printlogo


کد خبر: 253182تاریخ: 1401/6/27 00:00
آذربایجان برای ایجاد کریدور زنگزور به مناطقی از خاک ارمنستان حمله کرد
زخم کاری!

مهدی خورسند*: اتحاد جماهیر شوروی در نتیجه انقلاب ۱۹۱۷ روسیه ایجاد شد که روسیه بخش بزرگ‌تر آن را تشکیل می‌داد. این جغرافیای سیاسی، کشوری بود متشکل از روسیه و چندین جمهوری متحد که از زمان تاسیس در ۱۹۲۲ تا زمان انحلال در ۱۹۹۱ بخش بزرگی از شرق اروپا و شمال آسیا را دربر می‌گرفت و پهناورترین کشور جهان شناخته می‌شد. پهناور بودن جغرافیایی سبب شد که مرکز برای حفظ حاکمیت خود بر پیرامون، راهبردهای مختلفی را در دستور کار قرار دهد که یکی از این راهبردها، مناقشه فریز شده (FROZEN CONFLICT) است. در روابط بین‌الملل، مناقشه فریز شده به وضعیتی اطلاق می‌شود که یک درگیری مسلحانه فعال به پایان رسیده اما هیچ پیمان صلح یا چارچوب سیاسی دیگری این درگیری را حل نکرده است، بنابراین از نظر قانونی درگیری می‌تواند هر لحظه دوباره شروع شود و محیط ناامن و بی‌ثباتی را ایجاد کند. رهبران شوروی هم از طریق این حربه تلاش کردند با ایجاد مناقشات مرزی و جغرافیایی و جانشانی و جابه‌جایی گروه‌های قومی در دل سرزمین دیگر، زمینه مناقشات فریز شده را فراهم کنند تا هر زمان مناطق پیرامونی سودای استقلال از مسکو را داشتند، با فعال شدن این مناقشه، زمینه ورود و بزرگ‌تری مرکز نسبت به پیرامون، اعمال شود. در همین راستا، موضوع سکنی گزیدن ارامنه در قره‌باغ کوهستانی که در دل جغرافیای جمهوری آذربایجان بود، به یکی از دستاویزهای شوروی جهت کنترل رفتار باکو و ایروان بدل شد؛ تا جایی که شوروی هیچ‌گاه برای حل قطعی این موضوع ورود جدی نداشت.

این راهبرد در دوران پساشوروی هم ادامه داشت. بویژه از ابتدای قرن بیست و یکم که روسیه با در پیش گرفتن راهبرد نواوراسیاگرایی در دوران پوتین، سودای احیای قدرت سابق و بزرگ‌تری بر جمهوری‌های استقلال‌یافته را دنبال می‌کرد، به راهبرد مناقشه فریز شده در غائله‌هایی چون قره‌باغ و مناطق مشترک با اوکراین چون کریمه و دونباس نیاز داشت. اقدامات روسیه هم طوری شده که احیا و یا ختم این تنش‌ها و مناقشات تقریبا با اراده مسکو صورت می‌گیرد. در همین راستا بود که وقتی رسانه‌های دولتی روسیه بارها نسبت به گرایش به غرب نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان هشدار دادند، با چراغ سبز نشان دادن سرگئی لاوروف در سال2020 به باکو و اعلام اینکه سرزمین‌های اشغالی جمهوری آذربایجان باید به این کشور بازگردند، باکو بلافاصله زمینه جنگ قره‌باغ2020 را با حمایت ترکیه تدارک دید و پیشروی زیادی داشت و اگر ورود مجدد روسیه نبود، شاید جنوب ارمنستان به اشغال جمهوری آذربایجان درمی‌آمد. روس‌ها حتی در اعمال مفاد آتش‌بس بین باکو و ایروان نیز از راهبرد مناقشه فریز شده بهره برده و با تثبیت دالان لاچین برای ارمنستان، در بند نهم عملا به ایجاد یک کریدور یا دالان ترانزیتی برای دسترسی باکو به نخجوان اشاره کردند و تقریبا راه را برای ادامه مناقشه بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان باز گذاشتند. علاوه بر این، روس‌ها حضور نیروهای نظامی خود در قالب ناظر روند آتش‌بس را برای 5 سال در منطقه درگیری که بسیار راهبردی نیز هست، تثبیت کردند. این منطقه، ضمن نزدیکی به ایران، محل انتقال انرژی جنوب خزر به سمت اروپا بوده و همچنین بر کریدورهای میانی شرق به غرب، اشراف کامل دارد. 

