printlogo


کد خبر: 253529تاریخ: 1401/7/6 00:00
نتوان مُرد به ذلت که در اینجا زادم!

محمدحسین صلاحی: اول ربیع‌الاول سالروز هجرت پیامبر از مکه به سوی مدینه است. طبق بررسى‌‌‌هاى علامه مجلسى، رسول خدا(ص) روز دوشنبه اول ماه ربیع‌الاول از مکه خارج شد و روز جمعه دوازدهم همین ماه وارد مدینه شد. این عقیده شیخ مفید نیز هست و برخى هم بر آن اجماع کرده‌‌اند. اگر از بحث تاریخی هجرت پیامبر صرف‌نظر کنیم، مساله هجرت در تعالیم اسلامی دارای جایگاه ویژه‌ای است و در آیات متعدد قرآن به آن اشاره شده است. 
برای مثال خداى متعال در آیه 100 سوره نسا، نخست اشاره به آثار و برکات هجرت در زندگى این جهان کرده، مى‌فرماید:
«کسانى که در راه خدا و براى خدا مهاجرت کنند، در این جهان پهناور خدا، نقاط امن فراوان و وسیع پیدا مى‌کنند که مى‌توانند حق را در آنجا اجرا کنند و بینى مخالفان را به خاک بمالند؛ وَ مَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ‌الله یَجِدْ فِی الأَرْضِ مُراغَماً کَثیراً وَ سَعَه».
سپس به جنبه معنوى و اخروى مهاجرت اشاره کرده، مى‌فرماید: «کسى که از خانه و وطن خود به قصد مهاجرت به سوى خدا و پیامبر صلى‌الله علیه وآله خارج شود و پیش از رسیدن به هجرتگاه، مرگ او را فرا گیرد، اجر و پاداش وى بر خداست و خداوند گناهان او را مى‌بخشد؛ وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى‌الله وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى‌الله وَ کانَ‌الله غَفُوراً رَحیماً».
بنابراین، مهاجران در هر صورت به پیروزى بزرگى نائل مى‌گردند، چه بتوانند خود را به مقصد برسانند و از آزادى و حریت در انجام وظایف بهره گیرند و چه نتوانند و جان خود را در این راه از دست بدهند، و با اینکه تمام پاداش‌هاى نیکوکاران بر خداست ولى در اینجا بویژه تصریح به این موضوع شده است که: «فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ» (پاداش او بر خدا لازم شده است) و این نهایت عظمت و اهمیت پاداش مهاجران را روشن مى‌کند. 
طبق این آیه و آیات فراوان دیگر قرآن، اسلام به صراحت دستور مى‌دهد: اگر در محیطى به خاطر عواملى نتوانستید آنچه وظیفه دارید انجام دهید، به محیط و منطقه امن دیگرى «هجرت» کنید، زیرا با وسعت جهان هستى «نتوان مُرد به ذلت که در اینجا زادم!»
علت این دستور روشن است، زیرا اسلام جنبه منطقه‌اى ندارد و وابسته و محدود به مکان و محیط معینى نیست. 
به این ترتیب، علاقه‌هاى افراطى به محیط تولد و زادگاه و دیگر علایق مختلف از نظر اسلام نمى‌تواند مانع هجرت مسلمان باشد، لذا مى‌بینیم در صدر اسلام، همه این علاقه‌ها به خاطر حفظ و پیشرفت اسلام بریده شد. 
از اینها گذشته، در میان همه موجودات زنده- هنگامى که موجودیت خود را در خطر مى‌بینند- «هجرت» وجود دارد. 
بسیارى از انسان‌هاى گذشته، پس از تغییر شرایط جغرافیایى زمین، از زادگاه خود براى ادامه حیات به نقاط دیگر کوچ کردند. 
نه‌تنها انسان‌ها، بلکه در میان جانداران دیگر انواع بسیارى به عنوان مهاجر شناخته شده‌اند، مانند پرندگان مهاجر که براى ادامه حیات، گاهى تقریبا سرتاسر کره زمین را سیر مى‌کنند و بعضى از آنها از منطقه قطب شمال تا منطقه قطب جنوب را طى می‌کنند. 
