پسرم چارلز! وقتی این نامه را میخوانی من دیگر در کاخ باکینگهام نیستم، قلعه بالمورال هم نرفتهام، خبر مرگم خانه همسایه هم نیستم. اگر به تو گفتند مامان اِلی رفته مهمونی، ملاحظه سنت را کردهاند تا بریتانیا دوباره عزادار نشود.
پسرم! اگر خدایی نکرده به خاطر مرضی که گرفته بودم اشک در چشمانت جمع شد، در جریان باش جسمم بعد از مرگ در آرامش خواهد بود، این اواخر دیگر خودش داشت میپوسید و آخرش هم ما را زیر خاک کرد.
یادت باشد بعد از من حتما بچههای یمن یتیم میشوند. مبادا به آنها آب و غذا بدهی، روش تربیتیام خراب میشود. در عراق و سوریه و افغانستان هم برای مادرت حلوا پخش کن و بگو فاتحهاش را بفرستند، اگر بگویی پسر فلانی هستی خودشان دهانت را میبوسند. هند و پاکستان و ایرلند و بنگلادش و باربادوس و زامبیا و کنیا هم اگر چیزی گفتند به دل نگیر، عزادارند. این را هم حواست باشد هر کشور عربی پیشدستی کرد و قبل از انگلستان عزای عمومی اعلام کرد، از همه پدر سوختهتر است.
لیست تمام ۵۳ کشور دیگر را هم در دفترم نوشتهام، هر هفته سهم خیراتشان را بگیر تا ملکه ذهنشان شود ملکه نمرده بلکه در تو حلول کرده است.
ملکه الیزابت اول نه دومی