شبکه پناهگاه‌های زیرزمینی، بخش دیگری از پشتیبانی‌های انگلیس از عراق بود که ژوئن ۱۹۸۲ با تصمیم صدام و مشارکت مهندسان انگلیسی آغاز شد. کالین گرافت، رئیس فدراسیون مشاوران و مقاطعه‌کاران پناهگاه‌های هسته‌ای انگلیس می‌گوید: «شرکت‌های انگلیسی طرح‌هایی ارائه کردند که به موجب آن برای ۴۸ هزار سرباز، پناهگاه امن ساخته شد. هر پناهگاه تونل پولادین داشت و می‌توانست تا ۱۲۰۰ نفر را در خود جای دهد. در هر پناهگاه پست‌های فرماندهی، محل بیماران، اتاق‌های ضدآلودگی، آشپزخانه، انبار غذاهای خشک، آب و قورخانه یعنی تمام ملزومات یک اقامت بلندمدت پیش‌بینی شده بود». حکومت انگلیس از در اختیار گذاشتن گلوله‌های حاوی گاز سمی به عراق نیز دریغ نکرد. در همین رابطه دیوید کرن، دیپلمات سابق آمریکا در بغداد می‌گوید: «دولت انگلیس تنها چند هفته بعد از آنکه عراق از سلاح شیمیایی در حلبچه استفاده کرد، با اعزام یک وزیر کابینه انگلیس به بغداد اعتبارات بازرگانی داده شده به دولت عراق را 2 برابر افزایش داد.» مجله تایمز مالی چاپ انگلیس نیز در همین باره می‌نویسد: «یک شرکت انگلیسی مقادیر زیادی گلوله‌های حاوی گازهای سمی چون هنسلین، ترونیات و نیز بمب‌های آتش‌زا (شبیه بمب‌هایی که آمریکا در ویتنام به‌کار برد) را به عراق صادر کرد». 
انگلیس یکی از کشورهای تامین‌کننده وسایل و مواد شیمیایی برای عراق بود تا علیه مردم ایران مورد استفاده قرار گیرد. بر اساس تحقیقات به عمل آمده از سوی انجمن حمایت از قربانیان سلاح‌های شیمیایی و اسناد باقیمانده، شرکت مید اینترنشنال در برنامه تسلیحات دارای کاربرد دوگانه و شرکت‌ مهندسی تی‌ام‌جی در برنامه تسلیحات شیمیایی صدام شرکت داشتند. نام شرکت‌های انگلیسی که عراق را به تکنولوژی و سلاح‌های غیرمتعارف هسته‌ای، میکروبی و موشکی تجهیز کردند، در گزارش ۱۲۰۰ صفحه‌ای عراق که دسامبر ۲۰۰۲ به سازمان ملل ارائه شده بود، درج شده که البته شورای امنیت سازمان ملل در آن زمان ۸۰۰ صفحه از بخش‌هایی از نام مراکز تجاری غرب را که به برنامه تسلیحات کشتار جمعی عراق کمک‌ کرده بودند، سانسور کرد(!) رد پای انگلیس حتی در شلیک ارتش آمریکا به هواپیمای مسافری ایران نیز دیده می‌شود. با گذشت ۳۴ سال از جنایت ارتش آمریکا در شلیک موشک به هواپیمای مسافری ایرانی «پرواز ۶۵۵ ایران ایر» بر فراز خلیج‌فارس و شهادت تمام سرنشینان آن، هنوز ابعاد بیشتری از این کشتار افشا می‌شود. پرونده‌هایی که بتازگی از طبقه‌بندی محرمانه لندن خارج شده‌اند نشان می‌دهد دولت «مارگارت تاچر» نخست‌وزیر سابق انگلیس بلافاصله از این جنایت آمریکا حمایت کرده و حتی در پنهان‌کاری آن نیز همکاری داشته است. بر اساس این اسناد که بتازگی از حالت محرمانه خارج شده، ۱۲ سال پس از جنایت آمریکا، در تاریخ ۲ مارس ۲۰۰۰ «رابین کوک» وزیر وقت خارجه انگلیس با «کالین پاول» وزیر وقت خارجه ایالات متحده که میان سال‌های ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۹ به عنوان مشاور امنیت ملی «رونالد ریگان» خدمت کرده بود، ملاقات کرد و گفت آمریکا روی هیچ کشوری به اندازه انگلیس نمی‌تواند حساب باز کند. در این دیدار پاول از کوک به صراحت خواست از اطمینان خاطر دولت واشنگتن به‌خوبی مراقبت شود. وی بویژه یادآور شد پس از سرنگونی پرواز ۶۵۵ توسط آمریکا، «چارلز پاول» مشاور سیاست خارجی تاچر با مقام‌های آمریکایی تماس گرفته و درباره اینکه چه واکنشی به سرنگونی هواپیمای ایرانی نشان دهد، سوال پرسیده است. دولت بریتانیا هم در نهایت با وجود شهادت 300 غیرنظامی که اکثر آنها شهروند ایران بودند، حمایت فوری خود را از واشنگتن اعلام کرد. در هفته‌های پس از شلیک به هواپیمای ایرانی، تاچر سرسختانه در کنار ریگان ایستاد. وی در آن زمان در اظهاراتی گفته بود: شما نمی‌توانید از نیروی دریایی بخواهید برای حفاظت از کشتی‌ها در برابر حملات ایران وارد خلیج‌فارس شوند اما به آنها حق دفاع از خود ندهید. تاچر حتی در مکاتبه‌های خصوصی خود با رئیس‌جمهوری وقت آمریکا درباره پیامدهای مثبت این حمله گمانه‌زنی کرد و نوشت: به نظر می‌رسد این حادثه دست‌کم به مقام‌های ایران کمک تا به اجماعی داخی بر سر ضرورت پایان درگیری‌ها در جنگ خلیج‌فارس برسند.
 
* همراهی با آمریکا در تحریم مردم ایران
مردم ایران سال‌های سال است به جرم استقلال از بیگانگان تحت شدیدترین تحریم‌ها قرار دارند. تحریم‌هایی که اعمال آنها از سوی آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد و تا به امروز نیز همچنان ادامه دارد. در طول این مدت انگلیسی‌ها همواره در کنار ایالات متحده بوده و به نظاره سختی کشیدن مردم ایران ایستاده‌اند.
 
* جنگ رسانه ملکه علیه مردم
اگر در مردادماه 32 رادیو بی‌بی‌‌سی فارسی رمز کودتا علیه انتخاب مردم ایران را اعلام می‌کرد، امروز رسانه سلطنتی بی‌بی‌سی فارسی که مشخصا وابسته به ملکه و در خدمت سیاست‌های انگلیس است، علیه مردم ایران فعالیت می‌کند. این شبکه فارسی‌زبان از زمان تاسیس خود تا به امروز در مقاطع مختلف نشان داده است که هدفی جز ایجاد آشوب و حمله به روان مردم ایران ندارد. فعالیت این شبکه در روزهای فتنه 88 و همچنین غرض‌ورزی آن در پوشش اخبار مربوط به ایران بیانگر خباثت بخش فارسی رسانه ملکه تازه از دنیا رفته انگلیس است.

Page Generated in 0/0080 sec