به این ترتیب، گاهى براى حفظ حیات خود، در سال 18 هزار کیلومتر پرواز می‌کنند و این خود مى‌رساند که: هجرت یکى از قوانین جاودانه حیات و زندگى است. 
آیا انسان ممکن است از یک پرنده کمتر باشد؟! و آیا هنگامى که حیات معنوى، حیثیت و اهداف مقدسى که از حیات مادى انسان ارزشمندتر است، به خطر افتاد، مى‌تواند به عذر اینکه اینجا زادگاه من است، تن به انواع تحقیرها، ذلت‌ها، محرومیت‌ها، سلب آزادى‌ها و از میان رفتن اهداف خود بدهد؟!
یا اینکه طبق همان قانون عمومى حیات، باید از چنین نقطه‌اى مهاجرت کند و به محلى که آمادگى براى نمو و رشد مادى و معنوى اوست، انتقال یابد؟
روشن است: «هجرت» یک حکم مخصوص به زمان پیغمبر صلى‌الله علیه وآله نبوده است، بلکه در هر عصر و زمان و مکانى اگر همان شرایط پیش آید، مسلمانان موظف به هجرتند. 
اساسا قرآن، هجرت را مایه پیدایش آزادى و آسایش مى‌داند، همان‌طور که در آیه مورد بحث صریحا آمده است و در سوره «نحل» آیه 41 نیز بیان دیگر این حقیقت ذکر شده:
«وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِى‌الله مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَـنُبَوِّئَنَّهُمْ فِى الدُّنْیا حَسَنَه؛ و آنها که مورد ستم واقع شدند و به دنبال آن در راه خدا مهاجرت اختیار کردند، جایگاه پاکیزه‌اى در دنیا خواهند داشت». 
این نکته نیز لازم به تذکر است که هجرت از نظر اسلام، تنها هجرت مکانى و خارجى نیست، بلکه باید قبل از این هجرت، هجرتى از درون آغاز شود و آن «هجرت» و «دورى» از چیزهایى است که منافات با اصالت و افتخارات انسانى دارد، تا در سایه آن، براى هجرت خارجى و مکانى آماده شود. 
و این هجرت لازم است تا اگر نیازى به هجرت مکانى نداشت، در پرتو این هجرت درونى در صف مهاجران راه خدا درآید. 
اصولا روح هجرت، همان فرار از «ظلمت» به «نور»، از کفر به ایمان و از گناه و نافرمانى به اطاعت فرمان خدا است، لذا در احادیث مى‌خوانیم: مهاجرانى که جسم‌شان هجرت کرده اما در درون و روح خود هجرتى نداشته‌اند، در صف مهاجران نیستند و به عکس آنها که نیازى به هجرت مکانى نداشته‌اند اما دست به هجرت در درون وجود خود ‌زده‌‌اند، در زمره مهاجرانند. امیرمؤمنان على علیه‌السلام مى‌فرمایند:
«وَ یَقُولُ الرَّجُلُ هاجَرْتُ، وَ لَمْ یُهاجِرْ، اِنَّمَا الْمُهاجِرُونَ الَّذِیْنَ یَهْجُرُونَ السَّیِّئاتِ وَ لَمْ یَأْتُوا بِها» (بعضى مى‌گویند: مهاجرت کرده‌ایم در حالى که مهاجرت واقعى نکرده‌اند، مهاجران واقعى آنهایی هستند که از گناهان هجرت مى‌کنند و مرتکب آن نمى‌شوند).
پیامبر صلى‌الله علیه وآله نیز فرموده‌اند:
«مَنْ فَرَّ بِدِیْنِهِ مِنْ أَرْض اِلى أَرْض وَ اِنْ کانَ شِبْراً مِنَ الأَرْضِ اِسْتَوْجَبَ الْجَنَّه وَ کانَ رَفِیْقَ مُحَمَّد وَ اِبْراهِیْمَ عَلَیْهِمَا السَّلاْمُ؛ کسى که براى حفظ آیین خود از سرزمینى به سرزمین دیگر- حتى به اندازه یک وجب- مهاجرت کند استحقاق بهشت مى‌یابد و یار و همنشین محمد صلى‌الله علیه وآله و ابراهیم علیه‌السلام خواهد بود؛ زیرا این ۲ پیامبر بزرگ پیشواى مهاجران جهان بودند».

Page Generated in 0/0064 sec