اما مهم‌ترین نکته در این بین، باز گذاشتن زمینه ادعای باکو نسبت به در اختیار داشتن کریدوری اختصاصی برای دسترسی مستقیم به نخجوان است که این روزها زمینه تنش دوباره را فراهم کرده است.  این در شرایطی است که علاوه بر زیرکی مسکو در به‌کارگیری راهبرد مناقشه فریز شده جهت حفظ بزرگ‌تری خود بر جمهوری‌های استقلال‌یافته از اتحاد جماهیر شوروی، ردپای چند بازیگر منطقه‌ای دیگر چون رژیم صهیونیستی و ترکیه نیز در تنش فعلی دیده می‌شود.  رژیم صهیونیستی بر اساس دکترین «اتحاد پیرامونی» بن‌گورین، تلاش داشته و دارد که تنش‌ها را از محیط پیرامونی خود دور کرده و مناقشه را به محیط پیرامونی دشمنان خود بکشاند. تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی، رژیم صهیونیستی از این راهبرد علیه اعراب متخاصم علیه خود استفاده می‌کرد اما در سال‌های پس از وقوع انقلاب اسلامی، سایه این راهبرد را می‌توان در اطراف ایران نیز دید. تل‌آویو سال‌هاست که مسؤول تأمین‌کننده تسلیحات باکو بوده و در زمینه آب، کشاورزی و آموزش و پرورش، سرمایه‌گذاری‌های کلانی در جمهوری آذربایجان انجام داده تا زمینه کشاندن تنش به اطراف مرزهای ایران را فراهم کند. این مهم تا جایی بود که بر اساس اخبار مستند، حملات علیه پایگاه‌ها و سایت‌های هسته‌ای کشورمان از جمهوری آذربایجان صورت گرفته است. بنابراین، دامن زدن بر تنش در محیط پیرامونی ایران، در راستای راهبرد اتحاد پیرامونی بن‌گورین، در دستور کار رژیم صهیونیستی است تا جایی که این رژیم پهپادهای پیشرفته خود را در اختیار باکو قرار داده است. از سوی دیگر، ترکیه نیز نقش فعالی در تنش‌های سال‌های2020 و 2022 بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان دارد. ترکیه همواره سودای ایجاد کریدور زنگزور را در سر می‌پروراند تا به زعم خود از یک دالان ترک، بتواند به خزر و بازار آسیای مرکزی دست بیابد و خود را از راه‌های مواصلاتی ایران جهت دسترسی به باکو، خزر و آسیای مرکزی برهاند. ترکیه همچنین سودای آن را دارد که بتواند کریدورهای میانی شرق به غرب را از ایران منحرف کرده و با ایجاد مزیت‌های گمرکی و مالیاتی، کریدور میانی «راه جدید ابریشم» از مسیر سرزمین اعضای «سازمان دولت‌های ترک» گذشته و منفعت ایران و روسیه در این بین به حداقل ممکن برسد. اشغال جنوب ارمنستان از سوی باکو، برگ را به نفع ترکیه و جمهوری آذربایجان تغییر خواهد داد و تا امروز که آنکارا و باکو برای دسترسی به یکدیگر نیاز به ژئوپلیتیک ایران داشتند، از فردای اشغال جنوب ارمنستان، این ایران خواهد بود که برای دسترسی زمینی به قفقاز و روسیه، به باکو و آنکارا نیاز پیدا خواهد کرد.  کوتاه سخن اینکه، همه بازیگران و رقبای منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران، از وجود تنش در قفقاز جنوبی منافع تعریف شده‌ای دارند و به جرأت می‌توان گفت که این تنها ایران است که به دنبال ثبات و حل مناقشه قره‌باغ بر اساس قطعنامه‌های سازمان ملل است. در این بین، به نظر می‌رسد تعامل جدی‌تر تهران و مسکو، می‌تواند در کوتاه‌مدت زمینه دفع موذی‌گری دیگر بازیگران تخاصم‌طلب مناقشات در قفقاز جنوبی را فراهم کند.
* کارشناس مسائل قفقاز

Page Generated in 0/0057 sec